گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
• توده های خلق به مثابه مفهوم قرینه برای مفاهیم شخصیت و حزب بکار می رود.
• توده های خلق به اقشار و طبقات زحمتکش اطلاق می شود.
• توده های خلق به کلیه اقشار و طبقاتی اطلاق می شود که بدلیل جایگاه و نقش تاریخی عینی خویش در راستای پیشرفت جامعه بشری عمل می کنند.
• توده های خلق سازندگان تاریخ و نیروی تعیین کننده تاریخ و جامعه اند.
• مراجعه کنید به آگاهی، خودپوئی، خلق.
برگردان شین میم شین
• توده های خلق به مثابه مفهوم قرینه برای مفاهیم شخصیت و حزب بکار می رود.
• توده های خلق به اقشار و طبقات زحمتکش اطلاق می شود.
• توده های خلق به کلیه اقشار و طبقاتی اطلاق می شود که بدلیل جایگاه و نقش تاریخی عینی خویش در راستای پیشرفت جامعه بشری عمل می کنند.
• توده های خلق سازندگان تاریخ و نیروی تعیین کننده تاریخ و جامعه اند.
• نیروی تعیین کننده جریان تاریخ ـ بر خلاف ادعای درک سوبژکتیویستی تاریخ، مثلا تئوری نخبگان ـ نه شخصیت ها، نه نخبگان، بلکه خلق است.
• توده های خلق سازندگان تاریخ اند، زیرا ببرکت کرد و کار تولیدی آنها ست که کلیه نیازمندی های حیاتی جامعه تهیه می شوند و همزمان، شرایط مادی برای توسعه جامعه ایجاد می شود.
• توده های خلق نیروی اصلی و عامل تعیین کننده پیشرفت اجتماعی اند.
• بدون مبارزه طبقاتی توده های خلق، توسعه جامعه و قبل از همه، انقلابات اجتماعی تصور ناپذیرند.
• توده های خلق نیروی اصلی و عامل تعیین کننده پیشرفت اجتماعی اند.
• بدون مبارزه طبقاتی توده های خلق، توسعه جامعه و قبل از همه، انقلابات اجتماعی تصور ناپذیرند.
• در دوره های انقلابی، در جنبش های رهائی بخش اجتماعی و ملی، در جنگ های عادلانه نقش فعال و خلاق توده های خلق بویژه آشکار می شود.
• توده های خلق سهم بسزائی برای توسعه فرهنگ ادا می کنند.
• آنها پایه های لازم برای فرهنگ معنوی و شرایط لازم برای پیشرفت فرهنگی را پدید می آورند و با کار هنرمندانه خود، الهام بخش نویسندگان و هنرمندان اند، آنها فرم ملی هنر و ادبیات هرکشور را پدید می آورند، توسعه و تکاملش می دهند و استعدادها و مهارت های بیشماری در هنر و علم از خلق نشأت می گیرد.
• در جامعه طبقاتی ـ اما ـ خلق نمی تواند استعدادهای خود را شکوفا سازد.
• با توسعه پیشرونده جامعه، توده های خلق در جریان مبارزه طبقاتی هرچه بیشتر بمثابه سازندگان آگاه حیات اجتماعی نمودار می گردند.
• هرچه متمایزتر و بغرنجتر وظایفی باشند که جامعه در مقابل خود می یابد، هرچه ژرفتر و بنیادی تر تغییرات اجتماعی باشند که حل این وظایف را الزامی می سازند، به همان میزان نیز توده های وسیعتری از مردم ـ بمثابه سازندگان آگاه ـ وارد عرصه تاریخ می شوند.
• درجه توسعه جامعه هرچه بالاتر باشد، به همان اندازه امکانات کردوکار آگاهانه و سازمان یافته توده های خلق بیشتر خواهد بود.
• در جامعه طبقاتی، فعالیت اجتماعی آگاهانه توده های خلق در جریان انجام انقلاب سوسیالیستی به نقطه اوج خود می رسد.
• در مبارزه طبقاتی پرولتاریا ـ به قول لنین ـ مفهوم توده ها «بسته به تغییر خصلت مبارزه تغییر می یابد.
• در آغاز مبارزه، چند هزار کارگر واقعا انقلابی برای سخن گفتن از توده ها کفایت خواهد کرد.
• اگر حزب بتواند نه فقط اعضای خود را وارد مبارزه کند، بلکه همچنین غیرحزبی ها را هم به حرکت در آورد، این به معنی شروع تسخیر توده ها خواهد بود.
• ما در انقلاب خود، شاهد مواردی بوده ایم که چند هزار کارگر توده ها را نمایندگی کرده اند.
• در تاریخ جنبش ما، در تاریخ مبارزه ما علیه منشویک ها مثال های زیادی را می توان یافت که چند هزار کارگر در یک شهر برای نشان دادن خصلت توده ای جنبش کفایت می کردند.
• وقتی که چند هزار کارگر غیرحزبی که زندگی محقری را می گذرانند و هرگز از سیاست چیزی نشنیده اند به عمل انقلابی آغاز می کنند، این به معنی توده است.
• وقتی جنبش وسعت و قوت می گیرد، آنگاه به انقلاب واقعی بدل می گردد.
• ما در سال 1905 میلادی و 1917 میلادی در سه انقلاب شاهد این امر بوده ایم.
• اگر انقلاب به اندازه کافی تدارک دیده شده باشد، آنگاه مفهوم توده نیز تغییر می یابد:
• چند هزار کارگر دیگر حاکی از توده نمی شوند.
• این کلمه معنی دیگری کسب می کند.
• مفهوم توده می تواند چنان تغییر یابد که ما آن را برای اکثریت مردم اطلاق می کنیم، البته نه فقط برای اکثریت ساده کارگران، بلکه برای اکثریت همه استثمار شوندگان.
• تعبیر دیگر مفهوم توده از سوی فرد انقلابی نامجاز است، هر معنای دیگری که در قالب توده خلق نهاده شود، آن را غیرقابل فهم خواهد ساخت.»
نقش توده های خلق در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه
• در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه در نقش توده های خلق تغییرات بنیادی و کیفی پدید می آید.
• در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه، قانون معروف به «نقش تعیین کننده توده های خلق در تاریخ» محتوا و دامنه همه جانبه تر و عمیقتر کسب می کند وبه خطوط نوین بیشماری مجهز می شود.
1
• اولا گذار به سوسیالیسم به قول لنین، به این معنی است که «توده ها ده و یا صد برابر وسیعتر از پیش وارد عمل می شوند، تا دولت و حیات اقتصادی جدیدی را برقرار سازند.»
2
• ثانیا کردوکار توده های خلق به کردوکار آگاهانه وسازمان یافته بی سابقه ای بدل می شود.
3
• ثالثا کردوکار خلاق توده های خلق در سوسیالیسم کلیه عرصه های حیات اجتماعی را در بر می گیرد، در حالی که در فرماسیون های ما قبل سوسیالیستی، توده های خلق عمدتا به تولید ارزش های مادی اشتغال دارند.
4
• رابعا توده های خلق در جامعه سوسیالیستی بر پایه مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید به فرم های گوناگون و بطور بی واسطه در اداره و در تعیین سمت و سوی تولید مادی و در ساختمان تمامت حیات اجتماعی شرکت می ورزند :
• یعنی لگام سرنوشت خود را خود بدست می گیرند.
5
• خامسا غلبه بر تضاد کار فکری و کار جسمی و غلبه بر تفاوت ماهوی آندو در مرحله ساختمان جامعه پیشرفته کمونیستی منجر به توسعه و تکامل معنوی همه جانبه توده های خلق می شود و بدین طریق توده های خلق به سازندگان ارزش های معنوی جامعه بدل می شوند.
• نقش رشد یابنده توده های خلق در سوسیالیسم و کمونیسم اهمیت و نقش حزب مارکسیستی ـ لنینیستی را بالاتر می برد که کلیه کردوکارش با توده ها و برای توده ها صورت می گیرد.
• توده های خلق سهم بسزائی برای توسعه فرهنگ ادا می کنند.
• آنها پایه های لازم برای فرهنگ معنوی و شرایط لازم برای پیشرفت فرهنگی را پدید می آورند و با کار هنرمندانه خود، الهام بخش نویسندگان و هنرمندان اند، آنها فرم ملی هنر و ادبیات هرکشور را پدید می آورند، توسعه و تکاملش می دهند و استعدادها و مهارت های بیشماری در هنر و علم از خلق نشأت می گیرد.
• در جامعه طبقاتی ـ اما ـ خلق نمی تواند استعدادهای خود را شکوفا سازد.
• با توسعه پیشرونده جامعه، توده های خلق در جریان مبارزه طبقاتی هرچه بیشتر بمثابه سازندگان آگاه حیات اجتماعی نمودار می گردند.
• هرچه متمایزتر و بغرنجتر وظایفی باشند که جامعه در مقابل خود می یابد، هرچه ژرفتر و بنیادی تر تغییرات اجتماعی باشند که حل این وظایف را الزامی می سازند، به همان میزان نیز توده های وسیعتری از مردم ـ بمثابه سازندگان آگاه ـ وارد عرصه تاریخ می شوند.
• درجه توسعه جامعه هرچه بالاتر باشد، به همان اندازه امکانات کردوکار آگاهانه و سازمان یافته توده های خلق بیشتر خواهد بود.
• در جامعه طبقاتی، فعالیت اجتماعی آگاهانه توده های خلق در جریان انجام انقلاب سوسیالیستی به نقطه اوج خود می رسد.
• در مبارزه طبقاتی پرولتاریا ـ به قول لنین ـ مفهوم توده ها «بسته به تغییر خصلت مبارزه تغییر می یابد.
• در آغاز مبارزه، چند هزار کارگر واقعا انقلابی برای سخن گفتن از توده ها کفایت خواهد کرد.
• اگر حزب بتواند نه فقط اعضای خود را وارد مبارزه کند، بلکه همچنین غیرحزبی ها را هم به حرکت در آورد، این به معنی شروع تسخیر توده ها خواهد بود.
• ما در انقلاب خود، شاهد مواردی بوده ایم که چند هزار کارگر توده ها را نمایندگی کرده اند.
• در تاریخ جنبش ما، در تاریخ مبارزه ما علیه منشویک ها مثال های زیادی را می توان یافت که چند هزار کارگر در یک شهر برای نشان دادن خصلت توده ای جنبش کفایت می کردند.
• وقتی که چند هزار کارگر غیرحزبی که زندگی محقری را می گذرانند و هرگز از سیاست چیزی نشنیده اند به عمل انقلابی آغاز می کنند، این به معنی توده است.
• وقتی جنبش وسعت و قوت می گیرد، آنگاه به انقلاب واقعی بدل می گردد.
• ما در سال 1905 میلادی و 1917 میلادی در سه انقلاب شاهد این امر بوده ایم.
• اگر انقلاب به اندازه کافی تدارک دیده شده باشد، آنگاه مفهوم توده نیز تغییر می یابد:
• چند هزار کارگر دیگر حاکی از توده نمی شوند.
• این کلمه معنی دیگری کسب می کند.
• مفهوم توده می تواند چنان تغییر یابد که ما آن را برای اکثریت مردم اطلاق می کنیم، البته نه فقط برای اکثریت ساده کارگران، بلکه برای اکثریت همه استثمار شوندگان.
• تعبیر دیگر مفهوم توده از سوی فرد انقلابی نامجاز است، هر معنای دیگری که در قالب توده خلق نهاده شود، آن را غیرقابل فهم خواهد ساخت.»
نقش توده های خلق در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه
• در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه در نقش توده های خلق تغییرات بنیادی و کیفی پدید می آید.
• در روند ساختمان سوسیالیستی جامعه، قانون معروف به «نقش تعیین کننده توده های خلق در تاریخ» محتوا و دامنه همه جانبه تر و عمیقتر کسب می کند وبه خطوط نوین بیشماری مجهز می شود.
1
• اولا گذار به سوسیالیسم به قول لنین، به این معنی است که «توده ها ده و یا صد برابر وسیعتر از پیش وارد عمل می شوند، تا دولت و حیات اقتصادی جدیدی را برقرار سازند.»
2
• ثانیا کردوکار توده های خلق به کردوکار آگاهانه وسازمان یافته بی سابقه ای بدل می شود.
3
• ثالثا کردوکار خلاق توده های خلق در سوسیالیسم کلیه عرصه های حیات اجتماعی را در بر می گیرد، در حالی که در فرماسیون های ما قبل سوسیالیستی، توده های خلق عمدتا به تولید ارزش های مادی اشتغال دارند.
4
• رابعا توده های خلق در جامعه سوسیالیستی بر پایه مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید به فرم های گوناگون و بطور بی واسطه در اداره و در تعیین سمت و سوی تولید مادی و در ساختمان تمامت حیات اجتماعی شرکت می ورزند :
• یعنی لگام سرنوشت خود را خود بدست می گیرند.
5
• خامسا غلبه بر تضاد کار فکری و کار جسمی و غلبه بر تفاوت ماهوی آندو در مرحله ساختمان جامعه پیشرفته کمونیستی منجر به توسعه و تکامل معنوی همه جانبه توده های خلق می شود و بدین طریق توده های خلق به سازندگان ارزش های معنوی جامعه بدل می شوند.
• نقش رشد یابنده توده های خلق در سوسیالیسم و کمونیسم اهمیت و نقش حزب مارکسیستی ـ لنینیستی را بالاتر می برد که کلیه کردوکارش با توده ها و برای توده ها صورت می گیرد.
• مراجعه کنید به آگاهی، خودپوئی، خلق.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر