انسان
میراث خواران طرح آفرینش
جهانگیر صداقت فر
تیبوران- ۲۴ دسامبر ۲۰۱۱
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از گاف سنگزاد
میراث خواران طرح آفرینش
جهانگیر صداقت فر
تیبوران- ۲۴ دسامبر ۲۰۱۱
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
تحلیل واره ای از گاف سنگزاد
• و وقتی بدین مقوله با درنگ بیاندیشی
• انسان
• خود به راستی
• نماد تضاد است:
• بیگانه را به مسندی مقدس
• در غرفه ای
• به دل اندر مینشاند
• به پهنهی تنگِ اندیشه، اما
• پروای خویش و حریفش نیست.
• انسان نماد تضاد است:
• هوشمندانه،
• در تلاشِ بهی،
• ز خرسنگ خاره و پولاد و شیشه و خاک
• مدنیّت را
• شکوهِ شکفتن می آرد ارمغان برای خلایق،
• با انفجار کینه ای مزمن، اما
• بشریت را خانمان بر میاندازد از بیخ.
• انسان نماد تضاد است:
• به اعجاز اکسیر علم
• جان می دمد دوباره به مردارِ مرگ،
• در غایتِ حمق، اما
• به خون و خاک در می افکند همگونِ بالندهی خود را در جهنمِ جنگی بی سرانجام.
• و وقتی بدین مدعا،
• باری،
• به چشمِ تاًمل در بنگری،
• اعتقاد،
• [ یعنی که نابخردانه اعتمادی به نظامی بخشاینده،
• که به تلبیسِ توبه و تزویرِ نذر
• و یا به رشوتِ پرمایه ای از نمازِ نمایش،
• امیدِ تجربه ی رستگاری را به ضریحِ بقعهی زرینه اش دخیل توان بست!]
• خود نمادینِ شگرف ترین تضاد سرشته در نهادِ آدمی است.
*****
• جلّ الخالق !• ما،
• فوج فوجِ اشرفانِ آفرینه های جهان،
• میراث خورانِ تناقضِ خلقت ایم مگر:
• خوب و بد:
• انسان و دد ؛
• دو همآوردِ نامتقارب
• در یکی تنگِ تنگستانی روئینه کالبد.
پایان
تلاش در جهت تحلیل شعر میراث خواران طرح آفرینش
• در عنوان این شعر، جهان بینی شاعر بطرزی ستودنی تقطیر می یابد.
• این خود نشانی از تسلط شاعر به کلام و وقوف بی چون و چرای او به جهان بینی خویش است.
• مفاهیم این عنوان باید قبل از همه حلاجی شوند:
• «میراث خوار» و «طرح آفرینش»
• میراث خوار به کسی اطلاق می شود که ثروتی را پس از مرگ کسی عمدتا بنا بر خواست او به میراث می برد.
• انسان در قاموس شاعر میراث خواری است و بس.
• انسان میراثی از خصوصیات خدادادی و مادر زادی، جبلی و بنیادی را بنا بر طرح آفرینش و نتیجتا بالاجبار و نه خودخواسته و خودبرگزیده به ارث می برد.
• شاعر دیالک تیک جبر و اختیار را عملا تخریب می کند، اختیار را بسان حافظ دور می افکند و جبر را در هیئت «طرح آفرینش» بر اریکه قدرت می نشاند و همه کاره و مطلق العنان جا می زند.
• در نهایت از انسان، هیچکاره ای بیش باقی نمی ماند.
• انسان بدین طریق تا درجه نباتات و جانوران تنزل می یابد و بلحاظ خرد، خوداندیشی و خودمختاری خلع سلاح می شود.
تز اول شاعر
• و وقتی بدین مقوله با درنگ بیاندیشی• انسان
• خود به راستی
• نماد تضاد است:
• بیگانه را به مسندی مقدس
• در غرفه ای
• به دل اندر می نشاند
• به پهنه ی تنگِ اندیشه، اما
• پروای خویش و حریفش نیست.
• مفاهیمی که شاعر در این تز به خدمت می گیرند، عبارتند از «مقوله»، «انسان»، «نماد»، «تضاد»، «بیگانه»، «خویش»، «حریف»، «پهنه اندیشه»، «مسندنشانی» و «بی پروائی»
• ما برای درک منظور شاعر سعی می کنیم که مفاهیم مطروحه از سوی ایشان را مورد تأمل قرار دهیم:
1
مفهوم «مقوله»
مفهوم «مقوله»
• مقوله ها اصلی ترین و عام ترین مفاهیم علوم مختلف را تشکیل می دهند.
• مقوله های فلسفی عام ترین مفاهیم اند و ببرکت آنها چند و چون ماهوی ماده و تغییر و تحول آن انعکاس می یابد.
• مقوله های فلسفی بمثابه نقاط گرهی شناخت، برای کلیه علوم اهمیت اساسی دارند.
2
مفهوم «انسان»
مفهوم «انسان»
• انسان در تاریخ فلسفه بمثابه پدیده بیولوژیکی (تاریخی ـ طبیعی، حیوانی) و یا بمثابه پدیده اجتماعی (همبودساز، دولت ساز، فرهنگ ساز، کارگر و غیره) فهمیده می شود و همچنین بمثابه موجود مذهبی ـ شخصی (اشرف مخلوقات، تصویر الهی، آمیزه ای از جسم و روح) و یا بمثابه موجود خردمند (قهرمان خرد، عالی ترین مرحله روح) تعریف می شود.
• شاخص های اصلی انسان در عوامل زیر جستجو می شود:
• روان، تفکر، کار، مصرف، اخلاق، نیروهای غریزی حیاتی وغیره.
• «انسان ها را می توان بنا برشعور، مذهب و غیره از جانوران متمایز ساخت.
• ولی انسانها به محض این که به تولید مایحتاج حیاتی خود آغاز می کنند (کاری که بوسیله سازمان جسمی آنها مشروط می شود)، به تفاوت موجود میان خود و جانوران پی می برند.
• انسانها با تولید مواد غذائی خویش ـ بطور غیرمستقیم ـ خود حیات مادی خود را تولید می کنند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 3، ص 21)
• از این رو، موجود انسانی نه یک فراورده طبیعی ساده، بلکه یک فراورده اجتماعی است.
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «ماهیت انسانی اما انتزاعیتی که ذاتی تک تک افراد باشد، نیست.
• ماهیت انسانی ـ در واقع ـ آنسامبلی از مناسبات اجتماعی است.»
• (آنسامبل عبارت است از گروهی از اعضای مثلا ارکستر تحت رهبری رئیس ارکستر.
• آنها هر کدام ساز خاص خود را می نوازند و یا آواز خاص خود را می خوانند، تا همه با هم سمفونی واحدی را تشکیل دهند. مترجم)
• انسان را نمی توان موجود بیولوژیکی صرف و یا موجود اجتماعی صرف تلقی کرد.
• جنبه بیولوژیکی و اجتماعی حیات انسانی وحدت دیالک تیکی با هم دارند که در آن جنبه اجتماعی نقش مهم و تعیین کننده به عهده دارد.
• (انسان به عبارت روشنتر، دیالک تیک طبیعی ـ اجتماعی است و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن اجتماعی است. مترجم)
3
مفهوم «نماد»
مفهوم «نماد»
• نماد در فرهنگ لغات فارسی به معنی نمود و مظهر معنی می شود.
• ظاهرا منظور شاعر نیز همین است:
• انسان نمایشگاه، عرصه بروز، مظهر، جولانگاه تضاد است!
• مفهوم «نماد» در فلسفه علمی با مقوله مرکب فرم نمودین پر می شود.
• فرم نمودین از ترکیب دو مقوله فلسفی مهم فرم و نمود تشکیل می یابد.
• همانطور که فرم در دیالک تیک فرم و محتوا و نمود (پدیده) در دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) قرار دارند، فرم نمودین نیز در دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی قرار می گیرد که نقش تعیین کننده از آن محتوای ماهوی است.
• استکان چای شاعر فرم نمودین مثلا کمرباریک و یا استوانه ای دارد و محتوای ماهوی اش را اتم های سیلیسیوم تشکیل می دهند.
• استکان علاوه بر اتم های سیلیسیوم به مثابه عنصر متشکله اصلی، حاوی اتم های بور و سرب و آهن و نیکل و غیره نیز می تواند باشد که جزو محتوای متشکله آن محسوب می شوند، ولی ماهیت استکان را نه آنها، بلکه اتم های سیلیسیوم می سازند.
• مراجعه کنید به دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
مفهوم «تضاد»
مفهوم «تضاد»
• تضاد عبارت است از تأثیر متقابل دو ضد که ناگزیر از همزیستی با هم اند، مشروط کننده یکدیگر و در عین حال مستثنی کننده یکدیگرند.
• به عبارت دیگر، دو ضدی که با هم در رابطه وحدت، ضدیت و «مبارزه» قرار دارند:
• تضاد عبارت است از وحدت و «مبارزه» اضداد.
• میان تضادهای دیالک تیکی و تناقضات منطقی بر مبنای عوامل زیرین فرق گذاشته می شود:
1
بر مبنای نوع پیوند
بر مبنای نوع پیوند
• تضاد دیالک تیکی بر وحدت عینی ـ رئال مبتنی است.
• تناقض (تضاد) منطقی بر پیوند فکری مبتنی است.
2
بر مبنای طبیعت اضداد
بر مبنای طبیعت اضداد
• تضاد دیالک تیکی بر ضدیت عینی ـ رئال مبتنی است.
• تناقض (تضاد) منطقی بر تناقض منطقی مبتنی است.
• تضاد (تناقض) منطقی ـ تنها ـ در حیطه تفکر وجود دارد.
• تضاد دیالک تیکی ذاتی چیزها، روندها، سیستم ها و غیره واقعیت عینی است و سرچشمه هر گونه حرکت، تغییر و توسعه را تشکیل می دهد.
• مراجعه کنید به واقعیت عینی، دیالک تیک حرکت و سکون، تغییر، توسعه، پیشرفت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر