۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

چاله ها و چالش ها (97)

کدام چپ؟
کمونیسم یا سوسیال دمکراسی؟
عیسی صفا
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


1
مسعود راد

• در طول روند تکامل اندیشه، همیشه گروه هایی بوده اند که ترجیح داده اند، زمان متوقف شود و هر اندیشه قبل و بعد از آن را ارتجاعی و ناپسند نامیده اند.
• افراطیون مذهبی از هر دسته ای نمونه های بارز این انجماد تاریخی هستند.
• این گروه ها در مجموع، کلوب یخ زدگان مغزی را تشکیل می دهند.
• کلوبی که در سر هر پیچ تاریخی اعضای جدیدی از میان واماندگان کاروان پیشرفت و تمدن به آن اضافه می شوند و کمونیست ها آخرین گروهی هستند که به این کلوب پیوسته اند.
• چرا که کمونیسم محصول انقلاب صنعتی است و توانایی گذار به عصر فن آوری اطلاعات و آزادی نشر عقیده را ندارد.
• همانطور که مذهب مولود عصر کشاورزی بود و نمی توانست با مقتضیات عصر صنعتی خود را هماهنگ کند.
• عصر جدید عصر آزادی تولید و انتقال انبوه اطلاعات است.
• اگر ضعفی در جبهه ایدئولوژیکی تان می بینید تقصیر کسی نیست.
• این طبیعت تکامل است که نمی تواند یکجا بایستد.
• و اگر اصرار داشته باشید که مناسبات عصر صنعتی را دوباره در عصر آزادی اطلاعات برقرار کنید ناچار خواهید شد با کل جریان تکامل مقابله کنید.
• در حالیکه در قرن بیست و یکم کشورهای صنعتی پیشین کارهای سخت و سنگین تولید را به کشورهای دیگری محول کرده اند و خود به طراحی های نرم افزاری و کنترل بازارهای مالی مشغولند، تحلیل ها و راه حل های قرن نوزدهمی ناکارآمد مین ماید

2
میم نون

• با درود بر مسعود راد
• من روی برخی از مفاهیم و احکام حضرتعالی خم می شوم تا از گنجینه معرفتی شما بلکه نصیبی ببرم:

حکم اول شما
در طول روند تکامل اندیشه همیشه گروه هایی بوده اند که ترجیح داده اند زمان متوقف شود و هراندیشه قبل و بعد از آن را ارتجاعی و ناپسند نامیده اند.

• حسن ایرانی جماعت این است که روی نوشته خود حتی تأمل نمی کنند:

1
مفهوم هر اندیشه قبل و بعد از «آن»

• منظورتان از «آن» چیست؟
• بعد از «زمان متوقف شده؟»

• خوب مگر قرار نیست که اندیشه کهنه ی بطور دیالک تیکی نفی شده، ارتجاعی تلقی شود و نه انقلابی؟

• مثلا وقتی گالیله حرکت سیاره ها را برکت دوربین مدرن خویش، نشان می دهد و اثبات تجربی می کند، آیا باور به مرکزیت زمین (ژئوسنتریسم) و ثابت و ساکن تلقی کردن زمین طرز تفکری ارتجاعی نیست؟

• اما منظورتان از اندیشه بعد از « آن » کذائی چیست که گروه های کذائی، ارتجاعی اش می دانند؟
• در مثال من، « آن » کذائی می شود، اندیشه های گالیله و جوردانو برونو.
• کی چنین پدیده ای به چشم خورده؟

2
مفهوم افراطیون مذهبی

• افراطیون مذهبی کجا و کی اندیشه های قبل و بعد «آن» کذائی را ارتجاعی نامیده اند؟
• مگر آنها بنیادگرا نبوده و نیستند و به اصالت آیات کتب مقدس نچسبیده بودند و نچسبیده اند؟

3
مفهوم انجماد تاریخی

• منظور حضرتعالی از مفهوم «انجماد تاریخی» چیست؟
باور متافیزیکی ـ فاناتیکی گروه هائی به چیزی را می توان «انجماد فکری» نامید، ولی هرگز نمی توان از «انجماد تاریخی» دم زد.
• آنگا باید به فلسفه تاریخ حمله برد و نه به انجماد فکری.
• آنگاه باید نظام سرمایه داری تا مغز استخوان گندیده را «پایان تاریخ» نام داد.
• این کاری است که پست هیستوریسم و به نحوی از انحاء پست مدرنیسم می کند که اندیشه های شما بوی آنها را به مشام می برند.

حکم دوم شما
کمونیستها آخرین گروهی هستند که به این کلوب (یخ زدگان مغزی) پیوسته اند.

• منظور شما این است که کمونیست ها نیز به مثابه آخرین گروه به این کلوب پیوسته اند.
• کدام کمونیستی را می شناسید که اندیشه های بعد از «آن» کذائی را نه انقلابی، بلکه ارتجاعی نامیده است؟

حکم سوم شما
کمونیسم محصول انقلاب صنعتی است.

• این ادعا را می توانید اثبات کنید؟

• کمونیسم چیست؟


1

• کمونیسم یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی است.

• مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی، فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• کمونیسم نخستین و طولانی ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بوده (جامعه اشتراکی اولیه) که بنا بر اسناد حتی مورگان ـ باستان شناس و محقق امریکائی ـ فاز واپسینش 20 تا 30 هزار سال طول کشیده است.

2

• شاید منظور شما کمونیسم علمی و یا مارکسیسم ـ لنینیسم است.
• اینجا هم ادعای تان پا در هوا ست.
• مارکسیسم نقطه تکاملی تمامت تفکر بشری است و رد پای آن را می توان حتی در آثار شیخ شیراز دید.
• دیالک تیک ماتریالیستی جلبک یکشبه نبوده، بلکه ریشه در تاریخ تفکر بشری دارد.
• گنجینه دیالک تیکی فردوسی و بویژه سعدی غول آسا ست و مارکسیسم طبیعتا ادامه منطقی همین تفکر تاریخی متعلق به تمامت بشریت است.

مراجعه کنید به مارکسیسم ـ لنینیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3

• شما شاید با مفاهیم آشنائی زیادی ندارید و منظورتان از کمونیسم کذائی، پرولتاریا ست.

• آری حق به نحوی از انحاء با شما ست:

• پرولتاریا محصول تشکیل و تکوین فرماسیون سرمایه داری است که شما بدون کمترین ترفند و عوامفریبی، بدان نام «انقلاب صنعتی» می دهید.
• ظاهرا معنی انقلاب صنعتی را هم نمی دانید.

مراجعه کنید به انقلاب صنعتی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

حکم چهارم شما
کمونیست ها « توانایی گذار به عصر فن آوری اطلاعات و آزادی نشر عقیده را ندارند.»

1

• عصر فناوری اطلاعات مورد نظر شما را به نحوی از انحاء می شود قبول کرد، ولی گذار به عصر ـ بطور کلی ـ دست خود انسان ها نیست.
• چون انسان ها در اعصار معین به دنیا می آیند و نمی توانند در قبول و رد آنها نقشی بازی کنند.
• اعصار به فشار جو می مانند، که بر دوش همه سنگینی می کند و انسان ها چنان بدان خو می کنند که فشار یک عظیم «بار» را احساس حتی نمی کنند، مگر میلیونر باشند و به پیک نیک فضائی خطر کنند و از فشار جو به تجربه خویش آگاه شوند.

مراجعه کنید به انقلاب علمی و فنی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

• اما در عصر امپریالیسم و یا به قول شما فناوری اطلاعات، کی آزادی نشر عقیده وجود داشت؟

• بورژوازی تا پنجاه سال پیش حتی دهقانان و زنان را از حق انتخابات محروم کرده بود.

• بورژوازی آخرین طبقه ای است که طرفدار دموکراسی به معنی حاکمیت اکثریت مردم باشد.

• بورژوازی وقتی «دموکرات» شد که کابوس خون آلود فاشیسم را بر سر مردم اروپا حاکم ساخت، احزاب و سندیکاها را به اتش کشید، هر نفس کشی را زنده زنده سوزاند و پس از کشتن 60 میلیون و ویران سازی هزاران شهر و روستا یعنی زمانی که نفس کشی باقی نمانده بود، سنگ دموکراسی فرمال به سینه زد.


3

• کدام کمونیستی در کجا و کی توانائی ورود به عصر نشر عقیده نداشته؟
• حتما منظورتان اجازه نشر عقیده بوده و نه توان آن.

حکم پنجم شما
مذهب مولود عصر کشاورزی بوده.

• این ادعا را از کجا دارید؟
• مذهب محصول جهل انسان نسبت به قوانین و قانونمندی های طبیعی بوده، آنهم دهها هزار سال قبل از جدائی کشاورزی از دامپروری.
• می توانید به هر فرهنگی که یافتید مراجعه کنید. به مفاهیم مذهب، انیمیسم و غیره.

• مراجعه کنید به دین و مذهب، انیمیسم، خرافه، فتیشیسم، مذهب چیزی فراتر از رؤیا، مذهب به مثابه اوتوپی و امثالهم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• شاید منظورتان ادیان بزرگ از قبیل یهودیت و مسیحیت و اسلام است.
• هر سه این ادیان بزرگ اما اگر نگاه مختصری به قرآن باندازید، در می یابید که محصول دوران برده داری بوده اند.
• محمد خود را عبد می نامد و بنی بشر را نیز به همین سان.
• عبد یعنی بنده و برده.
• محمد خدا را معبود، یعنی بنده دار، به قول سعدی، خداوند بنده می نامد.
• چرا؟
• برای اینکه رسالت او (که درآن زمان رسالتی انقلابی بوده) توجیه تئولوژیکی نظام خشن و خونین برده داری بوده است که در نتیجه تجزیه و تلاشی نظام اشتراکی اولیه و از بطن آن پدید آمده بود.

• ادیان بزرگ هرگز محصول و یا مولود عصر کشاورزی نبوده اند.

• این ادعای شما غیرعلمی تر و خرافی تر از هر مذهب و خرافه ای است.

حکم ششم
مذهب «نمی توانست با مقتضیات عصر صنعتی خود را هماهنگ کند.»

• منظورتان از عصر صنعتی عصر سرمایه داری است.
• اما بورژوازی ـ بر خلاف پندار شما ـ حتی در نبرد رهائی بخش خود بر ضد فئودالیسم و کلیسای کاتولیک، به رفرماسیون و مذهب پروتستانی تکیه کرده است و زیر پرچم همان مذهب مسیحی، توده های دهقانی را در آلمان سی سال بر ضد فئودالیسم پی نخود سیاه فرستاده و بعد با فئودال ها کنار امده و دهقانان را متحدا به یوغ بسته است.
• هنوز هم مذهب در همه کشورهای سرمایه داری نقش ارتجاعی تعیین کننده در دولت ها دارد. به نام احزاب این کشورها نظری باندازید و به صحت ادعای من پی ببرید.

حکم هفتم شما
عصر جدید عصر آزادی تولید و انتقال انبوه اطلاعات است.

1

• شما ظاهرا معنی «عصر جدید» را هم نمی دانید:
عصر جدید پس از قرون وسطای واپسین اغاز می شود، با هومانیسم، رفرماسیون، روشنگری و فلسفه کلاسیک آلمان به سردمداری کانت و هگل و فویرباخ و غیره.

2

• اگر منظورتان عصر کنونی یعنی عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است، ادعای تان در زمینه وجود آزادی تولید از بی اطلاعی تان نشئت می گیرد.
• امروز کنسرن های غول آسا هر آزادی اقتصادی و سیاسی و غیره را در نطفه خفه می کنند و هر رقیبی را در نطفه می کشند. شورش های اشغال در قلب متروپول ها نشانه هائی از این روند مخرب است. تولید به قول خود شما از متروپول ها به کشورهای حاشیه منتقل می شود تا سودهای کلان ببرکت دستمزدها و شرایط کاری مشابه به دستمزدها و شرایط کاری «عصر جدید» (دوره انباشت بی رحمانه اولیه سرمایه) بدست آید.

3

• اگر منظورتان از اطلاعات، اطلاعات علمی و فنی از رده خارج شده (که پاتنت شان به آخر رسیده) باشد، حق با شما ست.

4

• و گرنه عصر کنونی عصر اشاعه جهل مرکب است:
• عصر تخریب بی پروای شعور توده ها ست.
• عصر اشاعه خرافه های عهد عتیق است که از شنیدنش مو بر تن هر متمدنی سیخ می شود و عرق شرم بر جبینش می نشیند.

حکم هشتم شما
اگر ضعفی در جبهه ایدئولوژیکی تان می بینید تقصیر کسی نیست.»

• مارکسیست ها هر ضعفی هم که داشته باشند، ضعف ایدئولوژیکی ندارند.

• ایدئولوژی آنها علمی تر از هر علمی است که شما سنگش را به سینه می زنید.


• مسئله فقط این است که اشاعه علم و تفهیم آن در جامعه و جهان سرمایه داری بمراتب دشوارتر از اشاعه خرافه است.


حکم نهم شما
در قرن بیست و یکم کشورهای صنعتی پیشین کارهای سخت و سنگین تولید را به کشورهای دیگری محول کرده اند و خود به طراحی های نرم افزاری و کنترل بازارهای مالی مشغولند

• حق در این زمینه استثنائا با شما ست، ولی جنابعالی به عنوان یک انسان روشنفکر و مدرن از در عقب، چه احساسی با کشف و اعلام این حقیقت امر دارید؟

• اینکه کارگران چه بسا خردسال هندی و غیره در لجنزار استثمار بیرحمانه در سایه همین کردوکار انسان ستیز کنسرن های چند ملیتی، بیش از 29 سال عمر نمی کنند و چه بسا ـ دسته دسته ـ دست به خودکشی در محیط کار می زنند، به عنوان انسان نوعی، عرق شرم بر پیشانی تان نمی نشیند؟


حکم دهم شما
تحلیل ها و راه حل های قرن نوزدهمی ناکارآمد می نماید.

• از تحلیل های مارکسیستی ـ لنینیستی به چه میزانی خبر دارید که انگ قرن نوزدهمی بدانها می زنید؟
• فقط برای نمونه چند تا از آنها را نام ببرید.

• تحلیل های مارکسیستی ـ لنینیستی که جای خود دارند، حتی کتب درسی دانشگاه های آلمان فدرال در رشته های مختلف علمی، همچنان و هنوز کتبی اند که در آلمان دموکراتیک تألیف یافته اند.


• امتحانش مجانی است.


• شما که اینهمه در علوم مدرن سررشته دارید، نباید برای تان کار دشواری باشد.


تحلیل های تئوریکی مارکسیستی ـ لنینیستی ـ حتی در بدترین کیفیت شان ـ علمی تر از علمی ترین تحلیل های فئودالی و بورژوائی اند.

پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر