Frederic Edwin Church Aurora Borealis
حجت کرمی تنگ برد سفید
pivaredel.blogfa.com
pivaredel.blogfa.com
• سر به راه، پا به پای آفتاب
• درخیال جنگل کْنارهای سرخ
• کودکی که راه می سپرد با شتاب
• ... می رود ولی نمی رسد
• پایش ازعذاب خستگی ستوه
• رو به رویش ایستاده استوار، کوه
• رنج تشنگی، ملال راه
• ترس و اضطراب
• خوف گم شدن، سقوط، التهاب
• درمیان بیشه در شکاف کوه
• چک چک صبور آب، آب سرد
• می تکاند از دلش غبار درد
• می رود درون بیشه با درنگ
• آب را به لب رسانده با ولع
• ناگهان صدای غرش پلنگ
• ترس، خستگی، سکوت بیشه یا خیال
• غرش پلنگ یا غریو رود
• هرچه بود، جرأت قرار را ربود
• مثل یک غزال درهجوم شیر می دوید
• در دلش هزار بار مرد و زنده شد ...
• کی به کومهی نئین دوست می رسید؟
• ... باد می دمید در مشام کوه
• رود می خزید در میان دشت
• مرغزار و جنگل کُنار... وه چه باشکوه!
• واق سگ، صدای گله، بوی روستا
• کودکی که ایستاده بود در حضور یک درخت
• درخیال شهر خواب، پشت ناکجا ...
• درخیال جنگل کْنارهای سرخ
• کودکی که راه می سپرد با شتاب
• ... می رود ولی نمی رسد
• پایش ازعذاب خستگی ستوه
• رو به رویش ایستاده استوار، کوه
• رنج تشنگی، ملال راه
• ترس و اضطراب
• خوف گم شدن، سقوط، التهاب
• درمیان بیشه در شکاف کوه
• چک چک صبور آب، آب سرد
• می تکاند از دلش غبار درد
• می رود درون بیشه با درنگ
• آب را به لب رسانده با ولع
• ناگهان صدای غرش پلنگ
• ترس، خستگی، سکوت بیشه یا خیال
• غرش پلنگ یا غریو رود
• هرچه بود، جرأت قرار را ربود
• مثل یک غزال درهجوم شیر می دوید
• در دلش هزار بار مرد و زنده شد ...
• کی به کومهی نئین دوست می رسید؟
• ... باد می دمید در مشام کوه
• رود می خزید در میان دشت
• مرغزار و جنگل کُنار... وه چه باشکوه!
• واق سگ، صدای گله، بوی روستا
• کودکی که ایستاده بود در حضور یک درخت
• درخیال شهر خواب، پشت ناکجا ...
کنار یعنی درخت سدر
پایان
پایان
اون که درد مردمو داشته باشه صداش بدل میشینه
پاسخحذف