۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (84)

ایدئولوژی کولاک زاده های وطنی
بازگشت به مارکس از در عقب (2)
رضا خسروی
سرچشمه:
مجله هفته

1
رضا خسروی

1

• من به فرهنگ لاروس فرانسوی، دودن آلمانی و فرهنگ سخن فارسی مراجعه کردم، تا تعریف گروه های ممتاز از ایدئولوژی را بدست دهم، تا از روی منشاء طبقاتی نگرش انحرافی کولاک زاده های وطنی پرده بردارم.
• نشان دادم که دنیای حضرات وارونه، در بهترین حالت به مفاهیم مجرد، مضامین انتزاعی و ناب متکی است.
• حال آنکه ایده ها، افکار و عقاید، بینش و آگاهی… هستنده ای ذیشعور در زمان و مکان، در شرایط تاریخی – اجتماعی معلومی را مفروض می دارد.

• اصلا بدون حضور قبلی این ارگانیسم آلی و تاریخی – جانوری با توانائی اندیشیدن… شکل نمی گیرد.
• در این ارتباط، مارکس هزار بار حق داشت که می گفت:
• « من هستم، پس می اندیشم.»

2


• و اما در باره اقشار میانی، جمعیت قابل توجه «متوسط ها»:
• مدیران اقتصادی، سیاستمداران، کارگزاران و کارمندان کشوری و لشگری، ماموران اداری و امدادی و آموزشی و خدماتی و…

• پای یک مقوله «اسرار آمیز» اقتصادی و اجتماعی در میان است.
• شما درست می گوئید، احتیاج به یک بررسی دقیق علمی دارد.
• آنهم نه یکبار، بلکه مدام، هر روز و هر ساعت.
• مقوله ای است سیال که با مالکیت متداول، تقیسم کار جاری و شیوه مرسوم تولید و توزیع، با نرخ رشد جمعیت، حجم مطلق نیروی مولد، رشد فنی تولید و افزایش بارآوری کار، با مکانیسم ارزش آفرینی و… بستگی تام دارد.
• نباید آن را دستکم گرفت.

3

• من با تعابیر روانکاوانه ارنست بلوخ موافق نیستم.
• اصلا به چیزی بنام «روح و روان» باور ندارم.
• سخن برسر جانوران سیاسی و اجتماعی است – با نیاز های فزاینده مادی و معنوی، با منافع تغییر پذیر اقتصادی.

• در این راستا بود که بورژوآزی موفق شد تا خرده پای ورشکسته را با خود همراه کند – ارتش دهقانی بناپارت و لشگر چاقوکشان شهری بناپارتیسم را بوجود آورد.

• اقشار ورشکسته و سرخورده را در برابر کارگران خودی، در برابر جنبش های کارگری در سرزمین پایگاه قرار دهد، بسمت فاشیسم و نازیسم و پتن ایسم بکشد، برای درهم کوبیدن دیکتاتوری پرولتاریا و برای به راه انداختن جنگ بر ضد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و غیره مورد ساتفاده قرار دهد.
• اینها چه ربطی به روح و روان دارد.

• کمونیسم ستیزی بازتاب تضادهای آشکار و نهان، اقتصادی و اجتماعی، ناشی از تقابل کار و سرمایه است.
• حکایت از منافع متقابل گروه ها و طبقات، بورژوازی و پرولتاریا در دوران معاصر دارد و در ورای مالکیت خصوصی متداول، تقسیم کار امپریالیستی و شیوه سرمایه داری تولید، اصلا قابل توضح نیست.
• پای مبارزه کار زنده و متفکر در قبال کار مرده و متراکم در مسیر الغای حق مالکیت خصوصی بر وسائل تولید اجتماعی، لغو استثمار و استعمار و… پای مبارزه سازمانیافته طبقه کارگر در قبال مالکان و اربابان و سرمایه داران برسر مدیریت جامعه در میان است و باید به استقرار دیکتاتوری پرولتاریا منجر شود.
• کمونیست ها، بعنوان بخشی از طبقه کارگر، نه می خواهند و نه می توانند جلوی مبارزه اقشار میانی برای یک زندگی بهتر و مطبوع تر را بگیرند و نمی گیرند.
• برعکس، باید آگاهانه و سازمانیافته، با شناسنامه خود، بسود منافع آنی و در مسیر دورنمای تاریخی طبقه کارگر در این مبارزه شرکت کنند و می کنند.
• تا کور شود هرآنکه نتواند دید.

• دیری است که کمونیست ها در باره عدم تحرک اقتصاد بازار، در باره عدم هماهنگی مکانیسم تولید برای فروش با نیازهای مادی و معنوی انسان ها، در باره بحران های مالی و صنعتی، تنزل نرخ سود، در باره افزایش بیکاری کارگران، فقر و خانه بدوشی مردم در لوای سرمایه سالاری هشدار می دهند.
• برعلیه اشغالگری و جنگ، گشایش زوری بازار بسیاق راهزنان زمینی و دریائی در قرون منقضی، برعلیه کشتار خلق ها، قتل عام ملت ها توسط امپریالیسم آمریکا و شرکاء، توسط سازمان تروریستی ناتو فریاد می کشند.
• شفاهی و کتبی، علت برآمد نوعی نازیسم در آمریکا و اروپا را توضیح می دهند.

• فی المثل، چرا «جنبش اشغال وال استریت» اشغالگری و جنگ، قتل عام و کشتار مردم در مناطق دور دست توسط سازمان تروریستی ناتو را محکوم نمی کند؟
• خروج فوری و بدون قید شرط ناتو از عراق و یوگسلاوی و افغانستان و سومالی و ساحل عاج و لیبی و… را پیش نمی کشد؟
• پرداخت غرامت برای هرآنچه که این سازمان تروریستی در مناطق غیر خودی ویران کرده، برای ده ها و صدها هزار خانوار آواره و داغدار… را از دولت های خودی نمی خواهد؟

• از قضا این مناسب ترین مبارزه بر ضد دیکتاتوری الیگارشی مالی در اوضاع و احوال جاری است.
• اتحاد و اتفاق سیاسی در مبارزه و نه در معامله…

2
محمد

1

• ایدئولوژی یکی از مسائل مورد بحث در شرایط کنونی است.

• دکتر محمد قراگوزلو ایدئولوژی را با استناد به جمله ای از مارکس، شعور کاذب تعریف می کند.

• بنظر او و امثال او، طبقه کارگر ایدئولوژی ندارد.

• ایشان نمی پذیرند که ایدئولوژی طبقه کارگر (مارکسیسم ـ لنینیسم) هم علم است و هم ایدئولوژی.

• او عملا خصلت طبقاتی ایدئولوژی را برسمیت نمی شناسد و بر آن است که ایدئولوژی همه طبقات شعور کاذب است و بس.

2

• طرفداران دکتر محمد قراگوزلو، مارکس را گورکن فلسفه هم می دانند.
• چون جمله ای از مارکس و انگلس در این زمینه یافته اند.

3

• شما اما مسئله اساسی فلسفه (تقدم و تأخر ماده بر روح و یا شعور) را مطرح می کنید که به ایدئولوژی ربط زیادی پیدا نمی کند.

• مراجعه کنید به مسئله اساسی فلسفه در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4

• ایدئولوژی عبارت است از سیستم نظرات اجتماعی (اقتصادی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، هنری، اخلاقی، فلسفی و غیره) که بیانگر منافع طبقاتی معینی اند و شامل هنجارهای رفتاری، موضعگیری ها و ارزش گذاری های مطابق با آنها می شوند.

5

• منظور من این بود که مفاهیم فلسفی را باید از فرهنگ های فلسفی تدوین شده، برداشت و نه از فرهنگ های لغات.
• شما اگر قصد افشای نظرات باطل بورژوازی را داشتید، نقل قول ها و فاکت های خود را می بایستی از فرهنگ های فلسفی آنها برمی داشتید و نه از دودن و غیره که ربط چندانی به طبقات ندارند، فرهنگ لغاتند و لاغیر.

• حالا تعریف خود را با تعریف بالا مقایسه کنید:

• « ایدئولوژی، نگرش آدم نسبت به حیات مادی و معنوی، نسبت به چگونگی بازآفرینی زیست جمعی…»

6

• شما از مقوله «اسرار آمیز» اقتصادی و اجتماعی صحبت می کنید:
• منظورتان تلون و تغییر دمادم اقشار میانی است.

• وگرنه برای مارکسیست ها مقولات «اسرارآمیز» وجود ندارند.

7

• شما می نویسید:
• «من با تعابیر روانکاوانه ارنست بلوخ موافق نیستم.»

• من از بلوخ فقط جمله ای راجع به بخشی از اقشار میانه نقل کردم و از نظرات او نه اطلاع دقیقی داریم و نه چیز بیشتری از او خوانده ام.
• شما مثل برخی از شیر پاک خورده ها، موقع بحث از موضوع خارج می شوید و هرچه برای تان مهم است، بر زبان می رانید.
• البته ضرری ندارد، ولی به موضوع بحث بی ربط می ماند و به طرف بحث احساس شرمندگی دست می دهد، بی آنکه تقصیری از او سر زده باشد.

8

• شما می نویسید: «من اصلا به چیزی بنام «روح و روان» باور ندارم.»

• مارکسیست ها با ماتریالیست های مکانیکی در این مورد فرق اساسی دارند:

• مارکسیست ها به روندهای روحی و روانی باور دارند و انسان را ماشین مکانیکی نمی دانند.

• مراجعه کنید به ماتریالیسم مکانیکی (قرن هجدهم فرانسه) در مجله هفته و تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• مارکسیست ها در مسئله اساسی فلسفه با تقدم قائل شدن بر ماده نسبت به روح و یا شعور با ایدئالیست ها مرزبندی می کنند که شما هم بدان اشاره کرده اید.
• و گرنه روندهای روحی، معرفتی ـ نظری (شناخت و شعور و تفکر) همانقدر واقعی اند که روندهای مادی.

• بحث تنها بر سر تقدم و تأخر یکی نسبت به دیگری است که شما بهتر از من می دانید و از آن در این مقاله دفاع کرده اید:

• من هستم و بر طبق شیوه زیست خود می اندیشم:
• این یعنی تقدم ماده بر روح.
• این یعنی تقدم روندهای مادی بر روندهای روانی و معرفتی.

9

• انتظارات شما از اقشار میانی ماکسیمالیستی اند.

• مارکسیست ها رئالیست اند و نه ماکسیمالیست.


• اقشار میانی مثل همه طبقات اجتماعی از منافع خاص خود دفاع می کنند و لذا شعار های خاص خود را می دهند و با کمونیست ها که از منافع بشریت و منافع آتی بشریت دفاع می کنند، فرق دارند.


• این چیزها را به یقین شما بهتر از من می دانید.


• خود طبقه کارگر حتی در متروپول ها خود را در استعمار ملل دیگر ذینفع می داند.


• آگاهی طبقاتی کیمیا ست.

• کمونیست ها اگر در گردان طبقاتی طبقه کارگر متشکل شوند، می توانند نقش درخوری بازی کنند و نه در تنهائی و تکروی شان.
• این حقیقت امر را هم شما بهتر از من می دانید.
• اگر حزب کمونیستی تأسیس کردید، مرا هم خبر کنید.


پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر