۱۴۰۴ شهریور ۱۷, دوشنبه

درنگی در حزب کمونیست کارگری ایران (حککا) (۹)

  80x

 
درنگی 
از 
شین میم شین
 
منبع:
ویکی پیدیا
 
حزب کمونیست کارگری ایران 
(حککا)
 
 
بر خلاف بیشتر احزاب، سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی 
چه در داخل و چه خارج از ایران، 
کنگره‌های این حزب به صورت علنی برگزار می‌شود
 و
 از طریق شبکه اینترنت و تلویزیون این حزب،
 به صورت زنده پخش می‌گردد و حضور عموم مردم در کنگره‌ها نیز آزاد است.
 
سؤال این است 
که
دلایل کمونیسم کارگری برای برگزاری علنی کنگرهای حزبی و علنیت شخصیت های حزبی
چیست؟
 
شاید کمونیسم کارگری جایی دلایل خود را ذکر کرده باشد.
ما هنوز با آثار و اسناد کمونیسم کارگری آشنایی نداریم.
 
ولی کشف این دلایل به مدد حدس و گمان ضرری ندارد:
اولین دلیل حضرات
می تواند تظاهر به شفافیت تشکیلاتی باشد.
حزبی را که حساب پاک است،
 از علنیت کنگره و پلنوم و کنفرانس و اجلاس کمیته مرکزی و علنیت رهبران چه باک است؟
 
این نیت به نمایش شفافیت
 اما به شرطی می تواند بی ضرر و ضرور باشد،
که
حزب مربوطه در مقیاس ملی و بین المللی
دشمن طبقاتی نداشته باشد.
 
سؤال اما این است که اگر کمونیسم کارگری نماینده طبقه کارگر است، 
چگونه می تواند دشمن طبقاتی نداشته باشد؟
 
آنهم در شرایط وحشتناک کنونی 
که
 شناسایی شخصیت های سیاسی و نظامی و حتی علمی و هنری و ترور علنی و مخفی آنها، حتی همراه با اعضای خانواده شان 
در دستور روز سازمان های بی همه چیز اطلاعاتی است.
 
به همین دلیل اعضای حزب کم و نیست ایران و کور دوستان
ماهیت طبقاتی و تعلقات سیاسی کمونیسم کارگری
را
زیر علامت سؤال قرار می دهند.
 
شاید دلیل دیگر این علنیت کنگره ها و شخصیت ها و غیره
خارج نشین بودن کمونیسم کارگری باشد.
 
اینهم البته دلیل به درد بخوری نیست.
 
دشمن ملی و بین الملیی
در ربایش و ترور شخصیت ها و انفجار نشست ها 
مشکلی ندارد.

مثال:
همه احزاب و سازمان ها و انجمن های سیاسی و حتی مذهبی ـ سیاسی در ایران
علیرغم حمایت همه جانبه شان از انقلاب اسلامی
با بهانه و بی بهانه
تار و مار شده اند.
 
حزب توده
به عنوان مثال
 ۹۹ در صد اعضای رهبری و کادرهای عالی رتبه سیاسی و نظری خود را از دست داده است.
 
خطا و خریت حزب توده
هم
علنیت آن بود.
 
جوانشیر 
به تقلید از کشورهای سوسیالیستی
بر علنیت حتی حوزه های حزبی اصرار داشت.
 
کیانوری حتی عضویت حزب اللهی ها را در حزب عاری از ایراد می دانست.
 
رهبری حزب توده
به محض شروع فعالیت علنی در ایران
اسامی و آدرس های اعضای کمیته مرکزی حزب 
را
داوطلبانه
در اختیار سازمان اطلاعات رژیم جدید قرار داده بود.
 
یعنی
کار حضرات را در تعقیب و پرونده سازی تسهیل کرده بود
و
بر حزب توده «آن رفت که بر باخه رفته است.» (کلیله و دمنه)
 
از حزب توده همان باقی ماند که از مار پوست عوض کرده در کویری باقی می ماند.
پوسته ای که به هیچ دردی جز آبرو ریزی نمی خورد.

ادامه دارد.

درنگی در سخنرانی شی جین‌پینگ (۱)


   شی جین‌پینگ 

(۱۹۵۳) 

درنگی 

از

 شین میم شین

 

شی جین‌پینگ در این اجلاس سخنرانی مهمی ایراد کرد:
من مایلم ابتکار "مدیریت جهانی" را مطرح کنم و به اتفاق کشورها به طور مشترک یک سیستم مدیریت جهانی عادلانه‌تر و منصفانه‌تر ایجاد کنیم و دست به دست هم ، به سمت جامعه‌ بشری با سرنوشت مشترک حرکت کنیم.
 

۱

حمایت از برابری حق حاکمیت ها

 
ما معتقدیم که همه کشورها، صرف نظر از وسعت، قدرت و ثروتشان، باید در مدیریت جهانی، تصمیم‌گیری‌ و بهره برداری از منافع، برابر باشند.

 باید دموکراتیک‌سازی روابط بین‌المللی را به پیش برده و میزان مشارکت و حق اظهارنظر کشورهای در حال توسعه را افزایش داد.


  ۲

رعایت حاکمیت قانون بین‌المللی

 
باید به طور جامع، کامل و بدون قید و شرط، به اهداف و اصول منشور سازمان ملل و سایر قواعد اساسی پذیرفته شده روابط بین‌المللی پایبند بود. 

باید قوانین و قواعد بین‌المللی به صورت یکسان و یکپارچه اعمال شود، از «معیارهای دوگانه» پرهیز شود و «قوانین داخلی» تعداد معدودی از کشورها به دیگران تحمیل نشود.
 

۳

 پایبندی به چندجانبه‌گرایی

 
باید به نگرش مدیریت جهانی مبتنی بر مشورت، ساخت‌و‌ساز و بهره برداری مشترک احترام گذاشته شود، 

همبستگی و همکاری تقویت شود، با یکجانبه‌گرایی مخالفت شود، قاطعانه از جایگاه و اقتدار سازمان ملل متحد حفاظت گردد و نقش مهم و غیرقابل جایگزین سازمان ملل در حکمرانی و مدیریت جهانی به‌طور مؤثر ایفا شود.


 ۴

 ترویج مردم‌محوری

 
باید سیستم حکمرانی جهانی را اصلاح و بهبود بخشید تا مشارکت مشترک مردم کشورها در حکمرانی جهانی و سهیم شدن آنها در دستاوردهای آن تضمین شود، به طور موثرتر با چالش‌های مشترک پیش روی جامعه بشری مقابله شود، شکاف و اختلاف توسعه میان شمال و جنوب به طور مؤثرتر کاهش یابد و منافع مشترک کشورهای جهان به شکل بهتری حفظ و تامین شود.


 ۵

 تأکید بر عمل‌گرایی

 
باید بر برنامه‌ریزی سیستماتیک و پیشبرد کلی پایبند بود،

 اقدامات جهانی را هماهنگ کرد، منابع را بین طرف‌ها به طور کامل تقسیم کرد، دستاوردهای مشهود بیشتری ایجاد کرد و از طریق همکاری عملی، از درنگ و پراکندگی در حکمرانی اجتناب ورزید.

پایان

 

ما این سخنرانی شی جین پینگ

را

نخت تجزیه و سپس تحلیل مارکسیستی می کنیم:

 

۱

شی جین‌پینگ در این اجلاس سخنرانی مهمی ایراد کرد:
من مایلم ابتکار "مدیریت جهانی" را مطرح کنم

این جمله شی به چه معنی است؟

یا شی درست حرف زدن بلد نیست و یا مترجم با زبان فارسی بیگانه بوده است.

ما اگر جای شی بودیم، نه از ابتکار، بلکه پیشنهاد دم می زدیم

و

به جای مدیریت جهانی، از نظم نوین جهانی.

مدیریت جهان

این تصور را در ذهن آدمی احیا می کند که جهان انگار شرکتی است.

آدم یاد رئیس جنقور امریکا می افتد که عالی ترین مفهوم و مقوله اش، معامله است.

معامله در زبان دهقانان مؤدب آذری به آلت تناسلی نران  اطلاق می شود.

شاید منظور رئیس جنقور امریکا هم همین باشد:

در نهایت بی حیایی

معامله اش را می گذارد روی میز تا حضار قربان صدقه اش بروند

و

می روند.

دانیال سردسته ج. امریکا هم به همین دلیل گفته است که معامله اش تعریفی نداشت. 

ادامه دارد.


قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره الأنعام ) (۴۶۳)

    

 ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۳]

و اين است راه راست من.

 از آن پيروى كنيد و به راه‌هاى گوناگون مرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مى‌سازد. 

اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مى‌كند، شايد پرهيزگار شويد.

﴿ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۴]

سپس به موسى كتاب داديم تا بر كسى كه نيكوكار بوده است نعمت را تمام كنيم و براى بيان هر چيزى و نيز براى راهنمايى و رحمت.

 باشد كه به ديدار پروردگارشان ايمان بياورند.

﴿وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۵]

اين كتابى است مبارك.

 آن را نازل كرده‌ايم. 

پس، از آن پيروى كنيد و پرهيزگار باشيد، باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.

﴿أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۶]

تا نگوييد كه تنها بر دو طايفه‌اى كه پيش از ما بودند كتاب نازل شده و ما از آموختن آنها غافل بوده‌ايم.


﴿أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۷]

يا نگوييد كه اگر بر ما نيز كتاب نازل مى‌شد بهتر از آنان به راه هدايت مى‌رفتيم.

 بر شما نيز از جانب پروردگارتان دليل روشن و هدايت و رحمت فرا رسيد. 

پس چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه آيات خدا را دروغ پنداشت و از آنها رويگردان شد؟

 به زودى كسانى را كه از آيات ما رويگردان شده‌اند به سبب اين اعراضشان به عذابى بد كيفر خواهيم داد.


﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ ۗ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا ۗ قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ﴾
[ الأنعام: ۱۵۸]

آيا انتظارى جز آن دارند كه فرشتگان نزدشان بيايند؟

 يا پروردگارت؟ 

يا نشانه‌اى از نشانه‌هاى خدا بر آنها ظاهر شود؟ 

روزى كه برخى نشانه‌هاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت.

 بگو: 

چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم.

 
کریم
در این آیات، 
شکوه از کسانی دارد
که
علیرغم وجود کتب مقدس به خدا ایمان نمی آورند و از آیات و فرامین الهی پیروی نمی کنند.
کریم
دلیل روشنی برای پرهیز آنان از ایمان آوردن ندارد.
به همین دلیل
می پرسد:
مگر انتظار دارند که خدا شخصا بیاید تا ببینند و ایمان بیاورند؟

محتوای این انتقاد کریم،
 معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) است.

خلایق می خواهند با تکیه بر شناخت حسی به شناخت خدا و فرشتگان و غیره نایل آیند.
شناخت حسی 
متکی بر حواس پنجگانه است.

شناخت حسی 
بهتر از هیچ است، ولی برای کشف حقیقت کافی نیست.


شناخت حسی 
اولا
به تنهایی 
وجود ندارد.

شناخت حسی در دیالک تیک شناخت حسی و شناخت عقلی وجود دارد.
مثال:
دست زدن به آتش همان و سوختن دست همان.
این شناخت مبتنی بر شناخت حسی است.
برای کشف دلیل این خاصیت آتش و سوزش دست، به شناخت عقلی نیاز مبرم است.
حتی 
فراتر از شناخت عقلی، به شناخت نظری (تئوریکی، مثلا علمی، فلسفی) نیاز مبرم است. 
 
مثال:
بشر با تکیه بر شناخت حسی،
 به این نتیجه می رسد که زمین هموار و ثابت است و خورشید به دور زمین می گردد.
در حالیکه حقیقت از قرار دیگری است.
شناخت عقلی (علمی) عکس قضیه را اثبات می کند:
بنا بر شناخت عقلی
 زمین  نه مسطح است، نه ثابت.
زمین کروی شکل است و سیار و متحرک.
ضمنا زمین است که دور خورشید می گردد و نه برعکس.

ثانیا
حقیقت چیزها
نه
در ظواهر و اجزای چیزها، بلکه در ذات و کل آنها ست.
به همین دلیل
برای کشف حقیقت به شناخت فلسفی ـ علمی نیاز بی چون و چرا هست.

خدا یک مفهوم است.
خدا
یک مفهوم فلسفی و فقهی است.
به همین دلیل
با
شناخت حسی 
نمی توان خدا را درک کرد و توضیح داد.
 
حتی
با شناخت عقلی و علمی نمی توان.
برای درک و توضیح مفهوم خدا به شناخت نظری (تئوریکی، فلسفی ـ علمی، مارکسیستی) نیاز بی چون و چرا هست.

 

حسی و عقلی

(سنسوئال و راسیونال)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14897

 
ادامه دارد.