۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (12)

در یونان جنبش مردمی همچنان شعله ور است.
لوکیا کتروناکی و سرافیم سفریادس
ترجمه گلزاد پاک
از سایت اندیشه و پیکار
سرچشمه: مجله هفته
http://www.hafteh.de

حجری

• با سلام
• این اولین مطلبی است که من از اندیشه و پیکار می خوانم.
• از این سازمان فقط پریسا نصرابادی را می شناسم.

• من روی چند حکم آغازین این مقاله تأمل می کنم.

• به امید تصحیح برداشتم، اگر نادرست باشد.

حکم اول
هدف این مقاله، ارزیابی و نظریه پردازی در باره آنها ست.
بنابراین، وظیفه اصلی در اینجا مفهوم سازی است.

• هدف مقاله، نظریه پردازی است؟
• وظیفه اصلی، مفهوم سازی است؟
• از سر تا پای این دو حکم گرایشات روشنفکری بی اعتنا به جامعه و تاریخ می تراود.

• نویسنده یونانی محترم ظاهر دیالک تیک وسیله و هدف را وارونه کرده و نقش وسیله و هدف را تعویض.

• نه نظریه پردازی و نه مفهوم سازی هیچکدام نمی تواند هدف مقاله ای باشد، مگر اینکه نویسنده بخواهد فخرفروشی کند و هوادار ناتوان از تفکر گرد آورد.

• اولا نظریه و یا تئوری انعکاس پراتیک است:

• دیالک تیک تئوری و پراتیک

• و مفهوم، نتیجه انتزاع منطقی عناصر معینی از واقعیت عینی است:
• دیالک تیک مجرد ـ مشخص:
• گذار از حسن و حسین و علی به مقوله انسان، به مفهوم مرد، پسربچه.

حکم دوم
آیا مشروعیت دارد که بجای تلاش برای درک اشکال مختلف اعتراضی، که در دوران بحران جهانی سر بر می آورند، همچنان در دام زبانی توصیفی گرفتار باقی ماند؟

• نویسنده ـ بحق ـ از بازی با واژه ها و ارائه توصیفی از حوادث انتقاد می کند:
• توصیف اگر به توضیح نبالد، به انتقال آگاهی نایل نمی آید.

• او اما آلترناتیوی که ارائه می دهد، عبارت است از «درک اشکال اعتراض.»

• نویسنده محترم ظاهرا از دیالک تیک فرم و محتوا هم بی خبر است و بدتر از آن از نقش تعیین کننده محتوا نیز.

• درک فرم اعتراض و درجا زدن در عالم فرم ها چه دردی را می تواند دوا کند و بدتر از آن، چه فرقی با توصیف قضایا دارد؟

• توصیف می تواند حتی چه بسا غنی تر از «درک اشکال اعتراض» باشد.

حکم سوم
«دسامبر یونان» فقط یک شورش نبود، بلکه شکل اعتراضی ( و تا کنون کمتر مورد بررسی و آزمون ) ویژه ای بود، که ما بر آن عمل طغیان جمعی نام می نهیم.

• نویسنده محترم واقعا هدفش مفهوم سازی سوبژکتیف است و نه تحلیل چیزها، پدیده ها و سیستم ها.
• و گرنه هر تحلیلی همواره دیالک تیکی از پراتیک و تئوری، مجرد و مشخص، توصیف و توضیح باید باشد.

• اختراع مفاهیم من درآوردی چه دردی را برای خواننده فلک زده درمان می کند؟


• ماتریالیسم تاریخی گنجینه بی بدیلی از مقولات و مفاهیم عام در اختیار بنی بشر قرار می دهد.


• با عرض پوزش، این تلاش های خودنمایانه برای چیست؟


حکم چهارم
یکی از خصلت های مشترک همه شورش ها، ماهیت غیرمنتظره، تشنجی، و تکان دهنده فوران آنها ست.

• نویسنده محترم ظاهرا از سعدی ما هم عقب تر مانده است.
• او احتمالا دیالک تیک پدیده و ماهیت (به قول سعدی: دیالک تیک نمود و بود) را نشنیده که با دیالک تیک فرم و محتوا گره خورده، آن سان که کارل مارکس مثلا در کتاب خود تحت عنوان «سرمایه»، همواره دیالک تیکی ترکیبی از آندو را به خدمت می گیرد:
• دیالک تیک فرم نمودین ـ محتوای ماهوی را.

• فوران غیرمنتظره، تشنج آمیز و تکاندهنده شورش نه ماهیت آن، بلکه نمود و فرم آن است، به قول مارکس، فرم نمودین آن است.
• ماهیت شورش قطب دیالک تیکی همین است، یعنی درست ضد آن است که با آن در وحدت به سر می برد.

• بقیه مطلب را خود پریسا نصرآبادی با ژرف اندیشی ستایش انگیزشان بهتر از من می توانند تحلیل کند.

• متدئولوژی نویسنده این مطلب اگر اشتباه نکنم، نه مارکسیستی بلکه پوپریستی است.

• مقایسه کنید محتوای متد او را با حکم زیر از پوپر:
• «کردوکار محقق علوم عبارت است از جمله سازی و یا ساختن سیستمی از جمله ها و کنترل سیستماتیک آنها.
• محقق علوم تجربی باید بویژه به ساختن فرضیه ها و تئوری ها مبادرت ورزد و از طریق مشاهده و آزمایش، آنها را به محک تجربه زند.
• (کارل پوپر، منطق تحقیق، ص 3)
• نقل از تارنمای دایرة المعارف روشنگری تحت عنوان «در نقد راسیونالیسم انتقادی پوپر»

پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر