شیخ سعدی (1184 ـ 1283 و یا 1291)
شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد و نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت
حکم اول
• زنخدان فرو برد، چندی به جیب
• که بخشنده، روزی فرستد زغیب
• سعدی در این بیت، قصه کسی را بازگو می کند که به پذیرش کورکورانه تئوری روزی مقدر تن در نمی دهد و آن را به محک پراتیک می زند، تا صحت و سقمش را کشف کند.
• پراتیک سرسخت ترین، رشوه ستیزترین، معتبرترین و عالی ترین محک و معیار کشف حقیقت احکام است.
• او در گوشه محرابی می نشیند و می اندیشد:
• اگر خدا روزی رسان است، پس باید روزی مرا هم برساند.
• او حقیقت حکم مورد نظر را به محک تجربه می زند.
• تئوری تنها در دیالک تیک پراتیک و تئوری معنی دارد و تصدیق می شود.
• تئوری باید از کوره آزمون و آزمایش (پراتیک) سربلند بیرون آید، تا صحیح و قابل اطمینان و اعتماد تلقی شود و بتواند راهنمای عمل باشد.
حکم دوم
• همی تا بر آید به تدبیر کار
• مدارای دشمن، به از کارزار
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک کارزار و تدبیر بسط و تعمیم می دهد و مدارای دشمن را به کارزار ترجیح می دهد.
• پادشاه باید در رابطه با دشمن خارجی دیالک تیک کارزار و تدبیر را رعایت کند:
• اگر حل اختلافات به کمک تدبیر بر آید، اقدام به جنگ نادرست و زیانبار است.
• جنگ در قاموس سعدی نیز آخرین وسیله برای حل اختلافات است.
• مفهوم «تدبیر» مفهومی انتزاعی است و تا زمانی که جامه مشخص نپوشد، قابل بحث نیست.
• منظور سعدی از مفاهیم «دوست» و «دشمن» باید نخست کشف شود.
• ظاهرا در جامعه فئودالی، معیار تعیین دوست و دشمن، معیار جغرافیائی است، هر بیگانه ای دشمن تلقی می شود:
سعدی
• سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت
• گله از دوست به دشمن، نه طریق ادب است
• حافظ با خردستزی و بی خیالی، دیالک تیک کارزار و تدبیر سعدی را برمی دارد، مقوله «کارزار و مقاومت» را از هسته تهی می کند و با مروت پرمی کند و مقوله «تدبیر» را از محتوا تهی می کند و با مدارا پر می سازد.
• نتیجه نهائی این اعجاز، دیالک تیک نمائی به نام مروت و مدارا می شود:
حافظ
• آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
• با دوستان مروت با دشمنان مدارا
• نتیجه عملی این رهنمود متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) را در دوران زندگی شصت و پنج ساله حافظ به وضوح تمام می توان دید:
• به قول ناشر دیوان حافظ، «شهر شیراز در مدت عمر حافظ بیش از بیست بار بین حکام مخالف، یا وارثان موافقشان دست به دست شد و هر زمان وضع اقتصادی خاصی داشت.»
• معنای مفهوم وضع اقتصادی خاص را باید از ناشر دیوان حافظ پرسید.
• اما مسلم این است که با هر دست به دست شدنی، نیروهای مولده جامعه تخریب و تار و مار می شوند:
• وسایل تولید، قنوات، زمین های کشاورزی، مواد خام، مخازن و انبارهای غله و غیره صدمات جدی می بینند، علما و فضلای قوم آواره می شوند و استمرار علمی و فنی و تولیدی جامعه در هم می شکند.
• شاعر سرخی به نام مینا اسدی، در اواخر قرن بیستم، در مصاف با استبداد سلطنتی به تصحیح انقلابی حکم حافظ می پردازد و آن را با محتوای علمی نوینی می آکند:
• دانسته ايم اينک:
• «آسايش دو گيتی
• تفسير اين دو حرف است»:
• «با دوستان بسازيم
• بر دشمنان بتازيم»
• مینا اسدی دیالک تیک صلح و جنگ را به شکل دیالک تیک سازش و چالش بسط و تعمیم می دهد.
• دیالک تیک جنگ و صلح در دایرة المعارف روشنگری مستقلا و مفصلا تشریح خواهد شد.
حکم سوم
• برو خوشه چین باش، سعدی صفت
• که گرد آوری خرمن معرفت
• سعدی در این حکم بر مبنای تجارب شخصی (پراتیک) خود راه و رسم کسب شناخت را توضیح می دهد.
• او دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک خوشه چینی و معرفت اندوزی بسط و تعمیم می دهد.
• با شیوه مورد نظر سعدی فقط می توان به سرهمبندی معرفت و یا شناخت اکلکتیکی بدرد نخور نایل آمد.
• سعدی از خواننده خود حمال تئوری های ضد و نقیض می سازد:
• از هر کشتزاری خوشه ای چیدن و خرمنی تشکیل دادن.
• شیوه آموزشی سعدی در بهترین حالت، از حد مطالعه آثار و نظریات محتلف فراتر نمی رود که کماکان از سوی «محققان» بورژوائی چپ نما عملی می شود.
• برای تحلیل نویسنده ای از هر کتاب او چند جمله قصار نقل می کنند و بعد خیال می کنند که خیلی زحمت کشیده اند.
• کسی که شیوه آموزشی سعدی را در پیش گیرد، در بهترین حالت به نقالی مبدل خواهد شد که به مصلحت روز و بسته به موضوع مورد بحث، نظراتی را نشخوار خواهد کرد و بقیه ماجرا را به حدس و گمان شنونده محول خواهد کرد.
• سیستم فکری سعدی نمونه چنین خرمنی از خوشه های فکری و فلسفی گوناگون است.
• این شیوه تفکر را اکلکتیسیسم می نامند.
• چنین شیوه ای ربطی به آموزش راستین ندارد.
• آموزش راستین باید دیالک تیک پراتیک و تئوری را همواره در مد نظر داشته باشد.
• نظریات مطروحه باید در کوره آزمون و آزمایش (پراتیک) به محک زده شوند، تا صحت و سقم آنها ثابت شود.
حکم چهارم
• چو دست از همه حیلتی در گسست
• حلال است، بردن به شمشیر دست
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک شمشیر و حیلت بسط و تعمیم می دهد.
• سعدی با دیالک تیک شمشیر و حیلت با زبردستی بی نظیری خص خود دیالک تیک کارزار و تدبیر را جامه مشخص می پوشاند و از صراحت لبریزش می کند.
• حکیم بی همتای شیراز در این حکم برای مسئله دشوار جنگ و صلح راه حلی مارکسیستی ـ لنینیستی ارائه می دهد، آنهم صدها سال قبل از مارکس و انگلس و لنین.
• او هم دست یازی به شمشیر را تنها در صورتی که تدبیر مؤثر واقع نشود، حلال می داند.
• این حکم در مجموع حکم درستی است، که از درایت فکری و درک دیالک تیکی سعدی حکایت می کند.
• سعدی از کسانی که در اواخر قرن بیستم با نارنجک و تفنگ خشک و خالی قصد مبارزه بر ضد طبقات حاکمه را داشتند و با تدبیرانقلابی بیگانه بودند، فرسنگها فاصله دارد و تفکرش هزاران بار علمی تر از آنها ست.
• تفکر مفهومی (دیسکورسیف) را می توان از سعدی آموخت و باید هم آموخت.
حکم پنجم
• به پیکار دشمن، دلیران فرست
• هژیران به ناورد شیران فرست.
• سعدی در این حکم، برای صدور رهنمود جنگی، دیالک تیک کمیت و کیفیت را به خدمت می گیرد و به نقش تعیین کننده کیفیت رزمندگان (دلیری و هژیری) تأکید می ورزد.
• سعدی اما ژرف اندیش تر از آن است که بتوان تصور کرد.
• او برای تعیین کیفیت رزمندگان معیار مطمئنی را به خدمت می گیرد که بشریت صدها سال بعد در گنجینه تئوریکی پرولتاریا خواهد یافت:
• معیار خارائین سعدی برای تعیین کیفیت رزمندگان دیالک تیک پراتیک و تئوری نام دارد، دیالک تیک تجربه جنگی و دانش رزم نام دارد:
• دلیری و هژیری رزمندگان مورد نظر سعدی نتیجه شرکت در جنگ های مختلف، کسب تجارب عملی و تفکر و تعمق در باره روند و روال پیکارها بوده است.
حکم ششم
• برای جهاندیدگان کار کن
• که صید آزموده است، گرگ کهن
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک تجربه و دانش بسط و تعمیم می دهد و برای پراتیک نقش تعین کننده قائل می شود.
• جنگجویان سالخورده گنجی از تجارب جنگی در اختیار دارند، که کلیدش در اختیار هر کسی نیست.
• تجارب ارزشمندی که در ضمیر آنان ته نشین شده اند و به هنگام لزوم بطور اوتوماتیک اکتیف می شوند و به کار می افتند.
• اما سعدی که همه عمر کاری جز تحصیل دانش و تفکر نداشته، چگونه به این حقیقت امر وقوف یافته است؟
• جنگ فقط شمشیر زنی نیست.
• جنگ به تدارک همه جانبه از تغذیه، حمل ونقل، بهداشت، پرستاری، کسب و حلاجی اطلاعات و غیره نیاز دارد.
• ساده کردن قضایا که در این جور رهنمودها صورت می گیرد، زیانبار و بد آموز است.
حکم هفتم
• مترس از جوانان شمشیر زن
• حذر کن ز پیران بسیار فن
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را در دیالک تیک پیر و جوان جاری می کند و برای پیر (دیالک تیک عمل و اندیشه) نقش تعین کننده قائل می شود.
• او پیران فن آزموده و مجرب را در سپاه دشمن خطرناکتر از جوانان زورمند بی شعور می داند.
• سعدی زور بازوی جوانان را با فن آوری پیران و تجارب زندگی آنان مورد مقایسه قرار می دهد و کفه ترازو را به نفع پیران سنگینتر می کند.
• این رهنمود به شرطی درست است که تنها منبع و سرچشمه فراگرفتن علم و فن، تجربه شخصی باشد.
• اما اگر تجارب افراد مختلف انسانی در کشورهای مختلف و در حوادث مختلف به صورت نوشتار و یا شفاهی در دسترس دیگران قرار گیرند، یعنی اگر تجارب بشری قابل نقل و مطالعه باشند، دیگر نمی توان تجربه شخصی را عمده کرد.
• حتی خود تجربه شخصی اگر مورد تحلیل علمی و عقلی قرار نگیرد، به درد نخواهد خورد.
• تجارب شخصی علاوه بر مختصات فردی شخص مورد نظر، بوسیله مختصات زمانی و مکانی مشخصی مشروط می شوند.
• تحلیل علمی می تواند جوانب منفرد و خاص تجارب شخصی را از جوانب عام آن جدا کند و جوانب عام را به صورت قاعده و قانون فرمولبندی کند و در اختیار نسل های بعدی قرار دهد.
• حکم سعدی علیرغم داشتن هسته معقول نمی تواند درست باشد.
• فنون جنگ را جوانان نیز می توانند بیاموزند و بکار بندند.
حکم هشتم
• جوانان پیل افکن شیرگیر
• ندانند دستان روباه پیر
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را در دیالک تیک پیر و جوان جاری می کند و برای پیران کارآزموده (دیالک تیک عمل و اندیشه) را بر جوانان زورمند بی تجربه ترجیح می دهد.
• این حکم درست سعدی می تواند بد و غلط تفسیر شود و میان پیر و جوان دیوار بکشد.
• نظر سعدی، بیشک توجه جدی به نقش تعیین کننده پیران کارآزموده در دیالک تیک پیر و جوان است، نه چشم پوشی بر جوانان شیرافکن.
• منظور سعدی ترکیب درست و سازمان معقول دو قطب این دیالک تیک است.
حکم نهم
• خردمند باشد، جهاندیده مرد
• که بسیار گرم آزموده است و سرد
• سعدی در این حکم، میان پیری و خردمندی رابطه علت و معلولی برقرارمی کند.
• پیری به معنی تجسم دیالک تیک پراتیک و تئوری است و سعدی به درستی نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (آزمون گرم و سرد) می داند.
• یکی از معیارهای اصلی تعیین خرد در قرون وسطی سن و سال افراد بوده است:
هرچه پیرتر، به همان اندازه خردمندتر.
• جهاندیدگی و سالخوردگی فقط به شرط داشتن قوه تفکر و تسلط بر شناخت مفهومی می تواند به خردمندی فرد مورد نظر منجر شود و لاغیر.
• آزمودن صرف سرد و گرم می تواند ـ چه بسا ـ در حد شناخت حسی درجا زند و به خطه شناخت عقلی پا ننهد.
• چه بسا پیران جهاندیده که بمراتب ابله تر از جوانان اندیشنده و شناسنده اند.
علم و دانش و تجربه را می توان شنید و خواند و مورد تحلیل علمی قرار داد و از آن خود کرد.
پایان
شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد و نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن را باید مثل هرعلم، در روندی دشوار فراگرفت
ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
حکم اول
• زنخدان فرو برد، چندی به جیب
• که بخشنده، روزی فرستد زغیب
• سعدی در این بیت، قصه کسی را بازگو می کند که به پذیرش کورکورانه تئوری روزی مقدر تن در نمی دهد و آن را به محک پراتیک می زند، تا صحت و سقمش را کشف کند.
• پراتیک سرسخت ترین، رشوه ستیزترین، معتبرترین و عالی ترین محک و معیار کشف حقیقت احکام است.
• او در گوشه محرابی می نشیند و می اندیشد:
• اگر خدا روزی رسان است، پس باید روزی مرا هم برساند.
• او حقیقت حکم مورد نظر را به محک تجربه می زند.
• تئوری تنها در دیالک تیک پراتیک و تئوری معنی دارد و تصدیق می شود.
• تئوری باید از کوره آزمون و آزمایش (پراتیک) سربلند بیرون آید، تا صحیح و قابل اطمینان و اعتماد تلقی شود و بتواند راهنمای عمل باشد.
حکم دوم
• همی تا بر آید به تدبیر کار
• مدارای دشمن، به از کارزار
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک کارزار و تدبیر بسط و تعمیم می دهد و مدارای دشمن را به کارزار ترجیح می دهد.
• پادشاه باید در رابطه با دشمن خارجی دیالک تیک کارزار و تدبیر را رعایت کند:
• اگر حل اختلافات به کمک تدبیر بر آید، اقدام به جنگ نادرست و زیانبار است.
• جنگ در قاموس سعدی نیز آخرین وسیله برای حل اختلافات است.
• مفهوم «تدبیر» مفهومی انتزاعی است و تا زمانی که جامه مشخص نپوشد، قابل بحث نیست.
• منظور سعدی از مفاهیم «دوست» و «دشمن» باید نخست کشف شود.
• ظاهرا در جامعه فئودالی، معیار تعیین دوست و دشمن، معیار جغرافیائی است، هر بیگانه ای دشمن تلقی می شود:
سعدی
• سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت
• گله از دوست به دشمن، نه طریق ادب است
• حافظ با خردستزی و بی خیالی، دیالک تیک کارزار و تدبیر سعدی را برمی دارد، مقوله «کارزار و مقاومت» را از هسته تهی می کند و با مروت پرمی کند و مقوله «تدبیر» را از محتوا تهی می کند و با مدارا پر می سازد.
• نتیجه نهائی این اعجاز، دیالک تیک نمائی به نام مروت و مدارا می شود:
حافظ
• آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
• با دوستان مروت با دشمنان مدارا
• نتیجه عملی این رهنمود متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) را در دوران زندگی شصت و پنج ساله حافظ به وضوح تمام می توان دید:
• به قول ناشر دیوان حافظ، «شهر شیراز در مدت عمر حافظ بیش از بیست بار بین حکام مخالف، یا وارثان موافقشان دست به دست شد و هر زمان وضع اقتصادی خاصی داشت.»
• معنای مفهوم وضع اقتصادی خاص را باید از ناشر دیوان حافظ پرسید.
• اما مسلم این است که با هر دست به دست شدنی، نیروهای مولده جامعه تخریب و تار و مار می شوند:
• وسایل تولید، قنوات، زمین های کشاورزی، مواد خام، مخازن و انبارهای غله و غیره صدمات جدی می بینند، علما و فضلای قوم آواره می شوند و استمرار علمی و فنی و تولیدی جامعه در هم می شکند.
• شاعر سرخی به نام مینا اسدی، در اواخر قرن بیستم، در مصاف با استبداد سلطنتی به تصحیح انقلابی حکم حافظ می پردازد و آن را با محتوای علمی نوینی می آکند:
• دانسته ايم اينک:
• «آسايش دو گيتی
• تفسير اين دو حرف است»:
• «با دوستان بسازيم
• بر دشمنان بتازيم»
• مینا اسدی دیالک تیک صلح و جنگ را به شکل دیالک تیک سازش و چالش بسط و تعمیم می دهد.
• دیالک تیک جنگ و صلح در دایرة المعارف روشنگری مستقلا و مفصلا تشریح خواهد شد.
حکم سوم
• برو خوشه چین باش، سعدی صفت
• که گرد آوری خرمن معرفت
• سعدی در این حکم بر مبنای تجارب شخصی (پراتیک) خود راه و رسم کسب شناخت را توضیح می دهد.
• او دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک خوشه چینی و معرفت اندوزی بسط و تعمیم می دهد.
• با شیوه مورد نظر سعدی فقط می توان به سرهمبندی معرفت و یا شناخت اکلکتیکی بدرد نخور نایل آمد.
• سعدی از خواننده خود حمال تئوری های ضد و نقیض می سازد:
• از هر کشتزاری خوشه ای چیدن و خرمنی تشکیل دادن.
• شیوه آموزشی سعدی در بهترین حالت، از حد مطالعه آثار و نظریات محتلف فراتر نمی رود که کماکان از سوی «محققان» بورژوائی چپ نما عملی می شود.
• برای تحلیل نویسنده ای از هر کتاب او چند جمله قصار نقل می کنند و بعد خیال می کنند که خیلی زحمت کشیده اند.
• کسی که شیوه آموزشی سعدی را در پیش گیرد، در بهترین حالت به نقالی مبدل خواهد شد که به مصلحت روز و بسته به موضوع مورد بحث، نظراتی را نشخوار خواهد کرد و بقیه ماجرا را به حدس و گمان شنونده محول خواهد کرد.
• سیستم فکری سعدی نمونه چنین خرمنی از خوشه های فکری و فلسفی گوناگون است.
• این شیوه تفکر را اکلکتیسیسم می نامند.
• چنین شیوه ای ربطی به آموزش راستین ندارد.
• آموزش راستین باید دیالک تیک پراتیک و تئوری را همواره در مد نظر داشته باشد.
• نظریات مطروحه باید در کوره آزمون و آزمایش (پراتیک) به محک زده شوند، تا صحت و سقم آنها ثابت شود.
حکم چهارم
• چو دست از همه حیلتی در گسست
• حلال است، بردن به شمشیر دست
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک شمشیر و حیلت بسط و تعمیم می دهد.
• سعدی با دیالک تیک شمشیر و حیلت با زبردستی بی نظیری خص خود دیالک تیک کارزار و تدبیر را جامه مشخص می پوشاند و از صراحت لبریزش می کند.
• حکیم بی همتای شیراز در این حکم برای مسئله دشوار جنگ و صلح راه حلی مارکسیستی ـ لنینیستی ارائه می دهد، آنهم صدها سال قبل از مارکس و انگلس و لنین.
• او هم دست یازی به شمشیر را تنها در صورتی که تدبیر مؤثر واقع نشود، حلال می داند.
• این حکم در مجموع حکم درستی است، که از درایت فکری و درک دیالک تیکی سعدی حکایت می کند.
• سعدی از کسانی که در اواخر قرن بیستم با نارنجک و تفنگ خشک و خالی قصد مبارزه بر ضد طبقات حاکمه را داشتند و با تدبیرانقلابی بیگانه بودند، فرسنگها فاصله دارد و تفکرش هزاران بار علمی تر از آنها ست.
• تفکر مفهومی (دیسکورسیف) را می توان از سعدی آموخت و باید هم آموخت.
حکم پنجم
• به پیکار دشمن، دلیران فرست
• هژیران به ناورد شیران فرست.
• سعدی در این حکم، برای صدور رهنمود جنگی، دیالک تیک کمیت و کیفیت را به خدمت می گیرد و به نقش تعیین کننده کیفیت رزمندگان (دلیری و هژیری) تأکید می ورزد.
• سعدی اما ژرف اندیش تر از آن است که بتوان تصور کرد.
• او برای تعیین کیفیت رزمندگان معیار مطمئنی را به خدمت می گیرد که بشریت صدها سال بعد در گنجینه تئوریکی پرولتاریا خواهد یافت:
• معیار خارائین سعدی برای تعیین کیفیت رزمندگان دیالک تیک پراتیک و تئوری نام دارد، دیالک تیک تجربه جنگی و دانش رزم نام دارد:
• دلیری و هژیری رزمندگان مورد نظر سعدی نتیجه شرکت در جنگ های مختلف، کسب تجارب عملی و تفکر و تعمق در باره روند و روال پیکارها بوده است.
حکم ششم
• برای جهاندیدگان کار کن
• که صید آزموده است، گرگ کهن
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل دیالک تیک تجربه و دانش بسط و تعمیم می دهد و برای پراتیک نقش تعین کننده قائل می شود.
• جنگجویان سالخورده گنجی از تجارب جنگی در اختیار دارند، که کلیدش در اختیار هر کسی نیست.
• تجارب ارزشمندی که در ضمیر آنان ته نشین شده اند و به هنگام لزوم بطور اوتوماتیک اکتیف می شوند و به کار می افتند.
• اما سعدی که همه عمر کاری جز تحصیل دانش و تفکر نداشته، چگونه به این حقیقت امر وقوف یافته است؟
این دانش فقط می تواند بر مبنای کنکاش و پرس و جو و تحقیق و تفکر خستگی ناپذیر او حاصل آید.
• کمتر خردمندی یافت می شود که به سرمایه معنوی عظیمی از این دست، دست یافته باشد.
• اما بحث در زمینه پیر و جوان انتزاعی هم دشوار است و هم بی ثمر.
• بهترین راه در مد نظر داشتن دیالک تیک پیر و جوان است و نه مطلق کردن یکی از آندو.
• هر رزمنده پیری ارزشمندتر از هر پیکارجوی جوان نیست.
• به جنگ دشمن هم فقط نمی توان پیران جهاندیده را فرستاد.
• حل این مسئله بنا بر طبیعت جنگ از معبر دیالک تیک پیر و جوان می گذرد.
• در هرجنگی تقسیم کار بغرنجی لازم می آید، که افراد خاص خود را می طلبد و بدین طریق مجموعه متنوعی از نیروهای موجود به کار می افتند، چه جوان و چه پیر، چه زن و چه مرد.
• کمتر خردمندی یافت می شود که به سرمایه معنوی عظیمی از این دست، دست یافته باشد.
• اما بحث در زمینه پیر و جوان انتزاعی هم دشوار است و هم بی ثمر.
• بهترین راه در مد نظر داشتن دیالک تیک پیر و جوان است و نه مطلق کردن یکی از آندو.
• هر رزمنده پیری ارزشمندتر از هر پیکارجوی جوان نیست.
• به جنگ دشمن هم فقط نمی توان پیران جهاندیده را فرستاد.
• حل این مسئله بنا بر طبیعت جنگ از معبر دیالک تیک پیر و جوان می گذرد.
• در هرجنگی تقسیم کار بغرنجی لازم می آید، که افراد خاص خود را می طلبد و بدین طریق مجموعه متنوعی از نیروهای موجود به کار می افتند، چه جوان و چه پیر، چه زن و چه مرد.
• جنگ فقط شمشیر زنی نیست.
• جنگ به تدارک همه جانبه از تغذیه، حمل ونقل، بهداشت، پرستاری، کسب و حلاجی اطلاعات و غیره نیاز دارد.
• ساده کردن قضایا که در این جور رهنمودها صورت می گیرد، زیانبار و بد آموز است.
حکم هفتم
• مترس از جوانان شمشیر زن
• حذر کن ز پیران بسیار فن
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را در دیالک تیک پیر و جوان جاری می کند و برای پیر (دیالک تیک عمل و اندیشه) نقش تعین کننده قائل می شود.
• او پیران فن آزموده و مجرب را در سپاه دشمن خطرناکتر از جوانان زورمند بی شعور می داند.
• سعدی زور بازوی جوانان را با فن آوری پیران و تجارب زندگی آنان مورد مقایسه قرار می دهد و کفه ترازو را به نفع پیران سنگینتر می کند.
• این رهنمود به شرطی درست است که تنها منبع و سرچشمه فراگرفتن علم و فن، تجربه شخصی باشد.
• اما اگر تجارب افراد مختلف انسانی در کشورهای مختلف و در حوادث مختلف به صورت نوشتار و یا شفاهی در دسترس دیگران قرار گیرند، یعنی اگر تجارب بشری قابل نقل و مطالعه باشند، دیگر نمی توان تجربه شخصی را عمده کرد.
• حتی خود تجربه شخصی اگر مورد تحلیل علمی و عقلی قرار نگیرد، به درد نخواهد خورد.
• تجارب شخصی علاوه بر مختصات فردی شخص مورد نظر، بوسیله مختصات زمانی و مکانی مشخصی مشروط می شوند.
• تحلیل علمی می تواند جوانب منفرد و خاص تجارب شخصی را از جوانب عام آن جدا کند و جوانب عام را به صورت قاعده و قانون فرمولبندی کند و در اختیار نسل های بعدی قرار دهد.
• حکم سعدی علیرغم داشتن هسته معقول نمی تواند درست باشد.
• فنون جنگ را جوانان نیز می توانند بیاموزند و بکار بندند.
حکم هشتم
• جوانان پیل افکن شیرگیر
• ندانند دستان روباه پیر
• سعدی در این حکم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را در دیالک تیک پیر و جوان جاری می کند و برای پیران کارآزموده (دیالک تیک عمل و اندیشه) را بر جوانان زورمند بی تجربه ترجیح می دهد.
• این حکم درست سعدی می تواند بد و غلط تفسیر شود و میان پیر و جوان دیوار بکشد.
• نظر سعدی، بیشک توجه جدی به نقش تعیین کننده پیران کارآزموده در دیالک تیک پیر و جوان است، نه چشم پوشی بر جوانان شیرافکن.
• منظور سعدی ترکیب درست و سازمان معقول دو قطب این دیالک تیک است.
حکم نهم
• خردمند باشد، جهاندیده مرد
• که بسیار گرم آزموده است و سرد
• سعدی در این حکم، میان پیری و خردمندی رابطه علت و معلولی برقرارمی کند.
• پیری به معنی تجسم دیالک تیک پراتیک و تئوری است و سعدی به درستی نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (آزمون گرم و سرد) می داند.
• یکی از معیارهای اصلی تعیین خرد در قرون وسطی سن و سال افراد بوده است:
هرچه پیرتر، به همان اندازه خردمندتر.
• جهاندیدگی و سالخوردگی فقط به شرط داشتن قوه تفکر و تسلط بر شناخت مفهومی می تواند به خردمندی فرد مورد نظر منجر شود و لاغیر.
• آزمودن صرف سرد و گرم می تواند ـ چه بسا ـ در حد شناخت حسی درجا زند و به خطه شناخت عقلی پا ننهد.
• چه بسا پیران جهاندیده که بمراتب ابله تر از جوانان اندیشنده و شناسنده اند.
علم و دانش و تجربه را می توان شنید و خواند و مورد تحلیل علمی قرار داد و از آن خود کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر