۱۴۰۴ مهر ۱۴, دوشنبه

درنگی در «انسان از دیدگاه مارکس» اثری از اریش فروم (۱۵)

   

 

اریش فروم 

 (Erich Fromm) 

( ۱۹۰۰ – ۱۹۸۰)

 

اریش فروم

مقوله کار

 از نظر مارکس

 به منزلۀ بیان فردیت انسان نمودار می‌شود. 

از آنجائیکه هدف از تکامل انسان رسیدن به انسانی کامل و همه‌جانبه است،

 پس انسان بایستی که از تاثیرات فلج‌کنندۀ تخصصی‌شدن کار آزاد گردد.

معنی تحت اللفظی:
مقوله کار بیانگر فردیت کارگر و برزگر و پیشه ور است.
هدف از توسعه بشر رسیدن به کمال و همه جانبگی است.
بنابرین باید بشر (کارگر و برزگر و پیشه ور) را  از اثرات مفلوجساز تخصص نجات داد.
 

۱

از آنجائیکه هدف از تکامل انسان رسیدن به انسانی کامل و همه‌جانبه است،

 پس انسان بایستی که از تاثیرات فلج‌کنندۀ تخصصی‌شدن کار آزاد گردد.

اولا
مگر تکامل بشر و حتی شبدر و خر روند هدفمندی است؟
 
کسی که خود را مارکسیست جا می زند،
 از تئوری توسعه (یکی از مهمترین تئوری های مارکسیستی) اصلا خبر ندارد.

مگر مثلا تکامل میمون به بشر
روند دلبخواهی و ارادی و اختیاری و سوبژکتیو میمون  بوده است؟
 
مگر مثلا تکامل مارکس و انگلس از هگلیانیست و آنارشیست به مارکسیست،
هدفمندانه و هدفگزاری شده بوده است؟
 
مارکس و انگلس جوان
مگر اصلا می دانستند که مارکسیسمی وجو دارد تا پیشاپیش هدف از توسعه و تکامل خود را مارکسیست شدن تعیین کنند؟
 
اریش فرم
از معروف ترین قانون دیالک تیکی حتی خبر ندارد:
از قانون گذار از تغییرات کمی به کیفی
از دیالک تیک کمیت و کیفیت
 
حتی قدمای ما از این قانون باخبر بوده اند:
قطره قطره جمع گردد وانگهی  دریا شود.
 
مارکس و انگلس
در روند کار عرقریز و در اثر کار عرقریز
«اندک اندک» رشد می کنند و پس از رسیدن به حد عینی معینی، تحول کیفی می بابند و مارکسیست می شوند.
 
توسعه و تکامل هر چیزی از گرنه اوبژکتیو  - سوبژکتیو بغرنجی می گذرد.
 
 منظور اریش فرم از انسان کامل و همه جانبه چیست؟
 
مگر کسب تخصص در هر رشته علمی و فنی و فن آوری و فکری وفلسفی و فرهنگی
به معنی کسب کمال و همه جانبگی نیست؟
 
اگر چنین است، 
پس چرا اریش فروم می خواهد «انسان از تاثیرات فلج‌کنندۀ تخصصی‌شدن کار آزاد گردد»؟ 

مگر می توان مارکسیست بود و مخالف روند تخصصی گشتن در زمینه ای بود.

مخالفت با تخصصی گشتن کار
 معنایی جز مخالفت با توسعه و تعمیق تقسیم کار ندارد.

 

تقسیم کار

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13302

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13307

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13311

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13315

 

۵

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13320

 

۶

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13324

 

۷

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13329

 

پایان

 

تقسیم کار

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8732

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8734

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8736

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8741

 

پایان

 

 

کارگر و برزگر و پیشه ور که نمی تواند همه کاره باشد:
هم جنگلبان و درخت انداز و باربر و چوب بر و نجار و فروشنده میز و صندلی خودساخته باشد.
تخصصی شدن کار 
به تسهیل کار و آسایش بیشتر کارگر و برزگر و پیشه ور و داشتن اضافه وقت برای توسعه و تکامل فکری و فلسفی و فنی و فرهنگی اش منجر می شود.
 
اریش فروم
احتمالا
از آموزش و پرورش جاری در اتحاد شوروی و غیره بی خبر بوده است.
 
به همین دلیل به فوت و فن تربیت شخصیت های کامل و همه جانبه وقوف نداشته است.
 
آموزش و پرورش جاری در اتحاد شوروی و غیره
 چنان بوده که شخصیت های همه فن حریفی با تخصص های متفاوت و متعدد تربیت می یافتند.
 
به همین دلیل
شکست سوسیالیسم 
نیروهای کار بغرنج همه جانبه ای در اختیار کارخانجات و کنسرن ها و مراکز علمی وفنی و فن آوری امپریالیستی قرار داد.
مثال:
در کارخانه ادویه سازی، کارگران مهاجر از اتحاد شوروی مرحوم 
همه بنا بودند، هم رفتگر، هم نجار، هم حفار و الی آخر.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر