ویکتور کلمپه رر (1881 ـ 1960)
پروفسور ادبیات، نویسنده، فیلولوگ یهودی در رایش سوم
مؤلف کتب بیشمار:
دفتر یاد داشت یک فیلسوف (زبان رایش سوم)
خاطرات روزانه
دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین
1999
2
• ما از دورهً استالین چیزی نخواهیم فهمید اگر «آمیزهً خاصی از «بربریت» (گولاگ گسترده) و توسعه اجتماعی به پله های بالاتر را در نظر نگیریم.»
3
آیا چنین تاریخی فقط باید شرم انگیز باشد؟
• تاریخ اعمال قدرت در دوره لنین و استالین، فصلی نیست که کمونیست ها ـ قبل از همه ـ بخاطرش شرمگین باشند، چیزی که «طرفداران رجعت به مارکس» ادعا و تبلیغ می کنند.
• مشخصهً زمانی انقلاب اکتبر را استالین در سال 1924 در سخنرانی خود تحت عنوان «مبانی لنینیسم» این گونه ترسیم می کند:
• «تاکنون مساًلهً ملی معمولا در چارچوب تنگی مطرح می شد، که تعداد معدودی از ملیت های به اصطلاح «متمدن» در باره اش تصمیم می گرفتند.
• اما برای احقاق حقوق ایرلندی ها، مجارها، لهستانی ها، فینلندی ها، صربها و ملیت های دیگر اروپا فقط قهرمانان بین الملل دوم می رزمیدند.
• میلیونها و میلیونها تن از خلق های آسیا و آفریقا، که زیر خشن ترین و شدیدترین فرم ستم ملی رنج می بردند، آدم شمرده نمی شدند.
• امکان برابری سفید پوست و رنگین پوست، متمدن و «غیر متمدن» وجود نداشت.
• لنینیسم پرده از این تبعیض برداشت، دیوار جدایی ها میان سفید پوست و رنگین پوست، میان اروپایی و آسیائی، میان ملل متمدن و غلامان «بی تمدن» امپریالیسم را در هم ریخت و بدینطریق مساًلهً ملی را با مساًلهً مستعمرات پیوند داد.»
• حرف مفت؟
• «حرف مفت» فقط می تواند، ادعای یک خرده بورژوای دهاتی و یا یک کارمند کوته بین بورژوا باشد، که هر آنچه را که سود فوری و نقد به جیبش واریز نکند، بی ارزش می داند.
• «حرف مفت» نمی تواند به هیچوجه نظر کمونیستی باشد که از لنین آموخته، که «برای سازمان دادن به جنبش رهایی بخش، تئوری ضرورت بی چون و چرا دارد» و از مارکس آموخته، که «وقتی تئوری از سوی توده هضم شود، به نیروی مادی بی بدیلی بدل می شود.»
• واقعا هم چنین بوده است:
• جنبش کمونیستی بین المللی، حتی در تیره ترین سال های سیطرهً استالینیسم، نقش ترقی خواهانه بازی می کرده است، نه فقط در مستعمرات، بلکه حتی در کشورهای پیشرفتهً سرمایه داری.
• ویکتور کلمپه رر با کلامی شعله ور و دلخراش از تحقیر و توهین و آزار یهودی ها در رایش سوم سخن می گوید، که مجبور بودند ستارهً داود بر سینه سنجاق کنند.
• او ضمنا اضافه می کند:
• «باربری که یکی دو بار موقع اسباب کشی کمکم کرده بود، با دیدن من در خیابان فرایبرگ پیش آمد.
• دستم را در دستان پینه بسته اش گرفت و آهسته گفت:
• «این نیز بگذرد، پروفسور!
• ناراحت نباشید!
• کسی که داره ورشکست میشه، دست به آزار برادرش میزنه!»
• پروفسور یهودی با طنز مهر آمیزی می نویسد:
• «از انسان های خوب، بوی حزب کمونیست آلمان می آید، که به شیوه خود دژخیم ترین رژیم ها را به مصاف می طلبند.»
• برویم به ایالات متحدهً امریکا.
• آنجا فرانکلین روزولت، رئیس جمهور شده است.
• ولی در جنوب امریکا سیاست تبعیض نژادی و قوهً قضائیهً نژاد پرست همچنان یکه تاز میدان است.
• هرکس نفسش در آید، مهر کمونیست بر پیشانی اش کوفته می شود و از سوی ایدئولوژی حاکم به عنوان «بیگانه پرست» و «زنگی دوست» قلمداد می گردد.
• مورخ امریکائی ئی در ستایش از کمونیست های امریکائی می نویسد:
• «مبارزهً کمونیست ها بر ضد تبعیض نژادی، با موجی از فشار و سرکوب بی سابقه مواجه شد، که از یک کشور دموکراتیک هیچگاه نمی توان انتظار داشت.
• کمونیست بودن مترادف بود با به زندان افتادن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، تحت تعقیب دستگاه های امنیتی قرار داشتن و حتی به قتل رسیدن.»
• بدین طریق در هر دو کشور کاملا متفاوت، این کمونیست ها بودند که پیشگام نبرد بر ضد بربریت، آنتی سمیتیسم (یهود آزاری) و تبعیض نژادی بوده اند و ما می خواهیم اضافه کنیم، که با سمپاتی و امید بیکران چشم بر شوروی استالینی دوخته بودند.
ادامه دارد
پروفسور ادبیات، نویسنده، فیلولوگ یهودی در رایش سوم
مؤلف کتب بیشمار:
دفتر یاد داشت یک فیلسوف (زبان رایش سوم)
خاطرات روزانه
دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین
1999
2
گولاگ و جنبش رهائی بخش در دوره استالین
• اما سخنی کوتاه در بارهً توسعه کشور شوراها.
• باید گفت (و این گفته در بارهً دورهً استالین نیز صادق است)، که حکومت ترور فقط یک طرف مدال است.
• طرف دیگر مدال (حتی بقول صاحب نظران بی طرف)، عبارت است از «برنامهً پنجسالهً پنجم، برای آموزش سازمان یافته و مبارزه وسیع بر ضد بیسوادی.»
• ابتکار دیگر در این زمینه عبارت است، از «تربیت نسلی از کارگران فنی، تکنیسین ها ومدیران فنی اداری.»
• در عرض 5 سال (از 1928/1927 تا 1933/1932) تعداد دانشجویان در دانشگاه ها و مدارس عالی از 160 هزار به 470 هزار و تعداد دانشجویان از خانواده های کارگری از 25 در صد به 50 در صد رسید.
• در این دوره شهرهای جدیدی تاًسیس یافت و نوسازی شهرهای قدیمی جامهً عمل پوشید، پیدایش مجتمعات صنعتی غول آسای جدید همراه با تسهیلات رفت و آمد، منجر به توسعه اجتماعی شهروندان لیاقتمند و مستعد از خانواده های کارگری و دهقانی گردید.
• در نتیجهً فشار بی رحمانه و گسترده در آن سال ها، دهها هزار نفر از کارگران جنبش استخانوف به درجه مدیران کارخانه ها ارتقا یافتند و همراه با آن تسهیلات چشمگیری در امر جا به جایی نیروهای نظامی فراهم شد.
• اما سخنی کوتاه در بارهً توسعه کشور شوراها.
• باید گفت (و این گفته در بارهً دورهً استالین نیز صادق است)، که حکومت ترور فقط یک طرف مدال است.
• طرف دیگر مدال (حتی بقول صاحب نظران بی طرف)، عبارت است از «برنامهً پنجسالهً پنجم، برای آموزش سازمان یافته و مبارزه وسیع بر ضد بیسوادی.»
• ابتکار دیگر در این زمینه عبارت است، از «تربیت نسلی از کارگران فنی، تکنیسین ها ومدیران فنی اداری.»
• در عرض 5 سال (از 1928/1927 تا 1933/1932) تعداد دانشجویان در دانشگاه ها و مدارس عالی از 160 هزار به 470 هزار و تعداد دانشجویان از خانواده های کارگری از 25 در صد به 50 در صد رسید.
• در این دوره شهرهای جدیدی تاًسیس یافت و نوسازی شهرهای قدیمی جامهً عمل پوشید، پیدایش مجتمعات صنعتی غول آسای جدید همراه با تسهیلات رفت و آمد، منجر به توسعه اجتماعی شهروندان لیاقتمند و مستعد از خانواده های کارگری و دهقانی گردید.
• در نتیجهً فشار بی رحمانه و گسترده در آن سال ها، دهها هزار نفر از کارگران جنبش استخانوف به درجه مدیران کارخانه ها ارتقا یافتند و همراه با آن تسهیلات چشمگیری در امر جا به جایی نیروهای نظامی فراهم شد.
• ما از دورهً استالین چیزی نخواهیم فهمید اگر «آمیزهً خاصی از «بربریت» (گولاگ گسترده) و توسعه اجتماعی به پله های بالاتر را در نظر نگیریم.»
3
آیا چنین تاریخی فقط باید شرم انگیز باشد؟
• تاریخ اعمال قدرت در دوره لنین و استالین، فصلی نیست که کمونیست ها ـ قبل از همه ـ بخاطرش شرمگین باشند، چیزی که «طرفداران رجعت به مارکس» ادعا و تبلیغ می کنند.
• مشخصهً زمانی انقلاب اکتبر را استالین در سال 1924 در سخنرانی خود تحت عنوان «مبانی لنینیسم» این گونه ترسیم می کند:
• «تاکنون مساًلهً ملی معمولا در چارچوب تنگی مطرح می شد، که تعداد معدودی از ملیت های به اصطلاح «متمدن» در باره اش تصمیم می گرفتند.
• اما برای احقاق حقوق ایرلندی ها، مجارها، لهستانی ها، فینلندی ها، صربها و ملیت های دیگر اروپا فقط قهرمانان بین الملل دوم می رزمیدند.
• میلیونها و میلیونها تن از خلق های آسیا و آفریقا، که زیر خشن ترین و شدیدترین فرم ستم ملی رنج می بردند، آدم شمرده نمی شدند.
• امکان برابری سفید پوست و رنگین پوست، متمدن و «غیر متمدن» وجود نداشت.
• لنینیسم پرده از این تبعیض برداشت، دیوار جدایی ها میان سفید پوست و رنگین پوست، میان اروپایی و آسیائی، میان ملل متمدن و غلامان «بی تمدن» امپریالیسم را در هم ریخت و بدینطریق مساًلهً ملی را با مساًلهً مستعمرات پیوند داد.»
• حرف مفت؟
• «حرف مفت» فقط می تواند، ادعای یک خرده بورژوای دهاتی و یا یک کارمند کوته بین بورژوا باشد، که هر آنچه را که سود فوری و نقد به جیبش واریز نکند، بی ارزش می داند.
• «حرف مفت» نمی تواند به هیچوجه نظر کمونیستی باشد که از لنین آموخته، که «برای سازمان دادن به جنبش رهایی بخش، تئوری ضرورت بی چون و چرا دارد» و از مارکس آموخته، که «وقتی تئوری از سوی توده هضم شود، به نیروی مادی بی بدیلی بدل می شود.»
• واقعا هم چنین بوده است:
• جنبش کمونیستی بین المللی، حتی در تیره ترین سال های سیطرهً استالینیسم، نقش ترقی خواهانه بازی می کرده است، نه فقط در مستعمرات، بلکه حتی در کشورهای پیشرفتهً سرمایه داری.
• ویکتور کلمپه رر با کلامی شعله ور و دلخراش از تحقیر و توهین و آزار یهودی ها در رایش سوم سخن می گوید، که مجبور بودند ستارهً داود بر سینه سنجاق کنند.
• او ضمنا اضافه می کند:
• «باربری که یکی دو بار موقع اسباب کشی کمکم کرده بود، با دیدن من در خیابان فرایبرگ پیش آمد.
• دستم را در دستان پینه بسته اش گرفت و آهسته گفت:
• «این نیز بگذرد، پروفسور!
• ناراحت نباشید!
• کسی که داره ورشکست میشه، دست به آزار برادرش میزنه!»
• پروفسور یهودی با طنز مهر آمیزی می نویسد:
• «از انسان های خوب، بوی حزب کمونیست آلمان می آید، که به شیوه خود دژخیم ترین رژیم ها را به مصاف می طلبند.»
• برویم به ایالات متحدهً امریکا.
• آنجا فرانکلین روزولت، رئیس جمهور شده است.
• ولی در جنوب امریکا سیاست تبعیض نژادی و قوهً قضائیهً نژاد پرست همچنان یکه تاز میدان است.
• هرکس نفسش در آید، مهر کمونیست بر پیشانی اش کوفته می شود و از سوی ایدئولوژی حاکم به عنوان «بیگانه پرست» و «زنگی دوست» قلمداد می گردد.
• مورخ امریکائی ئی در ستایش از کمونیست های امریکائی می نویسد:
• «مبارزهً کمونیست ها بر ضد تبعیض نژادی، با موجی از فشار و سرکوب بی سابقه مواجه شد، که از یک کشور دموکراتیک هیچگاه نمی توان انتظار داشت.
• کمونیست بودن مترادف بود با به زندان افتادن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، تحت تعقیب دستگاه های امنیتی قرار داشتن و حتی به قتل رسیدن.»
• بدین طریق در هر دو کشور کاملا متفاوت، این کمونیست ها بودند که پیشگام نبرد بر ضد بربریت، آنتی سمیتیسم (یهود آزاری) و تبعیض نژادی بوده اند و ما می خواهیم اضافه کنیم، که با سمپاتی و امید بیکران چشم بر شوروی استالینی دوخته بودند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر