۱۴۰۴ آذر ۱۹, چهارشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره الأعراف ) (۵۰۴)

صفحه ای از نور(دانلود متن، ترجمه، صوت)/ صفحه 151(سوره اعراف، آیات 1 الی 11)  - استاد منشاوی | ضیاءالصالحین

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی


﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ﴾
[ الأعراف: ۸۰]

و لوط را فرستاديم. آنگاه به قوم خود گفت: 

چرا كارى زشت مى‌كنيد، كه هيچ كس از مردم جهان پيش از شما نكرده است؟

کریم
در این آیه،
پس از ذکر تجارب تاریخی ـ تئولوژیکی مربوط به قوم نوح و عاد و ثمود، به ذکر تحاب تاریخی ـ تئولوژیکی مربوط به قوم لوط می رسد.

اتهام وارده بر قوم لوط، انجام کارهای زشتی است که قبل از آنان کسی در جهان مرتکب نشده است.
این اتهام از این لحاظ سؤال انگیز است که قوم لوط مخترع اعمال زشت قلمداد می شوند.
چنین ادعایی فاقد اعتبار عینی و علمی و عقلی و تجربی است.
 

﴿إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ﴾
[ الأعراف: ۸۱]

شما به جاى زنان با مردان شهوت مى‌رانيد. 

شما مردمى تجاوزكار هستيد.

 جرم قوم لوط، لواط است.

اکنون به انتقاد ما در آیه قبلی می رسیم.

مگر قبل از قبل از قوم لوط و همزمان با قوم لوط، لواط وجود نداشته است؟

علاوه بر این، همجنس گرایی ویا لواط می تواند استثنائی باشد و نه قاعده.

ضمنا

نصف جمعیت هر جامعه ای زنانند که لواط را نمی توان به آنان تعمیم داد و همه افراد قوم مربوطه را محکوم کرد.


﴿وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾
[ الأعراف: ۸۲]

جواب قوم او جز اين نبود كه گفتند:

 آنها را از قريه خود برانيد كه آنان مردمى هستند كه از كار ما بيزارى مى‌جويند.


کریم
در این آیه، واکنش قوم لوط را به انتقاد لوط تبیین می دارد:
راندن خاندان لوط از روستا به دلیل اختلاف علاقه و سلیقه و نظر و انتقاد و روشنگری.
 

﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾
[ الأعراف: ۸۳]

لوط و خاندانش را نجات داديم. جز زنش كه با ديگران در شهر ماند.

 

﴿وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ﴾
[ الأعراف: ۸۴]

بر آنها بارانى باريديم، بنگر كه عاقبت مجرمان چگونه بود.

خدا لوط و خاندانش را از روستا بیرون کی برد، ولی زنان را در روستا می گذارد.
چرا  و به چه دلیل؟
خدا برای تنبیه قوم لوط، بارانی شدید نازل می کند که رنج می برند.
 
ادامه دارد.
 

آلن بدیو کیست و خالد رسولپور در پی چیست؟ (۲۳)

    آلن بدیو نویسنده کتاب راهنمای نازیبایی شناسی | ایران کتاب 

 
آلن بدیو
 (زادهٔ ۱۹۳۷)

درنگی
از
 شین میم شین
 


خالد سول پور


«رخداد»
 آغاز یک مسیر تازه است. 

معنی تحت اللفظی:

رخداد کذایی مبداء راه جدیدی است.

وقتی از بیگانگی آلن بدیو و خالد رسول پور با ساده ترین مفاهیم سخن می رود، 

  اکنون آشکار و اثبات می شود:

کسانی که یک ثانیه قبل گفته اند که « «رخداد»  لحظه‌ای است»،یعنی یکی از اجزای زمان است، اکنون می فرمایند که یکی از اجزای مکان (مسیر) است.

چنین کسانی دنبال ارائه آلترناتیوی برای مارکسیسم ـ لنینیسم اند.

یعنی تولد حقیقتی جدید که پیش‌تر در چارچوب نظم قدیم جای نمی‌گرفت.
 

رخدادی که جزئی از زمان و بعد جزئی از مکان بود، اکنون به حقیقتی استحاله می یابد.

قسم به قبر قمر بنی هاشم و بنی امیه که معنی حقیقت را نه آلن بدیو می داند و نه خالد رسول پور.

حضرات

حقیقت را هم بر طبق زمان طبقه بندی می کنند:

حقیقت قدیم

و

حقیقت جید.

به زعم حضرات

حقیقت جدید که در بطن نظم قدیم نمی گنجید، به صورت رخداد تولد می یابد.

قبلا هم گفته اند که رخداد می تواند انقلابی، کشفی، عشقی و امثالهم باشد.

آلن بدیو

ادبیات مارکسیستی را به طور سرسری خوانده است و اکنون تحریف می کند:

در فلسفه مارکسیستی 

نو به طور کلی در بطن گهنه نشو و نمای کمی (کمیتی) می یابد و پس از رسیدن به حد عینی مربوطه، به صورت جهشی و ناگهانی تولد می یابد.

یعنی

کیفیت آن عوض می شود.

یعنی نوی نطفه ای تحول کیفی (کیفیتی) می یابد.

آب مایع

مثلا

گاز (بخار) و یا یخ (جامد و جماد) می شود.

مثل نطفه ای که در بطن مادری توسعه می یابد و پس از رسیدن به حد عینی مربوطه به صورت نوزادی تولد می یابد.

آلن بدیو

دیالک تیک کهنه و نو

را

تحریف می کند:

جای نو را با لحظه و مبداء مسیر و حقیقت و رخداد  پر می کند و پوز روشنفکرانه آبدوغ خیاری می دهد.

نو در بطن سیستمی مثلا اندام نباتی و جانوری و بشری و نظری رشد و نمو می یابد.

آلن بدیو

سیستم را با نظم جایگزین می سازد.

یعنی تولد حقیقتی جدید که پیش‌تر در چارچوب نظم قدیم جای نمی‌گرفت.

حقیقت جدید در قاموس آلن بدیو، در بطن نظم قدیم پیشاپیش وجود دارد  و پس از رشد کافی در داربست تنگ نظم قدیم نمی گنجد و تولد می یابد و عنوان رخداد به خود می گیرد.

آلن بدیو و خالد رسول پور

عاجز از تمیز واقعیت از حقیقت اند.

حقیقت

از مفاهیم مهم تئوری شناخت است.

حقیقت

انعکاس کلی و ماهوی و جبری و عام نسبتا دقیق و درست واقعیت عینی است.

حقیقت

عکس است و نه اصل.

اصل

واقعیت عینی است.

اصل

عناصر سوسیالیسم است که در بطن جوامع ماقبل سوسیالیستی رشد می کنند.

مثلا

پلان و پیش بینی و برنامه ریزی در جامعه (سیستم) سرمایه داری

 از عناصر سوسیالیسم اند.

این بدان معنی است که فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی (نو) در بطن فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به صورت نطفه ای نشو و نما می یابد و پس از رسیدن به حد عینی به صورت انقلاب سوسیالیستی  تولد می یابد و جای سیستم کهنه (قدیمی) را می گیرد.

 

ادامه دارد.

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۵۶۱)

        https://img2.chinadaily.com.cn/images/202005/27/5ece2147a310a8b2fa4bc20c.jpeg  


میم حجری
 
ایراد  کاربر عراقی
کفر است.
کاربر عراقی
را
باید خداشناسی آموخت تا بقای جامعه  را در گرو وجود  ارگان اعمال زور نبیند
جامعه ـ خدا
نه ارگان زور و زر و تزویر . تظاهر
بلکه توده است
توده
خدا ست
و
توده شناسی
خداشناسی است
به همین دلیل
ما به راه توده می رویم
ما به راه آنچه دانش زمانه مان نموده می رویم



حریف
همین حرف را  راجع به شق القمرهای ارتش عزرائیل هم زده است:
عزرائیل مجری اعمال کثیف برای اروپا ست

ناصر خسرو فیلسوف بود؟
ایران اصلا فلسفه ندارد
ایران به عوض فلسفه
 فقه دارد
و
به عوض فیلسوف
فقیه.

هیچ شاعر بزرگی مؤمن نیست؟

یعنی چه؟
منظورت این است که مذهبی نیست؟
مذهب که بدتر از هنر و شعرو نقاشی  نیست.
شعور مذهبی
دو پله بالاتر از شعور هنری است
شعور هنری
فقط به درد عوامفریبی و خودفریبی می خورد
شعور هنری اولین فرم شعور بشری است که نخست توسط شعور اساطیری نفی دیالک تیکی می شود
و
 هر دو
بعدا
با شعور مذهبی
نفی دیالک تیکی می شوند.
به همین دلیل
قرآن
حاوی قصه های بیشمار است
و
نثر قرآن شعر گونه و آهنگین است
همانطور که فرزند حاوی نشانه های  پدر و مادر منفور  است







در دویچه وله امروز، سه شنبه ۱۸ آذر ماه آمده بود:
گزارشگران بدون مرز !؟ :
ایران هفتمین زندان بزرگ خبرنگاران است !؟
مسخره نیست؟ در دو سال و دو ماه گذشته، حدود ۲۵۰ نفر خبرنگار اهل غزه و فلسطینی و حتی خارجی در یک مساحت کوچک با جمعیت دو میلیون و سیصد هزار نفره کشته شده اند و حتی چند سال پیش شیرین ابوآکله، خبرنگار فلسطینی- آمریکائی را سربازان صهیونیستی عمداً کشتند و حتی عمدی بودن آن هم از طرف تحقیق کنندگان مستقل ثابت شد و اثری داده نشده، ولی دویچه وله صحبت از کشته شدن این خبرنگاران نمیکند ولی به ایران گیر می‌دهد تا در این شرایط تمام نگاهها را روی ایران برگردانده و متمرکز کند.
در آمریکا، مومیا ابوجمال ۴۴ سال است که به بهانه قتل زندانی شده که ۲۹ سال ان در زندان انفرادی بوده و با وجود اینکه ثابت شده که او قاتل نبوده ولی هنوز بعد از ۴۴ سال از زندان آزاد نشده است.
مسئله دردناک اینست که چند ماه است چشمانش بدلیل آب مروارید و یا کترکت و همچنین گلوکوما، دید خود را از دست داده و مسئولین زندان حاضر به مداوای او نیستند چون هزینه دارد.
اخیراً عده ای یک راهپیمائی طولانی بخاطر مداوای مومیا ابوجمال انجام داده و هم چنین خواستار آزادی او شده اند.
تمام این خبرهای بدی که از ایران مینویسند، بخاطر بهتر کردن اوضاع و منجر به گشایش اقتصادی و اجتماعی نیست، بخاطر ترسی است که مردم هر روز آگاه تر می‌شوند و میخواهند در از بین بردن اولیگارشی فاسد و رانت خود نقش داشته باشند و تمام اینها برای تحت الشعاع قرار دادن و حمایت از این افراد فاسدی است که اطراف پزشکیان را گرفته اند و او را بطرف دره فروپاشی میکشانند.
بهوش باشیم.
شیرین ابوآکله و مومیا ابوجمال

اینکه چیزی نیست.
 ترامپ و سخنگویش
به خبرمگاران اجازه طرح سؤال نامطلوب  حتی نمی دهند و در جا از جلسه بیرون می رانند


 
زلنسکی خیلی وقته که از سه مفسدین اروپا (بریتانیا، فرانسه و آلمان) درخواست کرده که سرباز به جنگ روسیه بفرستند. اینها هم جیگرشان لک زده برای فرستادن بچه های مردم به میدان کشتار،‌تنها مشکل اینه که چگونه مالیات دهندگان بینوا را متقاعد کنند که علاوه بر پرداهت تریلیونها بورو برای تامینن ماجراجوئیهای ناتو پسرانشان را هم به کشتن بدهند



از دیدگاه کارل گوستاو یونگ، استرس تنها یک فشار روانی آزاردهنده نیست بلکه نشانه‌ای است از برهم خوردن تعادل درونی فرد. در این وضعیت، «خود» میکوشد پیامی مهم را به «ایگو» برساند. این پیام معمولاً نشان میدهد که بخشی از روان، خواه سایه باشد، خواه یک نیاز سرکوب‌شده یا امکانی تحقق‌نیافته، در انتظار توجه، تغییر یا اقدام است. اگر فرد بتواند با این پیام ناخودآگاه روبه‌رو شود، آن را بفهمد و انرژی نهفته در استرس را به سمت عمل هدفمند هدایت کند، استرس به نیرویی محرک و سازنده تبدیل میشود که او را در مسیر فردیت‌یابی پیش میبرد. اما زمانی که ایگو توان یا جرئت مواجهه با این پیام را ندارد و به جای گفت‌وگو با ناخودآگاه، فشار را سرکوب میکند یا از آن میگریزد، انرژی روانی راهی برای خروج نمی‌یابد و به درون بازمیگردد. این بازگشت انرژی، که یونگ آن را منشأ افسردگی، بی‌ تحرکی و فرسودگی معنوی میداند، سبب میشود فرد احساس کند اسیر نیروهایی است که نمیتواند کنترلشان کند. بنابراین از منظر یونگ، آزادی حقیقی در توانایی فهم، مدیریت و تبدیل استرس نهفته است. انسانی آزاد است که بتواند معنای فشارهای روانی خود را درک کند، آن‌ها را به فرصت خودشناسی و اقدام آگاهانه بدل سازد و در برابر نیروهای ناخودآگاه منفعل و تسلیم باقی نماند.

عقل که نباشد
خر در عذاب است.
اسنرس چیست؟
استرس یک واکنش طبیعی بدن و ذهن به فشارها و چالش‌های محیطی است
 ا اگر مزمن شود، منجر به مشکلات جدی جسمی و روانی مانند اضطراب، اختلالات خواب، مشکلات گوارشی، ضعف سیستم ایمنی و سردرد می‌شود.
استرش
پیامد فشار کاری است.
کسب و کار فروید و یونگ
خود ارضایی دسته جمعی بوده است
خلایق خیال می کنند که این جماعت علامه اند و خرافات شان را تکثیر می کنند و نشر می دهند
انگار
قحط اندیشه است
 
خواندن گفتار و باور ادونیس انسان متولد شده در خانواده مسلمان و زندگی در کشوری که اسلام دین رسمی بود و هست و تعلیمات دینی در فرهنگ رسوخ کرده است را بفکر وامیدارد ( قیاس به نفس !) البته استثنائات همیشه وجود دارند. فرضا حافظ - لسان الغیب !

واکنش مردم در نیمۀ غربی کشور به تداوم ۳روزۀ بارش‌ها
پ.ن:
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت می‌دارم
شوریده‌وار و پریشان باریدن
بر خزه‌ها و خیزاب‌ها
به بی‌راهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب، بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
حکایت بارانی بی‌قرار است
این گونه که من دوستت می‌دارم
محمد شمس لنگرودی


هر دو طرف ماجرا با ترور می افتند و با ترور برمی خیزند.
 سیدعلی از این لحاظ فرقی با ترامپ و پوتین و  نتان و عردوغان و غیره  ندارند.
 اگر در سفارت مقاومت صورت می گرفت خون هم ریخته می شد.
ما با خرتوخر بین المللی سر و کار داریم
اعضای حزب توده
به جرم دگر اندیشی اعدام شده اند و نه به جرم براندازی

اصلاح طلبیسم (رفرمیسم) مثلا سوسیال ـ دموکراتیسم
انحرافی در جنبش کارگری بوده  است که منکر ضرورت انقلاب   سوسیالیستی است.
این جریان سیاسی
اصلاحات (رفرم ها) را برای گذار به سوسیالیسم کافی می داند.
نماینده این جریان کائوتسکی بوده است.
اعدام چیست؟
اعدام یکی از فرم های  ییشمار ننبیه اعضای  تبهکار و قانون شکن جامعه  است
محتوای اعدام اصلاح جامعه است.
خیلی ها شعار «نه به اعدام» می دهند و نمی اندیشند که اعدام صدها بار بهتر از ترور است.
پیش شرط اعدام
محاکمه مجرم  و صدور حکم اعدام ویا تبرئه  بر طبق قوانین جامعه است
ترور ولی امری ضد قانونی و دلبخواهی و خرکی و ضد عقلی و ضد اجتماعی و ضد انسانی و وحشی و موحش  است
به عوض شعار «نه به اعدام»
باید شعار پیش به سوی رعایت قوانین جامعه را داد.



ما  
نمی اندیشیم
پس نیستیم
ننه دکارت

حمله اسرائیل به سفارت ایران در سوریه مثل حمله به خاک ایران بود
حمله دانشجویان خط امام بر سفارت امریکا و اشغال و گروگانگیری
مثل چی بود؟
شکست اسد شکست نبود؟
پس چی بود؟
حیف و میل میلیاردها دلار از بیت المال
برای عقب انداختن نجاوز ۱۲ روزه به مدت ۲۰ سال بود و یا زمینه سازی برای تجاوز ۱۲ روزه؟



دکترین مونرو-2 در سال 2025 رسماً به عنوان پایه و اساس سیاست خارجی ایالات متحده در نیمکره غربی اعلام شده است.
فیدل کاسترو بارها از دکترین مونرو صحبت می‌کرد. از نظر او، از سال ۱۸۲۳، این دکترین به عنوان گواهی سلطه امپراتوری بر این قاره عمل کرده است. فیدل معتقد بود که "دکترین مونرو به عنوان ابزاری برای مبارزه با استعمار اروپایی متولد شد، اما تنها برای جایگزینی آن با استعمار آمریکایی."
فیدل در سخنرانی خود در سال ۱۹۶۲ توضیح داد که «دکترین مونرو به سندی تبدیل شده است که هر عمل تجاوز، مداخله و سلطه‌ جویانه را که ایالات متحده تاکنون در آمریکای لاتین انجام داده است، توجیه می‌کند.» در همان سال، هنگامی که سازمان کشورهای آمریکایی به طور فعال توسط ایالات متحده به عنوان ابزاری برای مبارزه علیه کوبا مورد استفاده قرار گرفت، فیدل که این سازمان را «وزارت امور استعماری» می‌نامید، گفت: «سازمان کشورهای آمریکایی، کاربرد عملی دکترین مونرو است.»
فیدل در سال ۱۹۷۵ تصریح کرد: «ایالات متحده تحت پوشش دکترین مونرو هرگز به مردم آمریکای لاتین اجازه نداد که آزادانه سرنوشت خود را تعیین کنند» و از اوایل دهه ۱۹۹۰، او بارها هشدار داده است که ایالات متحده از طریق کنترل بر سازمان‌های بین قاره‌ای، تسلط بر اقتصاد جهانی شده، ایجاد نیروهای مسلح منطقه‌ای جدید، جنگ‌های «ضد تروریسم» یا «ضد مواد مخدر»، مهاجرت و فشار اقتصادی و غیره، در حال مدرن‌سازی دکترین مونرو است.
تهیه و تنظیم،والستانی.ا

میان  دول امپریالیستی تضاد  درونطبقاتی وجود دارد
امپریالیست ها
فقط دوست یکدیگر نیستند
دشمن و ضد یکدیگر هم هستند
یکی از دلایل خارجی پیروزی انقلاب کوبا
تضاد امپریالیسم امریکا با استعمار اسپانیا  (استعمارگر سابق) بود
امریکا امید داشت که کوبا پس از رهایی از قید استعمار اسپانیا
مستعمره  امریکا  شود
نمی دانست که شتر همیشه خرما نمی ریند

در این بزم بزرگ رزم، خواهم جام برگیرم
ثنای جانفشانان عدالت را زسر گیرم
شما ای دوستان خفته با صد سرب در پیکر
شما ای عمر خود را برده در زندان وحشت، سر
زمانی نو رسد از راه، این بایای تاریخ است
از این رو آنچنان باشیم، کو شایای تاریخ است
زمان چون ریسمانی دان که نه انجام و آغازش
سراسر با شگفتیها قرین سیر پر از رازش
بشر را زین رسن ، یک گز کما بیش دست اندر کف
مژه بر هم زنی ، سرمایه جان میشود مصرف
وگر در گور جای ماست ، رسم ما روا گردد
که کار آدمی باقیست ور جسمش فنا گردد
ولی در خورد این پیکار بودن کار آسان نیست
به گیتی کم کسی کز این ره خونین هراسان نیست
به هر چرخش که در این قصه حیرت فزا یابی
نبردی سخت کوش و رنج خیز و پربلا یابی
اگر بر ِژندۀ هستی است چنگ آزمند تو
نیاید هیچ خِیر از خاطر راحت پسند تو
در این میدان مِحنت رند عالم سوز میباید
کسی کو در نبرد عشق شد پیروز میباید
نمیبودند اگر این راستان آرمان پرور
نمی بود ار عنادِ سخت این گردان نوآور
گر انسان، در پس دیوار ترس و جهل بنشستی
ره خود، سوی این اُوج جهانبین کی گشودستی؟
سَزا گفتند و این را ارزندگی باشد
"جُنون قهرمانان ، عین عقل زندگی باشد "
شما ای خود پسندانی که مَرخود را پرستارید
سزیدن نام انسان را نه کاری خُرد پندارید
حیات خویش را آراستن رزمی است بس مشکل
نه تنها در برون ، بل گاه خصم توست اندر دل
برای خویش سازی، ضد خود همرزم باید کرد
از آن آغاز رَه، عزم سفر را جزم باید کرد
تپیدن بهر سود خویش ، زین خود مبتذل تر نیست
تفاوت بین این هستی و هستی بهیمی چیست؟
برای مردمان بودن ، طریق اینست، این پیداست
مَرآن را آدمی دان، کو بسوی آدمی شیداست
ولی بنگاه کار است این جهان در زادۀ عالم
خراج بخت را، باید ستاند از چنگ این عالم
بباید کوهای مانع از راه تل افکندن
زمان را نیک سنجیدن، زچهرش پرده افکندن
زبان رنگ دانستن، به راز سنگ پی بردن
فروغ مهر پالودن، مسیر چرخ پیمودن
هزاران قصۀ نادیده دیدن، سخت جان گشتن
به سختی پا فشردن، اندک اندک پهلوان گشتن
توانا کردگار این تبار آدمیزاد است
که دستاورد او در خورد صد دستش مریزاد است
از این کوشش ظفر زاید، ندارم هیچ تردیدی
به گیتی در برافروزیم، آن سان پاک خورشیدی
که خورشید فلک در جنب آن خوارو زبون گردد
به پای آدمی کبر سماوی، سرنگون گردد
احسان طبری

زمان چون ریسمانی دان که نه انجام و آغازش
سراسر با شگفتیها قرین سیر پر از رازش
طبری
معنی تحت اللفظی:
زمان شبیه ریسمان بی آغاز و انجامی است
سیر پر رمز و راز زمان مملو از شگفتی ها ست.

این تصور طبری از زمان
تصوری عامیانه است. و نه علمی.
زمان و مکان دو ظرف تو در تو هستند که حاوی ماده اند.
آنچه که در زمان و مکان وجود دارد و « سیر پر رمز و رازش مملو از شگفتی ها ست.»
ماده است

دراين ميدان اگر پيروز گشتى ، گويمت گُردى
وگر بشكستى انجا ، زودتر از مرگ خود مُردى
طبری
مشخصه پهلوانی پیروزی درمیدان جنگ  است و شکست دال بر مرگ پیشاپیش مبارز است.
این ادعای طبری
خرافی است و نه عقلی و علمی.
چرا باید شکست به معنی زباله بودن مبارز باشد؟
مگر توده ای ها و حتی خود طبری
زیر زجر و شکنجه نشکستند و تواب نشدند؟
مبارزه در دیالک تیکی از شکست و پیروزی به انجام و به سرانجام می رسد
ای بسا شکست ها که مقدمه پیروزی نهایی اند
شکستن در میدان رزم ننگ نیست
اکری طبیعی است
مقاومت بشر حدی دارد
مقاومت مطلق محال است
طبری اهل شعر و شعار بوده است
پیش به سوی شعور مارکسیستی (فلسفه علمی)


هیچکس متوجه فرسودگی ات نمی شود؟
عجب حرف هایی؟
کسی از پیری و شکستگی و زشتی حتی مادر و پدر خود غافل نمی ماند
چه رسد به دیگری
ای بسا فرزندان که از همراهی مادر و پدر پیر و کریه و ضعیف و نحیف خود در خیابان حجالت می کشند

کمیسر پارلمان آلمان خواستار سوسیالیسم زدایی در اروپا شد.
اوولین زوپکه گفته است که نام رهبران دوران کمونیسم باید از خیابان‌های شهرها پاک شود.
کمیسر پارلمانی آلمان خواستار تغییر نام خیابان‌هایی شده است که نام ولادیمیر لنین و رهبران سوسیالیستِ دوران جنگ سرد را بر خود دارند.
در چندین شهر، خیابان‌هایی همچنان نام سیاستمداران آلمان شرقیِ سوسیالیست را بر خود حمل میکنند؛ آلمان شرقی پس از فروریختن دیوار برلین با آلمان غربیِ هم‌سو با آمریکا متحد شد.
اوولین زوپکه، کمیسر مجلس فدرال (بوندستاگ) که نمایندهٔ مخالفان سیاسی سابق آلمان شرقی است، به روزنامهٔ دست راستی افراطی و صهیونیستی بیلد گفت که نام‌های مرتبط با گذشتهٔ سوسیالیستی باید از فضاهای عمومی حذف شوند.
او روز شنبه گفت: «سی‌وپنج سال پس از اتحاد دوباره، هیچ خیابانی نباید به نام لنین، اوتو گروته‌ول، یا ویلهلم پیک نامگذاری شده باشد.
اقتباس از دوست فعال، عبدالله رضایی
پ.ن:
این کاملا با مدل اوکراین نیونازیستی منطبق است که خود اروپایی ها سرمایه گذاری کردند.در اوکراین هم ، نیونازیست ها با پایین کشیدن مجسمه لنین فاشیسم و جنگ را آغاز کردند، نتیجه سوسیالیسم زدایی به جنگ، غارت ، فاشیسم، و تجزیه و نابودی اوکراین تمام شد .مدل نیونازیستی اوکراین آزمایشی برای پیاده کردن در اروپا است.
در اروپا دو جریان امکان رشد دارد ،
جریان اول، فاشیسم - ۲ که باعث فروپاشی کامل اروپا و جنگ داخلی مثل اوکراین خواهد شد،
جریان دوم ، جنبش های سوسیالیستی شبکه ای که می تواند اروپا را از فروپاشی نجات دهد و جلوی فاشیسم - ۲ را بگیرد.
والستانی.ا
همین پوتین محبوب اسکندر
اصرار داشت که جسد مومیایی شده لنین دفن شود و محل مربوطه تعطیل شود
همین پوتین
موقع دیدار سران امپریالیسم از روسیه
کل محل مربوط به جسد لنین را با پوششی آبی از انظار عمومی محو ساخت
همین پوتین که حالا با داس و چکش و پرچم سرخ کشور  شوراها عوامفریبی می کند


کمونیسم هشتاد سال پیش فاشیسم را درهم کوبید و بار دیگر آن را شکست خواهد داد
حریف

اولا
فاشیسم را نه کمونیسم
بلکه ائتلافی از امپریالیسم و سوسیالیسم  (اتحاد شوروی و امریکا و انگلیس) و خلق چین تحت رهبری حزب کمونیست چین
شکست داده است
حالا
کمونیسمی وجو ندارد
روسیه ط.  اولیگارشیستی است
و
سیاست خارجی ج خ چین
مبتنی بر بی طرفی است
تماشاچی است
در تجاوز ۱۲ روزه به ایران
رهبر چین
قل هو الله احد  تلاوت کرد
نه کمتر و نه بیشتر
ایکاش دو زاری سید علی می افتاد که بر ضد شوروی و حزب توده
سنگ تمام گذاشت
نفرین به باد باد
نفرین بر ان خری که رسم ستم را نهاد باد


"در ونزوئلا، ما از بزرگترین ذخایر نفتی جهان صحبت می‌کنیم که برای ۱۰۰ سال آینده در اختیار شرکت‌های نفتی ایالات متحده خواهد بود."
ماریا سالازار، سیاستمدار پشیمان جمهوری‌خواه، همچنان در تلویزیون ایالات متحده برای حمله به ونزوئلا و غارت نفت آن و قرار دادن آن در دست شرکت‌های نفتی آمریکایی برای ۱۰۰ سال آینده، تبلیغ می‌کند.
قبلاً برای حمله به عراق، سلاح‌های کشتار جمعی اختراع می‌کردند، حالا حتی زحمت پنهان کردن این را هم نمی‌کشند که تنها هدفشان غارت نفت است.
اسکندر

مظمئن لست  که ۱۰ سال دیگر
امریکایی وجود دارد
چه رسد به ۱۰۰ سال دیگر
امریکا در آستانه حنگ داخلی است
آتش بیار این جنگ هم خود مش دونالد و دار و دسته اش است

بزرگراه شمالی در آستانه افتتاح!
با تکمیل دو پل اصلی بی‌صفر و بی‌۱۶ روی اتوبان کرج–قزوین،
به‌زودی شاهد کاهش حدود ۴۰٪ ترافیک و یک مسیر روان‌تر در شرق به غرب خواهیم بود.
  عملیات نصب در هفته‌های آینده انجام میشه و بعدش…
  کرج نفس می‌کشه!
   شما فکر می‌کنید بعد از افتتاح، ترافیک چقدر سبک‌تر میشه؟
روشن


کارتون طنز مودی - پوتین و نفت:
این کارتون چه چیزی را آشکار کرد؟
کانال هندی ایندیا تودی کارتونی طنز منتشر کرد که پوتین و مودی را سوار بر موتورسیکلت در حال عبور از کنار دکل‌های نفتی نشان می‌دهد و آهنگی درباره دوستی می‌خوانند. ترامپ در پمپ بنزین‌های آمریکایی ظاهر می‌شود، اما مودی در یک پمپ «روسی» بنزین می‌زند.
این کارتون منعکس کننده چشم‌انداز ژئوپلیتیکی فعلی است، جایی که هند با وجود فشارهای خارجی، همچنان به طور فعال با روسیه در بخش انرژی همکاری می‌کند. این نماد تعهد دهلی نو به سیاست خارجی چند جانبه گرایی و حفاظت از منافع اقتصادی آن است.
این طرح، تمایل هند برای اقدام خارج از منطق تقابل بلوکی را با تقویت روابط با روسیه در بخش انرژی برجسته می‌کند. این سیاست تأثیر مستقیمی بر بازار خلیج فارس دارد: دهلی نو در حال تقویت موقعیت خود به عنوان یک مرکز ثقل جایگزین برای تأمین‌کنندگان نفت، تنوع بخشیدن به منابع خود و کاهش وابستگی به صادرکنندگان عرب است.
اسکندر



دمکراسی آیندهٔ ایران احتیاج به دو پا دارد؛ لیبرال و سوسیال دمکرات، تا بتواند روی اینها راه برود.
«#رامین_کامران»
منظوررامین کامران از  لیبرال و سوسیال و دمکرسی چیست؟
اگر در حال حاضر لیبرالیسم از رده خارج نشده و هنوز وجود دارد، پس برای چی نئو لیبرالیسم
اختراع شده است؟
 سوسیال و دمکرسی چیست
اگر یکی از احزاب امپریالیستی نیست؟

اسکندر و مراجع تقلیدش

عربان کیست که نقل از او اورده می شود؟


این خود بک توهم بزرگی است ، شیوه تولید وکار از دوران صنعتی شدن اولیه تا بامروز کلی تغییر کرده وبا ربات‌ها وهوش مصنوعی دیگر دیکتاتوری پرولتاریا به ضد خود تبدیل شده از آن گذشته در صد کارگران در یک کشور صنعتی مانند آلمان تنها ۱۹ درصد را تشکیل میدهد واکثریتی نیستند که سیستم را تغییر بدهند .

شما نه معنی توهم را می دانید و نه از تاریخ خبر دارید.
 تعویض مراحل تاریخی 
امری عینی و  الزامی و قانونمند و جبری است.
دو دو تا چهار تا ست.
 فئودالیسم شما ۲۰۰۰ سال طول کشید و کسی نصورش را نمی کرد که جای خود را به کاپیتالیسم (سرمایه داری) بدهد.
نیاکان ما بیش از ۲۰ هزار سال در کمونیسم اولیه به سر برده اند.
پرولتاریای کنونی پروفسور و دکتر و مهندس اند و هوش مصنوعی را برنامه  ریزی و هدایت می کنند




همین بس شاهد یکرنگی ام با دوست در معنی
که او پیمانه می نوشد که نوشش باد
و
من مستم
طالب آملی
دوستم شراب می نوشد و به عوض او، من مست می شوم
اگر این دال بر بی ریایی ماهوی من با دوست نیست،
پس چیست؟
این بیت شعر طالب آملی
احتمالا تحت تأثیر شیخ شیراز است:
دیالک تیک صورت و معنی
از دیالک تیک های مهم سعدی است که بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک ظاهر و ذات است.
طالب آملی چنان با دوست صمیمی و یگانه است که او شراب می نوشد و طالب آملی مست می شود
این البته ربطی به  یکرنگی و بی ریایی ندارد.
اعجاز عشق همین است
بی دلیل نیست که عاشق به تغذیه داوطلبانه معشوق می پردازد و از سیری او
عمیقا حظ می کند و لذت می برد
البته نیمکاسه پنهان زیر این کاسه انتظار کامگیری عمیق او  از معشوق است.
دیالک تیک داد و ستد
دیالک تیک یونیورسالی است
تار و پود قرآن کریم
مبتنی بر این دیالک تیک است:
احسان می کنی و اجر می بری
خست به خرج می دهی و زجر می بری


اکثریت نادان و اقلیت خاین
چرچیل

معلوم نیست که این  پرت و پلا  و چرت و پرت
از چرچیل است و یا از کودنی  دیگری.
یکی از کشورهایی که تکه تکه شد و بین اجامر امپریالیستی
بسان کیکی تقسیم شد
چین بود.
سکنه چین
خر بودند؟
چینی که تمدنی ۶۰۰۰ ساله داشته و چرچیل و شرکاء
چای و چینی و جوهر و کاغذ و قلم و ایریشم و هزاران  نعمت مادی و فکری دیگر را از چینی ها تقلید کرده اند و دزدیده اند
هنر چرچیل و شرکا
صدور خروار خروار  تریاک  از مسعمره هند  به چین بوده است و کشتار خلق چین و غارت دار و ندار چین
ایرلندی ها خردمندتر از چینی ها و هندی ها و مصری ها بوده اند؟
ایرلند خاین نداشته است؟
ایرلند مگر تجزیه و مستعمره نشده است؟

نفسم گرفت از این شهر، در این حصار بشکن
در این حصارِ جادوییِ روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ، برآر رَایتِ خون
به جنونِ صلابت، صخره کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لبِ زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن
زبرون کسی نیاید، جویباری تو این جا
تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن
شبِ غارتِ تتاران، همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی، این سایه دیوسار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن
به سرای تا که هستی، که سرودنست بودن
به ترنمی دژِ وحشت این دیار بشکن.
محمدرضا شفیعی‌کدکنی

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی (سعدی)
این شعر شفیعی مملو از دست انداز است


فرامرز دادرس:
  ای رضا پهلوی که نوکر اسرائیل هستی. چرا به اخراج ایرانی ها از آمریکا اعتراض نمی کنی؟
مگه ادعا نمی کردی که زنت، «هار بانو» که پاچه همه رو میگیره، وکیله؟
 آزادی ایران پیشکشته، لااقل هار بانو لیاقت اش را با دفاع از ایرانی ها ثابت کنه.
 تو اینکاره نیستی، تو نوکر ترامپ و نتانیاهو هستی و جرات اعتراض نداری!
توی بزدل رفتی به نتانیاهو گفتی به ایران حمله کن و همه چیز رو داغون کن. تو این ماجرا هم همه فهمیدن که شما خاندان چی چی ساز پهلوی چه پدر سوخته هایی هستید.
خفخون بگیرید و یه چیزی یاد بگیرید.

مش دادرس «دا» گر
به عوض نهاجم و تجقیر و توهین
زحمت نحلیل به خود بدهید تا روشنگری بخور و نمیری کرده باشد
و
شعور شنوندگان داد و فریادتان اندکی بالا برود
مگر کسان دیگر برای رسیدن به قدرت و یا حفظ قدرت
رو سفیدتر از خاندان پهلوی اند ویا حتی بهتر از نتان یابو اند؟
هیچ طبقه حاکمه
داوطلبانه
از  امتیازات خود صرفنظر نمی کند.
از خاوران بپرس که بر ما چه رفته است


خوشا پر کشيدن ، خوشا رهايي
خوشا اگر نه رها زيستن ، مردني به رهايي
شاملو

معنی تحت اللفظی:
زنده باد پرواز
زنده باد آزادی
زنده باد آزاد مردن به عوض مقید (در بند) زیستن.

شاملو سواد فلسفی ندارد
به همین دلیل نمیداند که آزادی چیست.
مشخصه مرکزی اگزیستانسیالیسم گنده گویی های توخالی به نیت عوامفریبی و خر پروری و خود بزرگ نمایی است
آزادی چیست؟
پرنده که آزاد نیست
مهاجرین که آزاد نیستند
آزادی  و یا اختیار
یکی از مفاهیم فلسفی و حتی فقهی مهمی است
آزادی  و یا اختیار
به تنهایی وجود ندارد
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد
خصلت و ساختار همه چیز
از ذرات تا کاینات
دیالک تیکی است.
آزادی  و یا اختیار در دیالک تیک ضرورت و آزادی  و یا  در دیالک تیک جبر و اختیار وجود دارد
و
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن ضرورت و یا جبر است
به قول انگلس
میزان آزادی  و یا اختیار هر کس به اندازه وقوف او به ضرورت و جبر مربوطه است
به همین دلیل
خر نمی تواند مختار باشد
حتی اگر پر پرواز داشته باشد و به معراج برود



 کارشناس چینی:
 اتحاد چین–روسیه–هند در حال تبدیل شدن به قدرتمندترین نیروی جهان است
یک کارشناس برجسته نظامی چین اعلام کرده است که همکاری سه‌جانبه چین، روسیه و هند با سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از مهم‌ترین نیروهای شکل‌دهنده نظم جهانی جدید است؛ مدلی که به گفته او می‌تواند جایگزینی قدرتمند برای یک‌جانبه‌گرایی غرب باشد.
او در تحلیل خود درباره سفر اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به هند گفت که این نوع همکاری، پایه‌ای برای مهار اقدامات یک‌جانبه غرب و تقویت همزیستی و همکاری سودمند میان قدرت‌های بزرگ در جهان چندقطبی امروز ایجاد می‌کند.
به گفته این کارشناس:
مدل مشارکت چین–روسیه–هند کاملاً برابر است و همان چیزی است که اکثریت کشورها به دنبال آن هستند.
این مدل با ایده «جامعه‌ای با آینده مشترک برای بشریت» — مفهومی که پکن سال‌هاست آن را ترویج می‌کند — هم‌سو است.
این همکاری به هند امکان می‌دهد روابط راهبردی خود با مسکو و پکن را تقویت کرده و نقش فعال‌تری در نظم جهانی ایفا کند.
او همچنین تأکید کرد که سه کشور از توانمندی‌های نظامی و ژئوپلتیک کافی برای کمک به حفظ ثبات جهانی برخوردارند و با افزایش رفتارهای هژمونیک از سوی برخی قدرت‌ها، این محور سه‌جانبه به سرعت به یک نیروی پیشرو در عرصه بین‌الملل تبدیل می‌شود.
با این حال، این کارشناس هشدار داد که تعمیق همکاری میان این سه قدرت، به‌طور ناگزیر واکنش و حملات سیاسی غرب را در پی خواهد داشت.
او در پایان گفت:
چین، روسیه و هند باید توهمات را کنار بگذارند و با قاطعیت در برابر یک‌جانبه‌گرایی غرب بایستند. این سه کشور باید همکاری سودمند خود را گسترش داده و به تقویت نظم جهانی و توسعه مشترک ادامه دهند.

 باشد اند پرده بازی های پنهان هوش دار
همانقدر وحدت منافع و وحدت نظر بین چین و روسیه و هند وجود دارد که بین دول امپریالیستی وجود دارد.
امپریالیسم
در صدد تفرقه افکندن بین چین و بقیه کشورها ست
اختلاف نئوفاشیسم (ترامپ و غیره) با دیگر دول امپریالیستی
در جذب و دفع روسیه و هند  است
با روسیه و هند بازی می کنند
یکی می نازد و دیگری می کوبد
هدف هر دو تضعیف و تخریب و تجزیه  روسیه  و بعد چین و ایران و غیره است
با هند هم همین جذب و دفع صورت می گیرد
(چو می خوانند می رانند
حافظ)
جنگ جهانی سوم تدارک دیده می شود
استرالیا به یکی از مراکز اتمی مهم حمله به چین تبدیل می شود
ژلپن هم در صدد شرکت در ج ج سوم است
پنهان هم نمی کند.
سیاست خارجی چین
مبتنی  بر بیطرفی است
روسیه و هند کشورهای ارتجاعی اند
چین جامعه ای در حال گذار است
برزخی است
نه بهشت   است و نه دوزخ

 سکوت در اثر بستن دهان نیست،
در اثر باز شدن فکر است
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر
وهر چه فکر بسته تر، دهان بازتر
احسان

سکوت
به تنهایی وجود ندارد
سکوت
در دیالک تیک سکوت و سخن وجود دارد
که
با دیالک تیک سکون و حرکت (جنبش)
خویشاوند است.
فکر باز و بسته وجود ندارد.
ارگان تفکر (اندیشیدن)  مغز است
کار مغز تبدیل سیگنال های حسی به عقلی است.
سکوت بهتر از سخن نیست
سکون هم بهتر از حرکت نیست
  سکون و سکوت تعیین کننده نیستند
تعیین کننده حرکت و سخن است


به خانه من اگر آمدی
برایم مداد بیاور، مداد سیاه!
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم،
یک ضربدر هم روی قلبم، تا به هوس نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها،
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخی شان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ...
بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم، گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه «حجاب» کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم ... بدوزمش به سقف
اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به جایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی برایم بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغض ام را در گلو خفه کنم!...
 
غاده- السلمان، شاعر سوری




  دیکتاتوری پرولتاریا ربطی به کمونیسم ندارد. 
دیکتاتوری پرولتاریا  مرحله گذار از جهنم سرمایه داری به سوسیالیسم است


این ادعای مارتیم هم از آن ادعاهای انتزاعی است:
منظور از چیز مهم چیست؟
مثال:
صدها هزار تن از سکنه غزه
از فرط گرسنگی و تشنگی جان می دهند.
این چیز مهمی است؟
اگر سکنه عزرائیل  سکوت کنند
غزرائیل
به قبرستان مبدل می شود؟
چه بهتر از این؟
در این صورت دیگر از نتان ها نه نامی می ماند و نه نشانی
 
ادامه دارد.

۱۴۰۴ آذر ۱۸, سه‌شنبه

درنگی در مقاله ای از حسام امیری راجع به پرویز ثابتی و غلامحسین ساعدی (۹)

   
 
غلامحسین ساعدی
 ( ۱۳۱۴ – ۱۳۶۴)
 
درنگی
از
 میم حجری
 
حسام امیری
در جوانی عادت داشت که هر بار از زندان آزاد می‌شد به گورستان برود. 
از یک لامکان به لامکان دیگر.
 
وقتی از فضیلت سازی از ذلت توسط حسام امیری (و نه فقط او) سخن می رود، 
به همین دلیل است:
ساعدی
از زندان آزاد می شود و نه به سراغ زندگان، بلکه به سراغ مردگان می رود.
آنهم نه به سراغ مردگان آشنا، بلکه مردگان ناآشنا.
 
راستی چرا و به چه دلیل؟
آیا ساعدی در زندان، دلش برای کسی تنگ نشده بوده است؟
آیا از زندگان منزجر و بیزار بوده است؟  
 آیا ساعدی دوستی نداشته است که در زندان دلش برایش تنگ شده باشد؟
 
اگر کسی زندان را تجربه کرده باشد،
 دلش برای کودکان و چوپانان و زحمتکشان و مطربان و طبیعت با نباتات و پرندگان و حشرات و سگ ها و آهوان و گوسفندان و بزغاله ها و بره ها و گوساله ها و الاغ ها و اسب ها و عطر و بو و سمفونی شبانه و چهچه روزانه و عرعر و شیهه وعوعوی روزانه و شبانه شان تنگ می شود
و
پس از آزادی از زندان در صدد رفع این حوایج روحی و روانی و اجتماعی و انسانی خود برمی آید.
 
پس چرا ساعدی به سراغ مردگان می رود؟

 روشنفکر طراز اول کشور در زندان
 قاعدتا 
باید دلش برای کتاب ها، کتابفروشی ها و کتابخانه ها و کافه ها و انجمن ها تنگ شود.
 پس چرا به گورستان می رود؟
 
 از یک لامکان به لامکان دیگر.
لامکان یعنی بی جای . بی مکان . ورای لامکان ش آشیان است
چگویم؟
 هر چه گویم بیش از آن است .
ناصرخسرو.
 معنی تحت اللفظی:
آشیانش در آنسوی لامکان است.
راجع به چنین چیزی و یا چنین کسی چه می توان گفت؟
چون هر چه گفته شود کمتر از آن و او ست.
محتاج به دانه ٔ زمین نیست
مرغی که به شاخ لامکان رفت .
 معنی تحت اللفظی:
 مرغی که روی شاخه لامکان نشسته اباشد، نیازی به دانه زمینی ندارد.
 
مگر زندان و قبرستان لامکان اند؟
 
یک‌بار که میان گورها قدم می‌زند، می‌نشیند و خاک روی یک سنگ گور را پاک می‌کند. 
به گمانش که قبر مرده‌ای‌ست که زندگان فراموشش کرده باشند.

 قدرت فکری و بضاعت منطقی حسام امیری در این فراز از مقاله شعرگونه او آشکار می گردد.
مگر سنگ قبری که از گردو خاک پوشیده شده است، «قبر مرده‌ای‌ نیست که زندگان فراموشش کرده اند؟»
 
 خاک را کنار می‌زند. 
روی سنگ نوشته: 
«گوهر دختر مراد.»
  از آن پس حس می‌کند که به گوهرمراد تبدیل شده.
 
محشر همین است و نه چیز دیگری.
گرد و خاک از روی سنگ قبری پاک کردن و به مرده مربوطه تبدیل شدن.
اسم چنین پدیده ای چه می تواند باشد؟
 حسام امیری جواب این سؤال را هم داده است:
 احضار ارواح. 
 
حسام امیری
جادوگری نوشتار. 
یک شبح در ادبیات فارسی. 

 
 نثر شعر گونه همین است و فقط به درد سر هم بندی کردن هارت و پورتی عاری از اندیشه می خورد:
جادوگری (؟) نوشتار
شبحی در ادبیات فارسی

حسام امیری
نویسنده‌ای که تنها دلیل زنده ماندنش را اضطرار نوشتن می‌دانست.
 اضطرار زندان و تبعید.
 
اضطرار 
به معنای ناچاری، درماندگی، یا بیچاره شدن به دلیل وجود یک خطر جدی یا نیاز مبرم است که چاره‌ای جز پذیرش و انجام عملی خاص برای رهایی از آن نیست و غالباً برای دفع ضرر بزرگتر، ضرر کوچکی به دیگری وارد می‌شود، که در حقوق و فقه به عنوان یک عامل تخفیف یا رفع مسئولیت در نظر گرفته می‌شود و مترادف با «ضرورت» و «عجز» است.
 
تنها دلیل زنده ماندن ساعدی ، ضرورت (اضطرار) نوشتن بوده است.
 این ادعای حسام امیری را به نحوی از انحاء می توان پذیرفت.
برای اینکه کار به زندگی بشر، محتوا و معنی می بخشد و نوشتن کار فکری است.
اما
ضرورت (اضطرار) زندان و تبعید نمی تواند دلیلی بر زنده ماندن نیهلیست نومید دیوانه ای باشد.
زندان و تبعید
اصولا و اساسا 
باید موجب دست زدن او به خودکشی باشد و نه چسبیدن به زندگی.
 
ادامه دارد.