۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

فرهنگ کوچک ایمانسیپاسیون زنان (5)

هوم ورک دانشجو دختری به نام کیرستن کناک در هامبورگ
(سپتامبر1997)
برگردان میم حجری

7
کار زنان در آلمان دموکراتیک

• از زمان تأسیس آلمان دموکراتیک، جلب زنان به «تولید اجتماعی» (تأمین معاش از طریق اشتغال) به مثابه مهمترین گام در راه نیل به برابرحقوقی زن و مرد تلقی می شد.
• همان طور که مارکس، انگلس، ببل و لنین خاطر نشان می شوند، استقلال اقتصادی زن ضامن آزادی زن از «بردگی» کار خانه داری است.
• (لنین ابتکار بزرگ. هلویگ ـ نیکل 1993)

• آلمان دموکراتیک از گام های موفقیت آمیز در زمینه «مسئله زنان» مرتب بیلان می گرفت.
• گام های موفقیت آمیز با بررسی شیوه برخورد جنسیت مرد مورد سنجش و ارزیابی قرار می گرفت.

• با توجه به مطالبات جنبش سنتی کارگری در مبارزه به خاطر حقوق زنان، در آلمان دموکراتیک وظایف زیر بطرز موفقیت آمیز انجام یافته تلقی می شدند:


1

• «ایجاد بنیان های حقوقی ـ قضائی در جهت از بین بردن کلیه فرم های تحقیر زنان در روند کار.

2

• در اختیار زنان قرار دادن محل های کار حرفه ای متناسب با سطح توسعه اقتصاد ملی.

3

• آموزش حرفه ای که امکان تخصص زنان را فراهم می آورد.

4

• ایجاد شرایط لازم برای سازگاری حرفه و خانواده.


5

• انجام اقدامات خاص ضرور در جهت حفظ سلامتی زنان و توان کاری آنان که با شرایط آناتومیکی ـ فیزیولوژیکی و مادریت آنان متناسب باشند.

6

• اقناع میلیون ها تن از زنان و مردان در این زمینه که کار حرفه ای زنان هم به نفع خانواده، هم به نفع خود زنان و هم ضرور برای اقتصاد ملی است.»
• (هرتا کوریگ، ولفرام اشپایگنر، «جایگاه اجتماعی زن در آلمان دموکراتیک» 1978 در هلویگ ـ نیکل 1993، ص 233)

• در سال 1989 در آلمان دموکراتیک، 91.2 درصد زنان به انضمام دختران دانشجو و کارآموز، کار می کردند.

I
انتقادات

1

• اما باید خاطرنشان شد که کار برای زنان، نه فقط حق، بلکه تکلیف نیز بود تا بتوانند خانواده خود را بلحاظ مادی تضمین کنند.

2

• زنان اما روی هم رفته، عمدتا در حرفه هائی کار می کردند که بلحاظ اجتماعی و مالی نازل تر بودند.

3

• تعداد زنان در مقامات رهبری بسیار ناچیز بود.
• علت آن را باید اولا در ساختار مردسالارانه کماکان حاکم دانست، اگرچه دولت در زمینه هدایت مستمر کوتاهی نمی کرد.
• ثانیا در مادریت زنان باید دانست که به قطع موقتی کار منجر می شد و بر ترقی شغلی آنها تأثیر منفی باقی می گذاشت.

• بدین طریق، زنان بطور میانگین 25 ـ 30 درصد کمتر از مردها درآمد داشتند.

• در انتخاب حرفه، دختران و پسران در چارچوب دوره های آموزشی در ایام تحصیل در مدرسه و کار در ایام تعطیلات سمتگیری های حرفه ای متفاوتی داشتند:

• دخترها به کار در رشته های تربیتی و تجاری علاقه مند بودند.
• پسرها به کار در رشته های صنعتی.

• به هنگام تقسیم محل های آموزشی دولت مداخله می کرد و درصد متعلق به هر کدام از جنسیت ها را تعیین می نمود.
• دخترها به حرفه هائی جلب می شدند که در هر حال، تحت سیطره زنان بودند و اغلب محل های آموزشی ئی را برمی گزیدند که «چاره ای جز برگزیدن شان» نبود.

• کارخانه ها و کومبینات ها (کنسرن های تحت مالکیت خلق) بازی در می آوردند و به بهانه های زیر پسرها را به دخترها ترجیح می دادند:

1

• به بهانه درصد بالای غیبت به دلیل مادریت.

2

• به بهانه سنگینی کار برای جنسیت زن

3

• به بهانه قلت علاقه زنان به امور فنی

4

• به بهانه کمبود تأسیسات اجتماعی و امکانات بهداشتی و نظافتی

• زنان در آموزش های عالی و دانشگاهی اغلب رشته پزشکی و تربیتی را ترجیح می دادند.

• تعداد زنان در رشته های زیر بمراتب بیشتر از مردها بود:

• علوم اقتصادی
• علوم تربیتی
• ادبیات
• زبانشناسی
• پزشکی

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر