بی خانه در ونیس
بی کسان
مجید نفیسی
22 فوریه 1986
22 فوریه 1986
«این سرزمین تیپا خورده
نگونسار و پاره پاره
به خاجی می ماند، در دست مرگ»
چارلز بوخاسکی
بی کسان
• شهر نفس می کشد
• و بی کسان
• با هر بازدم آن زاده می شوند.
• مادران خانه، آنها را
• به کودکان نافرمان خویش نشان می دهند
• و کارفرمایان به کارگران.
• هر آدمی برای خود کسی است
• و آنها نا ـ کس اند:
• دیوانه، بی خانه، بی کاره.
• نشسته اند روی خاک
• و در تاریکی انتظار می کشند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر