پول، ماهیت بیگانه گشتهء کار و بود انسانی است!
بیگانه ای که بر انسان مسلط است و از سوی انسان، مورد پرستش قرار می گیرد!
بیگانه ای که بر انسان مسلط است و از سوی انسان، مورد پرستش قرار می گیرد!
برگردان یدالله سلطان پور
1
• انسان خود، تاریخ خود را می سازد، اما نه بنا بر میل و خواست خویش، بلکه بنا بر شرایطی که خود بر نگزیده است!
2
• احسان چه فایده دارد؟• احسان به بیچارگی ها چاره نمی تواند کرد و چیزی فراتر از ابراز تأسف ساده نیست!
3
• برداشتن گامی در راهی درست، صد بار بهتر است از دهها برنامه!
4
• انقلاب در کله فلاسفه آغاز می شود!5
• انسان ها ـ چه بسا ـ به کار خود آگاه نیستند، این اما مانع آنجام آن کار نمی شود!
6
• کار آتش فرم بخش به چیزها ست!• (بسان آتش در کوره آهنگر که به آهن، فرم گاوآهن می یخشد. مترجم)
7
• درد و رنج به خودلذت بری تعلق دارد!8
• پول ماهیت بیگانه گشته کار و بود انسانی است!• بیگانه ای که بر انسان مسلط است و از سوی انسان، مورد پرستش قرار می گیرد!
9
• شعور تعیین کننده زندگی نیست.• بلکه برعکس، این زندگی است که تعیین کننده شعور است!
• (دقیقتر:
• شعور تعیین کننده وجود نیست!
• شعور بر وجود مقدم نیست!
• بلکه برعکس، وجود تعیین کننده شعور است و مقدم بر آن است! مترجم)
10
• کسی که به همنوع خویش احترام نمی گذارد، خودستیزی بیش نیست!
11
• شبحی در اروپا در گشت و گذار است، شبح کمونیسم!
12
• پدید آورنده دین و مذهب، انسان است و نه برعکس!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر