احسان طبری
(۱۹ بهمن ۱۲۹۵ در ساری – ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران)
پاسخی
به مدعی
میم حجری
احسان طبری آدم خودفروش و فرصت طلبی بود که به هیچ چیز اعتقاد نداشت و فراتر از نوک دماقش (دماغش) را نمی دید.
جواد راستی پور
شهاب، جلوه از آن رو به چشم من دارد
که از حریر شب و شعله پیرهن دارد.
احسان طبری
پاکدامن ترین، متین ترین، شریف ترین، پارساترین، ظریف ترین، سالم ترین و بشردوست ترین شخصیتی است
که
در تاریخ بشریت وجود داشته است.
آذر (همسر طبری)
که عمری با او به سر برده است،
در نامه مملو از اعتراض و اندوهی به منتظری
از درونی ترین خصایص انسانی عالی طبری پرده برداشته است.
به عوض اسکن کردن «پول» تنکابنی
نگاهی به نامه آذر بینداز تا هم ارشاد شوی، خرشاد شوی و هم فرشاد شوی.
اگر هم لازم داشتی و سواد ادبی لازمه را داشتی
سری به مرثیه هوشنگ ابتهاج (رفیق شفیق طبری) در سوگ او بزن.
تا به هوش آیی و هارت و پورت توخالی نکنی.
گر چنین خون می رود از گرده ام
دشنه دشنام دشمن خورده ام
خط مشی حزب توده در رابطه با خمینیسم
در خطوط کلی اش درست بوده است.
ما حاضر به هماندیشی تئوریکی همه جانبه در این زمینه با هر کسی هستیم که ذره ای سواد و صداقت داشته باشد.
سران و افسران و زنان و جوانان حزب توده
برای مدافعه از منافع استراتژیکی توده
از جان و مال و عزت و اعتبار خود حتی گذشته اند.
اگر انتقادی به حزب توده باشد
به دلیل همین از خودگذشتگی انضیاط آمیز فخرانگیز و احترام انگیز است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر