۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

کردوکار (4)

کردوکار
پروفسور ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین

• در عصر کنونی خود این فرم ها به موضوع کردوکار نظری بدل می شوند و علومی پا به عرصه وجود می گذارند که وظیفه بررسی قانونمندی های عمل و رفتار مادی، معنوی، فردی و کلکتیف را به عهده دارند.
• کلیه جنبه ها و جوانب تحولات نظری و ایدئولوژیکی که فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی پدید آورده، با مفهوم کردوکار در پیوند تنگاتنگ قرار دارند.
• در این زمینه باید قبل از همه به دستاوردهای زیرین اشاره کرد:

I
دستاورده های فلسفه مارکسیستی در رابطه با مفهوم «کردوکار»

1
به کمال رساندن ماتریالیسم

• کاربست پیگیر و قاطعانه ماتریالیسم در رابطه با پراتیک اجتماعی انسانی و در رابطه با کردوکار مشخص انسانی که ضربه نظری مهلک تعیین کننده ای بر ضد حدسیات و پنداربافی های ایدئالیستی ، سوبژکتیویسم در عرصه مسائل اجتماعی و متعاقب با آن بر ضد ایدئالیسم بطور کلی بوده است.

• به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زیرا آنجا که حدس و گمان پایان می یابد (یعنی در زندگی واقعی)، علم واقعی مثبت شروع می شود:
• یعنی توضیح کردوکار عملی انسانی و توضیح روند توسعه عملی انسانی.»

• این به معنی پایان فلسفه تاریخ قدیمی بود:
• پایان فلسفه تاریخی که تاریخ را مجزا از پژوهش و مجزا از نقش عملی دگرگونساز کردوکار اجتماعی انسانی توضیح می داد.

• بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی خصلت شابلون واره، فاتالیستی و ناتورالیستی خود را از دست داد و به تئوری علمی کردوکار عملی ـ شیئی و انقلابی مشخص و نتیجتا به تئوری توسعه سوبژکت وارگی (سوبژکتیویته) خلاق انسان بمثابه فرد و بمثابه همبود مبدل گردید.

• بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی به ابزار نظری کردوکار انقلابی، به ابزار سوبژکت وارگی خلاق انقلابی ، به معنی پرولتری آن و به ابزار تحول سوسیالیستی جامعه مبدل شد.

2
دیالک تیک به مثابه ابزار انقلابی

• دیالک تیک اجتماعی واقعی کردوکار عملی ـ انقلابی انسان ها، شرایط اجتماعی و فرم های این کنش عملی (یعنی دیالک تیک سوبژکت ـ ابژکت) عنصر مرکزی دیالک تیک مارکسیستی بمثابه تئوری و متد را تشکیل می دهد.

• دیالک تیک تنها به مثابه تبیین نظری دیالک تیک کنش عملی در مبارزه طبقه کارگر و حزب آن و در ساختمان مبتنی بر برنامه نظام اجتماعی سوسیالیستی و به مثابه دست افزار متدی آگاهانه در تحول سوسیالیستی عملی جهان است که می تواند به قول مارکس، «انتقادی و انقلابی» و به قول لنین، «بهترین کارافزار ما و براترین سلاح ما» باشد.

• چنین دیالک تیک انقلابی ئی به قول لنین، «بخش تعیین کننده مارکسیسم است.»

3
انسانتصویرعلمی و جهان بینی انقلابی

• تفسیر ماتریالیستی کردوکار انسانی به مثابه روندی که در آن تغییر وضع حیات طبیعی و اجتماعی با تغییر کردوکار حیاتی انسانی و در نتیجه با تغییر خود انسان، یعنی با تغییر سوبژکت کلیه پدیده های اجتماعی همراه می شود، بنیان نظری تعالیم مارکسیستی در باره انسان را تشکیل می دهد.
• تفسیر ماتریالیستی کردوکار انسانی بطلان و غیرعلمی بودن کلیه نظرات مبتنی بر آنتروپولوژی فلسفی را اثبات می کند که اعتنائی به درک تئوریکی توسعه اجتماعی واقعی و قانونمندی ها و نیروهای محرکه توسعه اجتماعی ندارند.

• مراجعه کنید به آنتروپولوژی، آنتروپولوژیسم

• انسانتصویر علمی و جهان بینی مارکسیستی تعریف تئوریکی و تاریخی ـ مشخص و مبتنی بر عمل ترقی طلبانه از انسان بدست می دهد.


• در عصر حاضر شیوه زندگی عملی انسانها و نتیجتا محتوا و وظایف هستی اجتماعی آنها تحت تأثیر سه روند بزرگ مربوط بهم قرار دارند:


1

• روند گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی و در رابطه با آن، مبارزه سرسختانه میان نیروهای سوسیالیسم، دموکراسی و صلح از سوئی و نیروهای امپریالیسم از سوی دیگر.

2

• تولید و بازتولید کلیه عرصه های حیات اجتماعی بر بنیان جدید مالکیت سوسیالیستی بر وسایل تولید، کار سوسیالیستی آزاد از استثمار و برنامه ریزی و هدایت مبتنی بر پیش بینی توسعه اجتماعی با شرکت حتی الامکان وسیع اقشار زحمتکش.

3

• انقلاب علمی ـ فنی که در کلیه عرصه های حیات بشری عمیقا نفوذ می کند.

• اصول آزادی، استقلال، خودمختاری و بشردوستی با بنیانگذاری درک مارکسیستی از انسان، تعریف جدید، عالی و واقعی کسب کرده اند.

• اصول آزادی، استقلال، خودمختاری و بشر دوستی
در جهت توسعه و ترقی همه جانبه فردیت انسانی و مبتنی بر جنبه های زیرین اند:


1

• توسعه همه جانبه کردوکار انسانی

2

• همه جانبه شدن علایق و استعدادهای فردی

3

• آشنائی، تسلط ، کاربست و استفاده از وسایل مادی و معنوی و مناسبات حیات اجتماعی ببرکت همکاری آگاهانه کلکتیف.

4
نتایج حاصل از مفهوم فلسفی «کردوکار» و درک مارکسیستی از کردوکار

• با مفهوم فلسفی کردوکار و با درک مارکسیستی از آن اثبات مجدد سلسله ای از قواعد و اصول خاص فلسفی بر بنیان ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی میسر شده است:
• مثلا قواعد و اصولی که با مسائل زیرین در پیوند قرار دارند:

1

• قواعد و اصولی که با کردوکار فکری انسانها در رابطه اند.

2

• قواعد و اصولی که با از آن خود کردن آگاهانه جهان در رابطه اند، چه در فرم نظری ـ روحی آن (مراجعه کنید به شناخت) و چه در فرم عملی ـ روحی آن، مثلا از آن خود کردن اخلاقی و هنری جهان (مراجعه کنید به اتیک، استه تیک)

• مراجعه کنید به کار، خصلت کار، تقسیم کار، مناسبات اجتماعی


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر