• برده داری فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ئی است، که بر مالکیت برده دار بر وسایل تولید و مولدین بلاواسطه (برده ها) مبتنی است.
• برده داری ـ بلحاظ تاریخی ـ پس از جامعه اولیه پدید می آید و اولین جامعه طبقاتی است.
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «دارائی خصوصی، متشکل از گله ها و وسایل تجملی، میان افراد منفرد مورد مبادله قرار می گیرد و فراورده های کار به کالا بدل می شوند.
• نطفه همه تحولات بعدی در همین نکته نهفته است.
• مولدین، با صرفنظر کردن از مصرف شخصی فراورده های کار خویش و مبادله آنها، تسلط بر آنها را از دست می دهند و دیگر نمی توانند، بدانند که بر سر فراورده کارشان چه می آید.
• بدین طریق، امکان آن فراهم می آید که حتی فراورده کار مولدین، بر ضد خود آنها و برای استثمار آنها و بمثابه وسیله ستم بر آنها مورد استفاده قرار گیرد.»
• با تشکیل برده داری، دولت نیز بمثابه ابزار قدرت برده داران، برای سرکوب برده ها پا به عرصه وجود می نهد.
• نگرش های سیاسی، قضائی و فلسفی نیز پیدا می شوند و تضاد میان ماتریالیسم و ایدئالیسم قوام می یابد.
• نگرش های مذهبی خصلت خود را عوض می کنند و به انعکاس تخیلی قوای اجتماعی حاکم بر انسان ها مبدل می شوند.
• پیدایش علوم در فرماسیون برده داری از اهمیت تاریخی بزرگی برخوردار بوده است.
• این نتایج توسعه اجتماعی، تنها بر بنیان استثمار برده ها و ستم بر آنها، یعنی در سایه محروم کردن اکثریت جمعیت کشور از دستاوردهای پیشرفت اجتماعی میسر می شوند.
• برده داری ـ بلحاظ تاریخی ـ خشن ترین و خام ترین فرم استثمار بود.
• مولدین بلاواسطه، در شرایط برده داری، همانند وسایل تولید، بمثابه شرط طبیعی تولید تلقی می شوند (تنزل انسان به درجه اشیاء).
• در برده داری، به قول مارکس، بخشی از جامعه «بوسیله بخش دیگر، بمثابه شرط طبیعی و غیر ارگانیکی صرف بازتولید خویشتن خویش، در نظر گرفته می شود.
• برده در هیچ رابطه ای نسبت به شرایط عینی کار خویش قرار نمی گیرد.
• بلکه خود کار در هیئت برده ـ همتراز با موجودات طبیعی، همتراز با چارپایان ـ بمثابه چیز بی ارزش زمینی، شرط غیرارگانیکی تولید تلقی می شود.»
• درنظرگرفتن برده، بمثابه بخش غیرارگانیکی تولید و خصلت مبتنی بر اجبار و زور بی واسطه ی کار بردگی ناشی از آن، نه در برده علاقه مندی مادی چشمگیری به توسعه نیروهای مولده بوجود می آورد و نه در برده دار.
• فقدان علاقه مندی برده به توسعه نیروهای مولده از آن رو ست که او خود ملک و مال مطلق برده دار است و از فراورده کار خویش، هیچ نصیبی نمی برد و بالا و یا پایین بودن راندمان کار تغییری در وضع او بوجود نمی آورد.
• فقدان علاقه مندی برده دار به توسعه نیروهای مولده، اولا از آن روست، که توسعه و تکامل وسایل کار، به سبب عدم علاقه مادی برده بدان (که از طبیعت مناسبات برده داری نشئت می گیرد) می بایستی ناموفق از کار در آید.
• ثانیا کار خلاق با تبدیل شدن کار به کار بردگی، نابود می شود.
• ثالثا تکثیر فراورده کار اضافی، در سایه بکار گماردن توده های برده و استفاده سریع از این نیروی کار ارزانقیمت بسادگی و بدون دردسر امکان پذیر می گردد.
I
منابع اصلی برده
منابع اصلی برده
• منابع اصلی برده به شرح زیر بوده اند:
1
• منبع اول تهیه برده، خانه خرابی بخشی از جمعیت کشور بوده که آزاد بوده اند.
• این خانه خرابی عمدتا در نتیجه ناتوانی از پرداخت بدهی خویش صورت می گیرد و بردگی بدهی نامیده می شود.
2
• منبع دوم تهیه برده، جنگ های لاینقطع دولت های برده دار بر ضد یکدیگر و بر ضد خلق هائی بوده که هنوز در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی موسوم به جامعه اولیه زندگی می کردند.
• بدین سان تبدیل اسرای جنگی و بخش اعظم جمعیت کشورهای مغلوب به برده صورت می گرفت.
• برده داری فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ئی است که در آن، پیشرفت تاریخی در توسعه نیروهای مولده بر بنیان تقسیم اجتماعی کار میان رشته های زیر صورت می گیرد:
1
• میان کشاورزی و دامپروری
2
• میان اقتصاد کشاورزی و صنعت دستی
• برده داری، اما در عین حال، سدی در راه توسعه نیروهای مولده بود.
• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «برده داری، هر کجا فرم اصلی تولید باشد، کار را به کردوکار برده وار بدل می کند، یعنی کار، بمثابه ننگ و عار برای آزادان تلقی می شود.
• به همین دلیل، راه خروج از این شیوه تولیدی بسته می ماند.
• ولی از آنجا که تولید توسعه یافته تر، برده داری را سدی در راه خود می بیند، ضرورت درهم شکستن آن را الزامی می سازد.
• تولید مبتنی بر برده داری و هر همبود مبتنی بر این تولید، در این تضاد ویران می گردد.»
II
اقشار و طبقات جامعه برده داری
اقشار و طبقات جامعه برده داری
1
برده و برده دار
برده و برده دار
• تضاد اصلی جامعه برده داری عبارت است از تضاد آنتاگونیستی میان برده ها و برده داران، که در ضمن، طبقات اصلی این جامعه را تشکیل می دهند.
2
دهقانان و صنعتگران خرده پا
دهقانان و صنعتگران خرده پا
• علاوه بر دو طبقه اصلی برده و برده دار، جمعیت آزاد کم و بیش دامنه دار (دهقانان و صنعتگران خرده پا) نیز وجود دارند.
3
لومپن پرولتاریا
لومپن پرولتاریا
• علاوه بر طبقات یاد شده، تعداد بیشماری لومپن پرولتاریا نیز وجود دارند که از مولدین خرده پای خانه خراب شده، سربازان اخراجی، برده های آزاد شده و غیره تشکیل می یابند.
• میان فراکسیون های مختلف طبقه برده دار و جمعیت آزاد در طول تاریخ جامعه برده داری، مبارزات طبقاتی بیشماری صورت می گیرند، که بویژه در دوره های اول توسعه این نظام اجتماعی، نیروی محرکه توسعه اجتماعی محسوب می شوند:
• مثلا در یونان باستان، مبارزه میان اشرافیت برده دار و محافل دمکراتیک برده دار که بویژه از سوی تجار نمایندگی می شوند و مورد حمایت جمعیت آزاد قرار دارند.
• اما مبارزات طبقاتی بنیادی را مبارزات برده ها بر ضد برده داران تشکیل می دهند که در قیام های بزرگ برده ها به نقطه اوج خود می رسند.
• ویژگی مبارزه توده های تحت استثمار و ستم بر ضد طبقه حاکمه که از تضاد اصلی جامعه برده داری نشئت می گیرد، در این دوره عبارت از این است که توده های تحت استثمار و ستم هنوز قادر به نمایندگی شیوه تولیدی جدید و عالی تری در قیاس با نظام کهنه نیستند.
• نظام برده داری زیر ضربات مبارزه برده ها و دهقانان از داخل و زیر فشار خلق های مهاجم ازخارج ساقط می شود.
• خلق های مهاجم از خارج، خلق هائی بوده اند که هنوز در مرحله جامعه اولیه در حال فروپاشی بسر می بردند.
• ازاتحاد بخشی از طبقه حاکمه سابق و اشراف نجابتی (نجبا) طبقه استثمارگر جدید، یعنی طبقه اربابان فئودال تشکیل می یابد و برده داری جای خود را به فئودالیسم می سپرد.
• مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی ، جامعه اولیه
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر