• نام ها می توانند داده شوند، ولی صفات ماندگار، هرگز!
• «گمنام» (نيستی) آغاز آسمان و زمين را می نامند!
• «با نام» (هستی) مادر همهً چیزها را می خوانند!
• هماره بی احساس ها، تماشاگر زيبائی اند!
• هماره هدفجویان، تماشاگر تجلی اند!
• نيستی ابدی ضرور است، برای ديدن زيبائی ها!
• هستی ابدی ضرور است، برای ديدن بودنی ها!
• منشاء هر دو یکی است، فرق آندو تنها در نام آنها ست و بس.
• هر دو جزو اسرارند!
• سر اسرار
• دروازهً اعجاز است.
تفسیری بر
«راه می تواند راهنما باشد!»
«راه می تواند راهنما باشد!»
حکم اول
• نيستی (گمنام)، آغاز آسمان و زمين را می نامند!
• هستی (با نام)، مادر همهً اشياء را می خوانند!
• نيستی يا گمنام يعنی توجه عاری از احساس، تبيين ناشده و بی فرم.
• هستی يا با نام يعنی فعاليت منطقی و انديشيده.
حکم دوم
• هماره بی احساس ها، تماشاگر زيبائی اند!
• هماره هدفجویان، تماشاگر تجلی اند!
• نيستی ابدی ضرور است، برای ديدن زيبائی ها!
• هستی ابدی ضرور است، برای ديدن بودنی ها!
• اين ابیات کليد تمرين تائوئيسم را بدست می دهند.
• چن جينگ ـ يوان مي گويد:
• «احساس و قصد موجب آن می شوند که روح مفتون اشياء شود.
• زيبائی ـ اما ـ عنصر اساسی است و بيشتر اوقات به معنی رقت است.
• فرم نمودین اشياء فقط حاشيه ای از واقعيت است، کوره راهی است در مقابل شاهراه.
• کلمه، همچنين بمعنی برگشت است (آنچه که به عنوان نتيجهً اهداف، بسوی تو بازمی گردد.)
• خلاً عبارت است از تائوی بی خويش تغييرناپذير.
• از اين رو گفته مي شود که آن هدفمند نيست، ولی از ميرياد موجودات، آبستن می شود و از اين رو گفته می شود که احساسمند است.
• مشاهدهً زيبائی در بی احساسی مستمر، به معنی متوجه خلاً بودن است.
• مشاهدهً هدفمندانهً فرم نمودین اشياء، به معنی تقويت افکار معين است.
• لایزالی یعنی لایزالی واقعی، یعنی راه بزرگ، که عملکردهای سازگاری پذیر بی احساسی و هدفمندی اند.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر