سیاوش کسرایی
(۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۴)
درنگی
از
شین میم شین
راست این است که ما خانگی او شده ایم
لوس و شکلک ساز و دست آموز،
و
در این خیل که در مطبخ او می لولند
جان آزادی با خوی بیابانی نیست.
سگ رامی شده ایم
گرگ هاری باید...
معنی تحت اللفظی:
واقعیت این است که او ما را اهلی کرده است.
در نتیجه،
ما شباهت غریبی به کودکان لوس و شکلک در آر و مأنوس با مربی پیدا کرده ایم
و
در میان همه اهلی شدگان در پرورشگاه مربی
آزادی خواهی با خوی سرکش به چشم نمی خورد.
ما به سگ رامی استحاله یافته ایم.
وقت آن است که گرگ هاری گردیم.
این بند واپسین شعر سیاوش است.
شعار سیاوش
ترک خصوصیات سگ رام و اخذ خوی و خصال گرگ هار است.
اگر اخوان ستایشگر گرگ و ارتقای آن به مقام سرمشق و مظهر آزادگی و آزادی خواهی بود،
سیاوش
شعار تبدیل توده ای ها به گرگ، آنهم به گرگ هار را سر داده است.
در این شعار سیاوش
روند اهلی شدن گرگ و استحاله اش به سگ،
وارونه می شود.
یعنی
روندی برگشتی شعار داده می شود:
روند برگشت از سگ اهلی گشته به گرگ وحشی و خون آشام.
سیاوش
از سر تا پا
چریک است.
یعنی
به معنی واقعی کلمه، توده ای نیست.
سؤال فقط این است که توده ای کیست؟
مارکسیست ـ لنینیست تصور کردن اعضای حزب توده،
خیال خامی بیش نبوده است.
در این تصور تخیلی
دیالک تیک استثناء و قاعده
وارونه شده است.
یعنی
جای استثناء را قاعده گرفته است.
یعنی
اگر در حزب توده احیانا و تصادفا یکی دو نفر مارکسیست ـ لنینیست وجود داشته است،
به کل حزب توده تعمیم داده شده است.
یعنی
همه توده ای ها مارکسیست ـ لنینیست تصور و تصویر شده اند
و
در نتیجه
توسط شاه و شیخ
مورد سوء تفاهیم قرار گرفته اند و به مثابه حزبی توده ای (مارکسیست ـ لنینیست) سرکوب و منحل و مضمحل شده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر