• رؤیا ها را پرچم کردیم و دویدیم
• در کوچه های تنگ پر تاب و تب شایعه
• حرف ها را
• به باد دادیم و با درخت ها پیوند خوردیم
• دشنه های کند زنگار بسته
• عصب ها را دریدند
• شاعران شعرهاشان را خاک کردند و گفتند:
• «این اتفاق ساده ای نیست که هر روز کنار گوش شاهدش باشیم
• عاقبت تعقیب در کوچه های بن بست، درگیری است!
• ما نیز می دانیم
• که این شب پر ستاره و پرواز ماه
• اتفاق ساده ای نیست
• که چشم به خواب دهیم و
• مسیر رؤیاها را
• گرده به گرده
• دندان به هم بفشاریم و
• مچاله شویم بی عشق
• در بستر سرد تنهایی
• که روز
• بی بالا آمدن خورشید
• خود نیز تماشایی است
• و شهیدان و عاصیان
• شعر پر نقطه چین کتاب های ممنوع بر رف چیده ی
• شیفتگان تاریخ اند
• فصل اگر فصل شاعران باشد.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر