گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
• مناسبات تولیدی عبارت است از سیستمی از مناسبات اجتماعی که انسان ها ـ بطور اوبژکتیف ـ در روند تولید برقرار می سازند.
• انسان ها به قول انگلس، «تنها از طریق شیوه معینی از همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می کنند.
• انسان ها برای تولید، مناسبات و روابطی را با یکدیگر برقرار می سازند و تنها در این روابط و مناسبات اجتماعی است که تأثیرگذاری بر طبیعت جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می یابد.»
• مناسبات تولیدی در هر نظام اجتماعی، کل واحدی را تشکیل می دهند که خصلت و حرکت آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شود.
I
اجزای متشکله مناسبات تولیدی
• مناسبات تولیدی شامل عوامل زیرین می شود:
1
• روابط انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.
2
• مناسبات مبتنی بر مبادله کردوکارها.
3
• همکاری.
4
• تقسیم کار.
5
• جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید.
6
• مناسبات توزیع.
*****
• مناسبات مالکیت در تمامت مناسبات تولیدی، نقش تعیین کننده و اصلی را به عهده دارد.
• مناسبات مالکیت نشان می دهند که وسایل تولید از آن کیست.
• مناسبات مالکیت نحوه و ونوع وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.
• مناسبات مالکیت حاکم تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی مربوطه اند.
• هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.
• مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان، فرم حرکت اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهند و در جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارند.
• (میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
• به عبارت دیگر، دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
• دیالک تیک فرم و محتوا به خطه ماتریالیسم دیالک تیکی تعلق دارد و دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به خطه ماتریالیسم تاریخی.
• یعنی اولی عامتر و فراگیرتر و کلی تر از دومی است.
• منظور از بسط و تعمیم، یعنی گذار از عام (کل هستی) به خاص (جامعه) است. مترجم)
• مناسبات تولیدی مناسبات اوبژکتیف (عینی) و مادی اند.
• (اوبژکتیف یعنی مستقل از انسان ها و اراده و میل و هوس آنها بودن.
• مادی یعنی وجود واقعی ـ عینی داشتن.
• مادی ضد دیالک تیکی فکری است.
• مادی قلمداد کردن مناسبات تولیدی را ما مدیون لنین هستیم.
• مناسبات تولیدی علیرغم اینکه به دیده نمی گذرند، وجود دارند. مترجم)
• فرم اجتماعی و تاریخی ـ مشخص مناسبات تولیدی بسته به سطح توسعه نیروهای مولده تعیین می شود.
• مناسبات تولیدی نیز ـ بنوبه خود ـ بر نیروهای مولده تأثیر پیش برنده و یا بازدارنده اعمال می کنند.
• (اینجا هم سخن از تأثیر فرم بر محتوا ست، اگرچه نقش تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا، از آن محتوا ست.
• نقش تعیین کننده در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده از آن نیروهای مولده است.
• این اما بدان معنی نیست که مناسبات تولیدی ـ بمثابه فرم ـ در نیروهای مولده ـ بمثابه محتوا ـ متقابلا تأثیر نگذارد.
• در هیچ دیالک تیکی قطب منفعل و هیچکاره و بی بو و خاصیت وجود ندارد. مترجم)
• توسعه جامعه بشری دو فرم اصلی از مناسبات تولیدی را به خود دیده است :
• مناسبات مبتنی بر همکاری و کمک متقابل، که بر مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید استوارند و
• مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم بر مردم از سوی اقلیت بلحاظ اقتصادی و سیاسی حاکم، که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید استوارند.
• در فاصله میان این دو فرم اصلی، مناسبات گذار از یکی به دیگری نیز وجود داشته اند.
• بر مبنای مناسبات تولیدی حاکم، در توسعه تاریخی جامعه بشری پنج نوع اصلی از مناسبات تولیدی، به شرح زیر وجود داشته است :
• همبود اولیه (جامعه اشتراکی اولیه)
• برده داری
• فئودالیسم
• سرمایه داری
• سوسیالیسم و کمونیسم.
• هر شیوه تولیدی از وحدت دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشکیل می یابد.
• مراجعه کنید به شیوه تولید، نیروهای مولده.
پایان
برگردان شین میم شین
• مناسبات تولیدی عبارت است از سیستمی از مناسبات اجتماعی که انسان ها ـ بطور اوبژکتیف ـ در روند تولید برقرار می سازند.
• انسان ها به قول انگلس، «تنها از طریق شیوه معینی از همکاری و مبادله متقابل کردوکار خود تولید می کنند.
• انسان ها برای تولید، مناسبات و روابطی را با یکدیگر برقرار می سازند و تنها در این روابط و مناسبات اجتماعی است که تأثیرگذاری بر طبیعت جامه عمل می پوشد، یعنی تولید انجام می یابد.»
• مناسبات تولیدی در هر نظام اجتماعی، کل واحدی را تشکیل می دهند که خصلت و حرکت آن بوسیله بخش های بنیادی و روابط ساختاری ماهوی میان این بخش ها تعیین می شود.
I
اجزای متشکله مناسبات تولیدی
• مناسبات تولیدی شامل عوامل زیرین می شود:
1
• روابط انسان ها در روند تولید و قبل از همه، مناسبات مالکیت.
2
• مناسبات مبتنی بر مبادله کردوکارها.
3
• همکاری.
4
• تقسیم کار.
5
• جایگاه و روابط میان گروه های اجتماعی و طبقات مختلف در تولید.
6
• مناسبات توزیع.
*****
• مناسبات مالکیت در تمامت مناسبات تولیدی، نقش تعیین کننده و اصلی را به عهده دارد.
• مناسبات مالکیت نشان می دهند که وسایل تولید از آن کیست.
• مناسبات مالکیت نحوه و ونوع وحدت مولدین با وسایل تولید را، یعنی نوع مناسبات تولیدی را تعیین می کنند.
• مناسبات مالکیت حاکم تعیین کننده خصلت کلی فرماسیون اجتماعی مربوطه اند.
• هر تغییر بنیادی در مناسبات اجتماعی مستلزم تغییر بنیادی در مناسبات مالکیت بر وسایل تولید است.
• مناسبات تولیدی ـ بمثابه مناسبات بنیادی هر جامعه ـ همزمان، فرم حرکت اجتماعی نیروهای مولده را تشکیل می دهند و در جامعه طبقاتی خصلت طبقاتی دارند.
• (میان مناسبات تولیدی و نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
• به عبارت دیگر، دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
• دیالک تیک فرم و محتوا به خطه ماتریالیسم دیالک تیکی تعلق دارد و دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده به خطه ماتریالیسم تاریخی.
• یعنی اولی عامتر و فراگیرتر و کلی تر از دومی است.
• منظور از بسط و تعمیم، یعنی گذار از عام (کل هستی) به خاص (جامعه) است. مترجم)
• مناسبات تولیدی مناسبات اوبژکتیف (عینی) و مادی اند.
• (اوبژکتیف یعنی مستقل از انسان ها و اراده و میل و هوس آنها بودن.
• مادی یعنی وجود واقعی ـ عینی داشتن.
• مادی ضد دیالک تیکی فکری است.
• مادی قلمداد کردن مناسبات تولیدی را ما مدیون لنین هستیم.
• مناسبات تولیدی علیرغم اینکه به دیده نمی گذرند، وجود دارند. مترجم)
• فرم اجتماعی و تاریخی ـ مشخص مناسبات تولیدی بسته به سطح توسعه نیروهای مولده تعیین می شود.
• مناسبات تولیدی نیز ـ بنوبه خود ـ بر نیروهای مولده تأثیر پیش برنده و یا بازدارنده اعمال می کنند.
• (اینجا هم سخن از تأثیر فرم بر محتوا ست، اگرچه نقش تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا، از آن محتوا ست.
• نقش تعیین کننده در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده از آن نیروهای مولده است.
• این اما بدان معنی نیست که مناسبات تولیدی ـ بمثابه فرم ـ در نیروهای مولده ـ بمثابه محتوا ـ متقابلا تأثیر نگذارد.
• در هیچ دیالک تیکی قطب منفعل و هیچکاره و بی بو و خاصیت وجود ندارد. مترجم)
• توسعه جامعه بشری دو فرم اصلی از مناسبات تولیدی را به خود دیده است :
• مناسبات مبتنی بر همکاری و کمک متقابل، که بر مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید استوارند و
• مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم بر مردم از سوی اقلیت بلحاظ اقتصادی و سیاسی حاکم، که بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید استوارند.
• در فاصله میان این دو فرم اصلی، مناسبات گذار از یکی به دیگری نیز وجود داشته اند.
• بر مبنای مناسبات تولیدی حاکم، در توسعه تاریخی جامعه بشری پنج نوع اصلی از مناسبات تولیدی، به شرح زیر وجود داشته است :
• همبود اولیه (جامعه اشتراکی اولیه)
• برده داری
• فئودالیسم
• سرمایه داری
• سوسیالیسم و کمونیسم.
• هر شیوه تولیدی از وحدت دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی تشکیل می یابد.
• مراجعه کنید به شیوه تولید، نیروهای مولده.
پایان
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفبا درود
پاسخحذفرفیق عزیز آیا میتوانید این «مادی قلمداد کردن مناسبات تولیدی را ما مدیون لنین هستیم.» را با شاهدی از لنین در اختیار من بگذارید. مثلا لنین میگوید «سیاست بیان فشرده ی اقتصاد است» که چیزی شبیه همین مقوله میباشد. ولی من مشخصا بدنبال حکم بالا میباشم.
با تشکر از استاد
سپیده
لنین مقوله مادی را در مورد مناسبات تولیدی بکار می برد و منظورش عینی ـ واقعی بودن این مناسبات است.
پاسخحذفبه زبان دیگر می خواهد بگوید که مناسبات تولیدی وجود واقعی و عینی دارند، درست بسان هر چیز مادی دیگر.
یعنی انعکاس چیز مادی دیگر نیستند.
مناسبات تولیدی واقعا میان طبقات اجتماعی بر قرار می شود.
از پدیده های متعلق به خطه روح (شعور) نیست.
بلکه متعلق به خطه ماده (وجود) است.
دیالک تیک (ذهنی) نیروهای مولده و مناسبات تولیدی نیز انعکاس دیالک تیک (عینی) نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
هر مفهوم دیگر هم به همین سان:
مفهوم انتزاعی (سوبژکتیف، مجرد) درخت هم انعکاس سر و صنوبر و غیره مشخص و اوبژکتیف (عینی) است.
لنین مفهوم حقیقت عینی را نیز توسعه می دهد:
بزعم لنین، حقیقت فقط می تواند عینی باشد و درست به همین دلیل نمی توان از حقایق مختلف و متفاوت در آن واحد و در زمینه واحد سخن گفت.
عنوان دقیق مقاله رو می شه به انگلیسی و نحوه دسترسی به متن مقاله رو قرار بدید برای ارجاع رسمی در رساله پژوهشی نیاز مندم
پاسخحذفproduction relations
پاسخحذف