• واژه چرخش برای هاوگ خیلی خوشایند است.
• او با سوء استفاده از عنوان کتاب برتولت برشت، «متی ـ کتاب چرخش ها»، معنای ادبی ـ استعاری این واژه را خم و راست می کند و از آن مفهوم توسعه فلسفی و استراتژی سیاسی سرهم بندی می کند.
• منظور از برخورد فلسفی این است که نگرش ها را از عالی ترین درجه عامیت مورد بحث قرار دهیم.
• زیرا مفاهیم عام فلسفی در پیوند با جنبه های خاص (خاصیت های) چه بسا کهنه شده، فراهم می آیند و یا به توضیح آنها می پردازند.
دیتر ویتیچ (1930 ـ 2011)
فیلسوف و استاد دانشگاه کارل مارکس لایپزیگ
متخصص تئوری شناخت
مؤلف بیش از 150 اثر منتشره در آلمان، اتریش، انگلستان، ایالات متحده و کولومبیا
آثار:
پراتیک، شناخت، علم
تئوری شناخت
موضوع و متدهای تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی
فیلسوف و استاد دانشگاه کارل مارکس لایپزیگ
متخصص تئوری شناخت
مؤلف بیش از 150 اثر منتشره در آلمان، اتریش، انگلستان، ایالات متحده و کولومبیا
آثار:
پراتیک، شناخت، علم
تئوری شناخت
موضوع و متدهای تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی
• من همراه با دیتر ویتیچ بر آنم که در اثر لنین تحت عنوان «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» بعضی جاها «نواقص و نارسائی های تئوریکی و متدیکی و حتی ابهاماتی وجود دارد» که بخشی از انها از شرایط تاریخ علم نشئت می گیرند و بخشی از انها از اهداف سیاسی و پلمیکی.
• جدا کردن محتوای عام از این مجموعه و قرار دادن آن بر پایه بررسی های لنین راجع به طرح های هگل نیت من از نوشته ام بوده است.
• هاوگ اما ـ درست بر عکس من ـ می خواهد که تیشه بر ریشه لنین فرود آورد و به جای ان مارکسیسم هاوگ را بنشاند.
• من این جور کارها را رویزیوینسم می نامم.
• هاوگ ادعا می کند که «مفهوم جهان خارج دیگر معنی ندارد!»
• این یکی دیگر از نشانه های رویزیونیسم است.
• ادعای مبتنی بر انکار جهان خارج اصولا یاوه ای بیش نیست!
• چنین ادعائی در بهترین حالت به معنی بزک کردن تئوریکی ماخیسم است، ماخیسمی که لنین تار و مارش ساخته است.
• شکی نیست که جهان مفاهیم، تصورات و غیره که بیانگر جهان اشیا ست، با جهان اشیاء فرق دارد.
• مارکس در مقدمه «انتقاد از اقتصاد سیاسی» صریحا بدان اشاره کرده است.
• رابطه آندو رابطه ای بدرجه عالی پیچیده است:
• استعاره انعکاس تلاشی است در جهت ارائه مدلی برای آن.
• (مراجعه کنید به اثر هانس هاینتس هولتس، تحت عنوان «انعکاس» 2003)
• مفهوم «ماده» ـ اگر منظور از ان فقط انبوه چیزهای مادی باشد ـ نارسا خواهد بود.
• من همراه با مارکس کوشیده ام تا ماده را بر بنیان ماتریالیسم دیالک تیکی به مثابه «رابطه مادی» تلقی کنم.
• هر کارگر بیکار ـ بی نیاز از ارشاد کسی دیگر ـ می فهمد که بیکاری یک رابطه مادی است.
• هر کارگر بیکار به تجربه در می یابد که بیکاری به معنی بود و نبود سکه در کیسه نیست.
• محتوای واقعی مفاهیم عام عبارت از این است که آنها بیانگر مناسبات مادی اند:
• استثمار و طبقه، تاریخ و حاکمیت و غیره چنین مفاهیم عام اند.
• آنها اما به مثابه مفاهیم فقط در اندیشه بشری وجود دارند و نه به مثابه چیزهای مادی ملموس و محسوس.
• تعیین دقیق این چیزها اما از حد توان هاوگ فراتر می رود.
• بی خود نیست که او در دریاچه ای از نقل قول ها غوطه می خورد و به عنوان استاد دانشگاه کاربست مفاهیم را در هر جلسه زیر علامت سؤال قرار می دهد.
4
تاریخیت و یا اوپورتونیسم؟
تاریخیت و یا اوپورتونیسم؟
• هاوگ با آغوش باز پذیرفته می شود، وقتی که او مرتب اصرار می ورزد که باید نسبت به «اوضاع و احوال تغییریابنده»، با تغییر موضع و با ارائه طرح های تئوریکی جدیدی واکنش نشان داد.
• چنین نظری بلاهت محض است.
• مسئله در این جور موارد این است که آیا باید قوانین اصلی مورد استفاده قرار گیرند و یا با توجه به جنبه های خاص، باید محتواهای آنها غنی تر شوند.
• منظور لنین از مفهوم «تعمیق» همین است که نه فقط من بدان استناد می ورزم، بلکه تئوریسین علمی بزرگی از قبیل لودوویکو گیمونات، در آن عنصر اصلی تئوری شناخت لنین را می بیند.
• (لودوویکو گیمونات جلد 10، 1970)
• هاوگ اما برعکس، بر آن است که دیالک تیک عملی لنین عبارت است از «توانائی چرخش بسته به تغییر شرایط!»
کارل اوگوست امگه (1886 ـ 1970)
فیلسوف و جامعه شناس حقوقی آلمان
پروفسور دانشگاه
عضو حزب ناسیونال ـ سوسیالیست کارگری آلمان
آثار:
انسان معنوی و ناسیونال ـ سوسیالیسم (1931)
در تأیید فلسفه پیشوائی
فیلسوف و جامعه شناس حقوقی آلمان
پروفسور دانشگاه
عضو حزب ناسیونال ـ سوسیالیست کارگری آلمان
آثار:
انسان معنوی و ناسیونال ـ سوسیالیسم (1931)
در تأیید فلسفه پیشوائی
• او اما بی آنکه بداند و بخواهد، اصطلاحی را مورد استفاده قرار می دهد که نقل و نبات فلسفه فاشیستی کارل آوگوست امگه بوده است:
• امگه «تفکر متناسب با اوضاع و احوال» را بلحاظ هنجاری در مقابل تفکر مبتنی بر «سجایا» و تفکر مبتنی بر «طرفداری از پیشرفت» قرار می دهد و بدین طریق برای هر اوپورتونیسم سیاسی مشروعیت اخلاقی اختراع می کند.
• (کارل اوگوست امگه، «راجع به تفاوت تفکر فضیلتی، مترقی و بسته به اوضاع و احوال»، 1950)
• تفکر مبتنی بر سجایای اخلاقی یعنی رعایت ملاک و معیار
• تفکر مبتنی بر طرفداری از پیشرفت، یعنی تعیین بهترین آماج
• تفکر متناسب با اوضاع و احوال، یعنی اتخاذ موضع اوپورتونیستی بسته به مورد معین.
• به قول امگه:
• «از کلیه وقایعی که رخ می دهند، هیچکدام را نمی توان مذموم شمرد!»
• این کلام واپسین کارل اوگوست امگه فاشیست است!
• شکی نیست که هاوگ با اوپورتونیسم بی رحمی از این دست، مجاورتی ندارد، ولی تفاوتگذاری های مقوله ای او به اندازه ای نادقیق اند که او را به همسایه دیوار به دیوار کارل اوگوست امگه بدل می کنند.
• من فکر نمی کنم که او متوجه قضایا ست.
• مخالفت ایدئولوژیکی او با سوسیالیسم رئال از دیرباز در شیوه تفکر او لانه داشته است.
• حتی توماس مان هشدار می داد که «بلاهت» آنتی کمونیستی به فاجعه می انجامد!
• بیهوده نیست که هاوگ امحای جوامع سوسیالیستی در اروپای شرقی را «انقلابات دموکراتیک» می نامد.
• گورباچف را قهرمان دموکراسی محسوب می دارد.
• مأمورین حراج دارائی خلق در ان کشورها را مجریان انقلاب نام می دهد.
• حتی خواننده های جوان نشریه «جهان جوان» با شم حساس خود واکنش نشان داده اند.
• کسی که حوادث سال های 1989 ـ 1990 را «انقلابات دموکراتیک» بنامد، چنین کسی آزادی های فرمال سیستم سیاسی بورژوائی را بر مسئله مناسبات مالکیت مقدم می داند.
• گیرم که بعد، خمیازه ای برکشد و بر نئولیبرالیسم تف کند.
• رویزیونیسم همین است، دیگر!
• رویزیونیسم که شاخ و دم ندارد!
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر