۱۳۹۰ مرداد ۲۶, چهارشنبه

کار زنان و سیاست کمونیستی زنان (6)

رایا برنارد
برگردان میم حجری

• شرایط اجتماعی لازم برای دمساز سازی اشتغال با خانواده، مثلا تشکیل شیرخوارگاه ها، کودکستان های تمامروز، مدارس، محل های اشتغال مناسب خاص مادران شاغل بسته به منطقه و بسته به نیاز پدید آورده شد.

• این حقایق امور، که زنان در آلمان دموکراتیک حتی پس از 40 سال از توسعه این آلترناتیو، کماکان بار اصلی تربیت کودکان و خانه داری را به دوش می کشیدند، تفاوت میزان دستمزد میان زن و مرد اگرچه کاهش یافته بود، ولی هنوز کاملا منتفی نشده بود، تعداد زنان در فونکسیون های رهبری در اقتصاد و سیاست کمتر از مردان بود، حاکی از آنند که برقراری شیوه تولید سوسیالیستی اگر شرط ضرور برای آزادی زنان است، ولی به تنهائی کافی نیست.


• (رایا در این حکم، دیالک تیک ضرورت و کفایت را توسعه می دهد. مترجم)

• نظام اجتماعی آلمان دموکراتیک اما شعور زنان را و شاید نه به اندازه کافی شعور مردان را تغییر داد.

• حتی امروز هم می توان شاهد تفاوت جدی میان تمایل زنان به اشتغال در آلمان شرقی و آلمان غربی بود:

• آنجا تعداد بیشتری از زنان می خواهند که شاغل باشند و قبل از همه شاغل تماموقت باشند و تعداد بیشتری از مردان این تمایل زنان را تأیید می کنند.
(گزارش سال 2005، وضع اجتماعی و اقتصادی زنان)

• «زن در سوسیالیسم، زن و سوسیالیسم» نیز می تواند به مثابه توصیه پیشنهادی در مجموعه موضوعات عرضه شود.


5
مسئله زنان در آلمان غربی

• مناسبات اشتغال عادی بلحاظ اجتماعی حمایتگشته برای مردها، تعداد نازل زنان شاغل و تقسیم کار مبتنی بر جنسیت در خانواده که بر طبق زنتصویر و خانواده تصویر سرتاپا کنسرواتیو طلب شده و توسعه داده شده در آلمان فدرال برای مدت مدیدی امری عادی تلقی می شد و از سوی احزاب بورژوائی و سندیکاها (و حتی از سوی اکثریت اعضای سندیکاها) بطور فعال و تهاجمی مورد حمایت قرار می گرفت.

• از اواسط سال های 50 قرن بیستم، با «اعجاز اقتصادی» دوباره به کار زنان نیاز افتاد.
• آنگاه تغییری در این موضعگیری پدید آمد.
• اما اشتغال زنان کماکان تنها بر حسب فاکتورهای خارجی تأیید و توجیه می شد.

• چهارمین کنفرانس سندیکاهای آهن در سال 1962 در این زمینه چنین استدلال می کند:

• «به سبب ذوب وظیفه خانگی زن و مرد، زنان برای انجام وظایف دیگر آزاد گشته اند.»
• (زنتصویرها در جهان کار، 2008، ص 28)

• کنفرانس سندکاها اما بلافاصله محدودیت مهمی را وارد قضیه می سازد:
• «اما زنانی که تکلیف مادری را به دوش می کشند، استثنائی را تشکیل می دهند.»
• (زنتصویرها در جهان کار، 2008، ص 28)

• «مدل نان آور» رفته رفته با «مدل نان آور تغیر فرم یافته» جایگزین می شود:
• مرد همچنان نان آور خانواده می ماند، زن برای فاز معینی (قبل از تولد اولین بچه و پس از بلوغ کامل کودکان) چیزی افزون بر ان درمی اورد و قاعدتا به کارهای کوتاهمدت می پردازد و دستمزدش کماکان نازلتر از مردان است.

• در هر حال، رفته رفته تعداد بیشتری از زنان ـ حداقل ـ در فازهای معینی با اشتغال آشنا شدند.
• زنانی که در راه اشتغال تماموقت مبارزه می کردند، در منگنه اشتغال، زناشوئی، خانواده، یعنی زندگی قرار داشتند.
• جنبش سندیکائی زنان در اواسط سال های 80 قرن بیستم این وضع را در ضرب المثل زیرین بر زبان راند:
• «یکی کم است، هر دو زیادی اند!»

• در سال های 80، تمایلات انعطافی و پولورالیستی هم در مناسبات کاری (افزایش کارهای کوتاهمدت و مناسبات غیر تیپیک اشتغال) و هم در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی (انحلال مجامع کارخانه ای و کوچاندن کارگران در پی بحران ساختاری صنایع فولاد و معادن، افزایش خانواد های تکنفره و مادران و پدران بچه دار بی همسر) شروع شدند.
• مبنا و ایدئال اما همچنان مناسبات عادی کار ماند که مرد در آن نقش مسلط دارد.
• تعداد زنان شاغل افزایش یافت (اگرچه در سطحی پائین تر از میانگین همبود اروپا)
• زن ها از تغییر و بسط بخش خدمات «استفاده» کردند.
• البته این دستاوردها بیشتر کمی بوده اند و نه کیفی.
• زیرا محل های کار برای زنان عمدتا در عرصه هائی بوده که برای کار در آنها تخصص نازل کافی بوده و ضمنا کارهائی بوده اند که فشار جسمی و روحی خارق العاده بر زنان وارد می شد و در عین حال حقوق آنها نیز نازل بود:
• بخش تندرستی، پرستاری، تجارت کوچک، قهوه خانه، رستوران و کارهای نظافتی.

• زنها در این مدت تجاربی را از سر گذرانده اند که امروزه ورد زبان پژوهشگران اشتغال و جامعه شناسان است (البته پس از اینکه مردها نیز به تعداد قابل توجهی گرفتار آنها گشته اند):
• مناسبات کاری مبتنی بر پریکاریته (کارهای فاقد حمایت اجتماعی و ناکافی برای تضمین زندگی)، بدون دورنمای تضمین شده، مناسبات کاری ئی که فقط در صورتی می توان با اتکاء بر انها زندگی کرد که تعداد زیادی از آنها همزمان انجام داده شوند، اگر کسی نخواهد وابسته همسر و یا کمک های اجتماعی باشد.

• گرایش به انطباق کامل تولید و مناسبات اشتغال با مطالبات بازار به تقویت عدم تنظیم و انعطاف منجر شده است.
• امیدهای بخشی از جنبش زنان، مبنی بر اینکه با انعطاف پذیرگشتن مناسبات کاری عادی بتوان تقسیم جنسیتی بازار کار و مناسبات سنتی نقش های زند و مرد در خانواده و زناشوئی را راحت تر تغییر داد، تاکنون برآورده نشده اند.

• آنچه حاصل آمده، عبارت است از وارونه گشتن وضع در تحصیل:

• امروزه دختربچه ها با نمرات بهتر از پسربچه ها مدرسه را به پایان می رسانند.

• اگر در سال های 60، «دختر بچه کاتولیک دهات» برای سیاست آموزشی معضلی محسوب می شد، امروزه، «پسربچه های خانواده های مهاجرمسئله حاد روز» محسوب می شوند.


• اگرچه انتظارات زنان از کار تضمین کننده زندگی و تخصص بالاتر رفته و تعداد زنان شاغل از میزان ارائه شده از سوی اتحادیه اروپا (60 درصد) تجاوز کرده، ولی کیفیت کار زنان در آلمان یکی شده، بهتر نشده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر