۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

قرآن در یک دست و فیس بوک در دست دیگر (3)

دموکراسی اجتماعی و اولیگارشی
ورنر پیرکر
برگردان میم حجری

• «آزادی و دموکراسی اگر با عدالت اجتماعی در پیوند قرار داده نشوند، فرضیه هائی انتزاعی از آب در خواهند آمد»، جمال الفتح ـ رهبر کمیته خلق ـ می گوید.

• کمیته خلق ارگان دموکراسی رهائی بخش است که بطور خودپو از بطن جنبش توده های زاده شده است.
• کمیته خلق در حال حاضر ـ قبل از همه ـ در منطقه فعالیت خود معروف است و در پی دفاع از منافع بیواسطه توده های تهیدست است.

• در حالیکه قندیل ـ از سران جنبش کفایت (جنبش «دیگر بس است!») ـ شورای نظامی را متلون و متشکل از نیروهای گوناگون میهن پرست، طرفدار امپریالیسم، طرفدار خلق، طرفدار نخبگان قلمداد می کند، جمال الفتح شورای نظامی را آلت دست ضد انقلاب می داند.

• بنظر جمال الفتح هدف اصلی شورای نظامی ـ قبل از همه ـ تضمین استمرار قدرت در دست رژیم سابق است، البته با ماسک و نقاب دموکراتیک صوری.


• جمال الفتح می گوید که تشکیل حزب، اکنون بمراتب دشوارتر از زمان مبارک است:

• بنا بر قانون احزاب جدید، برای تأسیس حزب باید 500 عضو داشت و اسامی همه آنها را باید در دو روزنامه رسمی کشور منشتر کرد.
• چنین کاری هرگز از عهده احزابی که در خارج از کمیته تجاری (Business community) قرار دارند، برنمی آید.

• مسئله دموکراسی عملا به اوج رسانده می شود.

• آیا خیزش خلق مصر به تشکیل دموکراسی اجتماعی طرفدار طبقات زحمتکش منجر خواهد شد و یا اینکه اولیگارشی سابق در فرم و نام و عنوان دموکراتیک زمام امور را به دست خواهد گرفت؟


• (اولیگارشی یعنی چه؟
• ارسطو می گوید:
• «نتیجه حاصل از تحقیقات ژرف حاکی از آن است، که در مسئله حکومت، تعداد انگشت شمار حکومتگران در اولیگارشی و
تعداد بیشتر حکومتگران در دموکراسی رواج داشته باشد. تعداد حکومتگران اما جنبه فرعی قضیه است.
• واقعیت این است که در جهان، تعداد توانگران اندک و تعداد تهیدستان بیشمار است.
• بنابرین، دلیل اصلی تفاوت میان دموکراسی و اولیگارشی را باید در مسئله فقر و ثروت جستجو کرد.

• از این رو، هرجا که انسان ها، در سایه ثروت خویش حکومت می کنند ـ بی اعتناء به اینکه تعداد حکومتگران اندک و یا بیشتر است ـ ما با اولیگارشی سر و کار داریم و هرجا که تهیدستان زمام امور را بدست دارند، ما با دموکراسی سر و کار داریم. مترجم» )

• همانطور که لوتس هردن در مقاله ای می نویسد، دیالک تیک قیام توده های مصر در این حقیقت امر خودنمائی کرد که توده ها کاخ ریاست جمهوری را محاصره کردند، تصرف و تسخیر کاخ اما از سوی ارتش انجام گرفت.

• خیزش خلق بلحاظ فرم به کودتای نظامی منجر شد.

• از «وحدت انقلابی» میان ارتش و خلق نمی توان دم زد.

• قندیل ناصریست اما از موضع خود دل نمی کند.

• بنظر قندیل، مسئله زا نه ارتش مصر، بلکه جناح سازمان جاسوسی سیا در شورای نظامی است.

• بنظر قندیل، ارتش در تمامت دوره مبارک تنها نهادی بوده که مورد احترام خلق بوده و در سراسر تاریخ مدرن خویش هرگز بر ضد خلق عمل نکرده است.
• ارتش مصر ارتش وظیفه است.
• در ارتش مصر «فرزندان خلق» گرد آمده اند و یا قرار بوده، گرد آیند.

• ارتش اما در دوره مبارک علیرغم نزدیکی به خلق هرچه بیشتر تحت فرمان واشنگتن درآمده است.

• مصر بعد از اسرائیل کلانترین کمک های نظامی را از ایالات متحده امریکا دریافت می کند.

• ژنرال های ارتش به ازای پشت کردن به منافع ملی از باند مبارک امتیازات اقتصادی دریافت کرده اند.

• اکنون در مصر امپراطوری اقتصادی ئی تشکیل یافته که تحت سلطه نظامیان عالیرتبه مصر است.


• بدین طریق، فرزندان خلق در سطوح بالای ارتش به بخش تعیین کننده مدل کاپیتالیستی بوروکراتیکی ـ دولتی خاصی بدل شده اند که خطوط اصلی آن در زمان ناصر پی ریزی شده اند.


• اینها هرگز حاضر نخواهند بود که بر امتیازات و مواضع اقتصادی خود داوطلبانه چشم پوشی کنند.


• مسئله اما از سوی دیگر این است که آنها به آمادگی مبارزاتی توده های بپا خاسته و به خودآگاهی نوین آنها واقف اند.

• آنها می دانند که خلق به قبضه کردن انقلاب خود از سوی ژنرال ها تن در نخواهد داد.

اکنون نبرد زورآزمایانه از هر دو سو آغاز می شود.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر