۱۴۰۴ تیر ۱۶, دوشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۵۰۹)

      


میم حجری

 


اگر برای هر اشتباه ۱۰۰۰ دلیل بیاورید
در واقع از شما ۱۰۰۱ اشتباه سر زده است.
ابن سینا


منظور ابن سینا از این ادعا چیست؟


شاید منظور ابن سینا از دلیل
 نه دلیل،
 بلکه توجیه و بهانه و خرافه باشد
یعنی دلیل واره (pseudo دلیل) باشد
دلیل کذایی و بند تنبانی باشد.

 
منظور ابن سینا از ۱۰۰۱ اشتباه

 این است 

که
هزار دلیل کذایی و بند تنبانی به معنی هزار اشتباه است
در نتیجه:
۱ اشتباه + ۱۰۰۰ اشتباه = ۱۰۰۱ اشتباه



توماس باراک، نماینده ویژه دونالد ترامپ در سوریه و لبنان روز دوشنبه ۱۶ تیر به بیروت سفر کرد
تا با مقام‌های عالی لبنان درباره طرح ایالات متحده برای خلع سلاح حزب‌الله گفتگو کند.
این سفر در حالی انجام می‌شود که نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان روز یکشنبه و همزمان با عاشورا، در یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد تسلیم تهدیدهای اسرائیل نمی‌شود و حزب‌الله، همچنان به موشک‌هایش برای دفاع از لبنان احتیاج دارد.
براساس طرح پیشنهادی آمریکا که سه هفته پیش به مقام‌های لبنانی تحویل داده شد، واشینگتن خواستار خلع سلاح کامل حزب‌الله در قبال عقب‌نشینی اسرائیل از مناطق اشغالی و پایان حملات به این کشور است. با توجه به موضع اخیر نعیم قاسم، سرنوشت این پیشنهاد با وجود افزایش فشارهای داخلی بر حزب‌الله مبهم به نظر می‌رسد.
با وجود پذیرش آتش‌بس در پاییز گذشته، اسرائیل همچنان و گاه‌به‌گاه مواضع حزب‌الله در جنوب و شرق لبنان را هدف قرار می‌دهد و در حملات عمدتا پهپادی، اعضای بلندپایه این گروه شبه‌نظامی متحد جمهوری اسلامی را ترور می‌کند.


اسرائیل گفته سر مار در تهران است و باید آن را بزند
برداشت: اگر اسرائیل سر مار در تهران را نزند. مار اسرائیل را می گزد و نابود می کند
نتیجه : اسرائیل برای بقا راهی جز زدن سر مار ندارد.
اسرائیل گفته:
 سر مار در تهران است
حضرت اسحاق

روی این شعار باید کار کرد.
محتوای این شعار چیست؟
مار چیست و منظور از مار چیست؟
طبقه حاکمه اسرائیل
خود را مظلوم و معصوم و مجروح و  قربانی محسوب می دارد
و
 مخالفین خود را
یعنی
مظلومان و معصومان و مجروحان و قربانیان واقعی را
جلاد و یا مار جا می زند و بی شرمانه جار می زند.
منظور از  این شعار
این است
 که  خلق فلسطین و حماس و جهاد و الفتح و حزب الله و سوریه و حوثی و شعب عربی
دم و اینجا و آنجای مارند
و
برای نجات اسرائیل باید سر مار را به سنگ کوبید.
طنز تلخ قضیه اینجا ست
که
اسرائیل
قبل از زدن سر مار به سنگ
دم و اینجا و آنجای مار را زده است
و
آخر سر نوبت به سر مار رسیده است
و
علیرغم زدن سر مار به سنگ و خونین و مالین سازی مار
نیش خورده است و مسوم شده است.
ضمنا
رسوا شده است
یعنی
بر سرش همان امده است
که
با تسلسم پاولوس در نبرد استالینگراد
بر سر نازیان آلمان آمده بود.
البته
فاجعه ادامه دارد.


مشخصه همه چیز در قرن بیست و یکم
بی محتوایی آنها ست.
فرمال بودن آنها ست
چه بسا حتی
فرمالیته بودن آنها ست.
مذاکره کذایی
آیینه این فرمالیسم تهوع آور توخالی است.
مذاکره
فاقد اصالت و واقعیت و ماهیت است.
 مذاکره
برای کشف حقیقت
برای حل مسالمت امیز  اختلافات فی مابین نیست.
مذاکره
نمایشی بی محتوا ست.
محتوای مذاکره
شبیه محتوای میلیون ها کلیک است که
مثلا
دختری سینه بندش را درمی  اورد و نشان علافان می دهد
بدون اینکه سینه هایش را نشان بینندگان دهد
ولی دیدن سینه بند که دردی از دردمندان را دوا نمی کند
سینه بند را در هر فروشگاهی میتوان دید و حتی لمس کرد و حالی به حالی شد


احمق:
تکیه بر جای بزرگان، نتوان زد به گزاف....
مگر اسباب بزرگی، همه آماده کنی.
دوقولوی تو در ایران، همین شازده مزدور موساد نیز،
 درست مثل تو حساب و کتاب می کرد
که آقا؛ نتنیابو، این موش کثیف فاضلابهای اورشلیم،
می گیرد و می زند و می کُشد،
من هم با سلام و صلوات بر تخت جلوس می کنم...
همچنان که او، در باتلاق جهود و بهایی پرستی مزمن، تا خرخره گیر کرد،
 تو نیز با توسل و تمسک به سراب پشتیبانی عامریکا و عزراعیل و آلمان و عنگلیس،
رو به بزرگترین قدرت اتمی جهان،
 اُلدَرم بُلدرم کردی،
و این شد که از دادن دو تا موشک پترویت عامریکایی مثل دادن آب نبات که به بچه ها می دهند،
 ذوق زده شده یی.
بهترین پیشنهاد برای تو جاسوس و مزدور عزراعیل و جهودان ضد بشر این است؛
 با پولهای هنگفتی که دزده یی، بگویی که غلط کرده یی، شکر خورده یی، و استفاء (؟) بدهی، تا شاید از کشته شدن و ویرانی بیش از پیش مملکتت جلوگیری کنی.
کیوان دشتی

این خطابیه حضرت کیوان دشتی
مملو از ایرادات رنگارنگ تجربی و  نظری وعلمی و اخلاقی  است.
نشانه عقب ماندگی فکری و فلسفی خود کیوان دشتی است.
این خطابیه را باید تحلیل مارکسیستی کرد و بطلان آن را کلمه کلمه اثبات کرد.
زلنسکی قابل مقایسه با شازده نیست.
شازده چیست و کیست؟
زلنسکی
اگر به فرض
شخصیت سیاسی کاردانی هم نباشد
هنرمندی ستایش انگیر است.
 زلنسکی
تفاوت ماهوی با پوتین و علی اوف و عربان و غیره ندارد
زلنسکی
مثل آنها نماینده اولیگارشیسم اوکراین است
مقاومت زلنسکی در مقابل ترامپ و دار و دسته اش ستایش انگیز بوده است
تشکر او در این نقل قول
هم
سرشته به طنز است
در همان ملاقات به او تهمت قدردان نبودن زده اند
و
همان تهمت را
هنرمندانه به طنز به خود حضرات برمی گرداند
 زلنسکی
در شرایط دشواری
در منکنه امپریالیسم و اولیگارشیسم قرار دارد
و
از ملتی دفاع می کند
که
 بود و نبودش
تمامیت ارضی اش
هویت ملی اش
در خطر است
کاش همه مثل زلنسکی سیاستمدار باشند




پزشکیان مثل دکتر رشید محمدوف ماست.
خوش‌زبان و مهربان است، اما فقط به درد مراسم خواستگاری می‌خورد نه ریاست.
 آن هم به شرطی که فقط چای بخورد و حرف نزند، چون ممکن است با یک جمله همه‌ چیز را خراب کند
طهمورث

پزشکیان
همه خصایص لازمه را برای ریاست جمهوری و رهبری جامعه در شرایط دشوار را  دارد
پزشکیان
صدها بار خردمندتر از علی اوف و عردوغان و ترامپ و مرتس و ماکرون و این و ان است.
بغرنجی پزشکیان
در سادگی او ست.
پزشکیان
عاری از تزویر و ریا ست
پزشکیان
دیالک تیکی از شهامت و شعور است
شهید زنده است
از  صدها رئیس جمهور در جهان
به ندرت می توان نظیری برایش پیدا کرد
آذربایجانی ها
باید حسرتکش داشتن رئیس جمهوری از طراز پزشکیان باشند



۳۰ میلیون جمعیت که دموکراسی حالیشون نبود ! انقلاب کردند که ۳۴ سالِ بعد با ۷۵ میلیون جمعیت تازه دنبال دموکراسیِ و سکولار شدن قبل از انقلاب شون بگردن ..
خلایق هر چه لایق
رستگار

رستگاران حقیقی
خردگرایانند .
این ظاهر قضیه است.
ایران در این ۴۰ سال به ابر قدرتی مبدل شده است.
ره صد ساله رفته است.
کیش تشیع
کیش سلحشوری است
کیش تشیع
ایده ئولوژی و  سپر و سلاح و سنت مقاومت و پیکار بر ضد خلفا ست

نرود میخ آهنین در سنگ
اولا
اسلام
بهتر و پیشرفته تر از یهودیت و مسیحیت و غیره  است
طرز تفکر کریم
دیالک تیکی است
۹۹ درصد مدعیان هنوز نمی دانند که دیالک تیک اصلا  چیست.
ثانیا
در ماه محرم
ما با تفسیر انقلابی قیام امام حسین سر و کار داریم
حسین و یاران
 برای شیعیان
سمبل مقاومت و مبارزه اند.

وقتی مارکس می گوید:
دین دیالک تیک اه و افیون است
منظورش همین است.
سنت عاشورا
توده شیعه را فقط به سوگواری و زاری  وانمی دارد
فقط و تسکین نمید هد و تخدیر نمی کند،
بلکه ضمنا
خونش را به جوش می آورد
روحش را منقلب میکند
و به عصیان  وطغیان و  شورش و اعتراض و انقلاب سوق می دهد
مارکسیسم برای اردشیر حتی قابل فهم نیست
چه رسد به اینکه برای توده بیسواد قابل فهم باشد.
به همین دلیل
تشیع
به ایده ئولوژی سلحشور توده تبدیل شده است.


«صهیونیسم در حکم میراث کوروش»: ناسیونالیسم نیابتیِ ایرانیان دیاسپورا | لادن رهبری | ترجمه‌ی: مهرداد امامی
بخشی از دیاسپورای ایرانی را می‌توان نمونه‌ی «دیاسپورای افراطی» قلمداد کرد. خصلت‌نشانِ گفتار ناسیونالیستی این گروه ستایش میراث پیشااسلامی آن است که مدام در حکم منبع اصیل هویت ایرانی («ایرانیت» اصیل) تصویر می‌شود و ملت (خیالی) را به عظمت گذشته‌ای پیوند می‌زند که باید در آینده‌ای سکولار احیا شود. برای مثال، این نسخه از ناسیونالیسم ایرانی، حضور اسلام به مدت چندین قرن، درهم‌آمیختگی فرهنگ‌ها و گروه‌های اتنیکی و تاریخ در ایران را نادیده می‌گیرد و در عوض، از عناصر پیشااسلامی فرهنگ و تاریخ ایران بهره می‌گیرد و به نمادگرایی، معماری و ادبیات، مشخصاً آن مواردی که در طول جنبش‌های ناسیونالیستی عصر پهلوی خلق شدند، توسل می‌جوید.
 این گفتار قسمی نزدیکی فرهنگی ــ هرچند نه کاملاً هم‌پوشان ــ بین «ایرانیت» خیالی و اروپا را بر مبنای پیش‌زمینه‌ی مشترک فرضی (بر اساس نظریه‌ی نژاد آریایی که پیش‌تر نادرستی آن اثبات شده)، گرایش به سکولاریسم و حقوق بشر جهان‌شمول مفروض می‌گیرد؛ یعنی تمام خصلت‌هایی که «دیگریِ» خیالی فاقد آن است. پژوهش‌گران دیاسپورای ایرانی نشان داده‌اند که چگونه ایرانیان در دیاسپورای افراطی هم‌چنان به اسطوره‌ی آریایی توسل می‌جویند، یعنی این ایده که آن‌ها آریایی و به لحاظ نژادی از سایر نژادها، اعم از همسایگان عرب‌شان برتر هستند و گاهی خودشان را سفید می‌نامند. هرچند واضح نیست که این نسخه از ناسیونالیسم ایرانی امروزه تا چه حد دست بالا را دارد، اما این جنبش ریشه‌هایی تاریخی دارد که قدمت آن به بیش از یک قرن می‌رسد. پژوهش‌های دیگر نشان داده‌اند که ایرانیان دیاسپورا لزوماً خود را «سفید» نمی‌دانند و از تفاوت‌های اتنیکی مطلع‌اند اما هویت نژادی مبهم خود را در نزدیکی با سفیدبودگی و در مخالفت با سایر گروه‌های نژادی‌شده از قبیل مسلمانان، مهاجران و پناهندگان برمی‌سازند. این مسئله بر هویت‌های متنوع درون دیاسپورای ایرانی تأکید دارد و کاربردپذیری لنزهای غرب‌محورِ «سفیدبودگی» را برای فهم ظرافت‌های نژادی و اتنیکی زیر سوال می‌برد.

خاندان پهلوی
متحد نازیسم بوده است.
همسر و دختران رضا شاه
شیفته هیتلر بوده اند و حتی با او دیدار کرده اند
و
قالیچه ای با عکس عادولف به سوقات برده اند
دانشگاه تهران را معمارهای آلمان نازی   ساخته اند
عادولف و نازی ها هم آریایی بوده اند.
انتقاد محمد رضا شاه به متفقین
 اتحاد آنها با اتحاد شوروی بوده است و نه تسلیم به عادولف.
هنر نزد ایرانیان است و بس
جنگ ها اکنون بین فوندامنتالیسم های یهودی و مسیحی و اسلامی است
سلطلیون هم نماینده فوندامنتالیسم ایرانی اند
هدف همه برگشت به ماضی است
و
حق با دار و دسته ای است که ماضی اش کهنه تر از بقیه باشد
لطان قصد برگشت به عهد ایراهیم خلیل الله را دارد
پروژه ابراهیم هم به همین دلیل است.

عراقچی
پس از تجاوز صهیونیسم و امپریالیسم به ایران
به روسیه رفت و نه به ج خ چین.
احتمالا دلیلش نیاز به تسلیحات پدافند هوایی روسی ایران بود.
پوتین
حاضر به دادن موشک های ضد هوایی کافی به ایران نشده بود.
اگر چه ایران بیش از ۱۰۰۰ پهباد به او داده بود.
تسلیحات پدافند هوایی روسی  ایران هم درجه چندم بود
حتی ضعیفتر از تسلیحات پدافند هوایی روسی عردوغان بود
پوتین
عردوغان را که یار غار لطان و علی اوف و امپریالیسم است
به ایران ترجیح داده بود.
پوتین
پرو اسرائیل است
بهانه اش این است که ۲ میلیون روس به انجا رفته اند.
آدم باید خر باشد و خاله خرسه را رفیق انگارد.
پوتین
در سوریه هم همکاسه لطان و عردوغان بود.
مواضع بشر الاسد را جت های اسرائیل در پناه جت های روسی بمباران می کردند تا از گزند پدافند هوایی سوری در امان باشند.
هدف پوتین در سوریه
تمرین رزمی برای تجاوز به اوکراین بود و نه حمایت از سوریه.
اولیگارشیسم ارتجاع محض است.
پوتین در سوریه هم با عردوغان همکاسه بود.
ایران
 اکنون در معرض خظر حمله از اذربایجان و سوریه (جولانی و دار و دسته های تکفیری) قرار دارد
علی اوف
نفت را از طریق ترکیه به اسرائیل صادر می کند و پرو اسرائیلتر از پوتین  و عردوغان و جولانی است



مسلمانی ایران هم سمبولیک
و گژدمیست
پروا

تشیع و اسلام
به مثابه ایده ئولوژی
بهترین طریق و ترفند برای بسیج و تشکل خلق های کشور و حتی جهان به اصطلاح اسلامی
برای پیشرفت  است.
دلیل این انتخاب دقیق و درست
فقدان ملت در ایران و کشورهای مشابه ست.
این بدان معنی است
که
تشیع و اسلام
به مثابه ایده ئولوژی
شبیه ناسیونالیسم
مثلا برای ملل کشورهای غربی
و
شبیه مائوئیسم برای خلق های چین است.
چون درک مارکسیسم برای توده ها و حتی برای تحصیلکرده ها
اسان نیست.

ماجرای سلاح موساییکِ آژانس انرژی اتمی؛ جزئیاتی از جاسوسی های سازمان یافته در خدمت جنگ علیه ایران!
وب‌سایت کریدل گزارش داده آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، با حمایت مالی آمریکا و استفاده از هوش مصنوعی شرکت پالانتیر، سیستم نظارتی خود بر ایران را به یک ابزار جاسوسی نظامی تبدیل کرده است. مرز میان نظارت فنی و هدف‌گیری نظامی عملاً از بین رفته است.
پروژه موساییک، ساخته‌ی شرکت مرموز پالانتیر، از سال‌ها پیش در بازرسی‌های آژانس نقش داشته، اما نقش آن تا پیش از افشای بلومبرگ در مه ۲۰۱۸ ناشناخته باقی مانده بود. این فناوری حتی پس از خروج آمریکا از برجام همچنان در حال رصد فعالیت‌های ایران بوده و گفته شده به برنامه‌ریزی و توجیه بازرسی‌های غیرمنتظره کمک کرده است. حداقل ۶۰ مورد از این بازرسی‌ها پیش از حملات آمریکا و اسرائیل انجام شده است.


چین، روسیه... ایران:
چرا تهران در روزهای سخت تنها می‌ماند؟
ــــــــــــــــــــــــ
تهران در اوج بحران نظامی و فشارهای بین‌المللی، امید بسته بود به پشتیبانی روسیه و چین؛ کشورهایی که در ظاهر شریک راهبردی ایران‌اند، اما در لحظه‌های حساس، تنها نظاره‌گر باقی می‌مانند.
ــ دوگانگی رفتار چین و روسیه
در حالی که ایران به روسیه پهپاد و موشک می‌فروشد و نفت خود را با تخفیف به چین می‌دهد، هیچ‌کدام از این کشورها هنگام حملات اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات ایرانی، به کمک تهران نشتافتند. تنها چیزی که دریافت شد، چند محکومیت لفظی بود.
ــ منفعت‌طلبی به‌جای اتحاد
برخلاف تصور موجود، هیچ انسجام ارزشی یا نهادی میان ایران، روسیه، چین و کره شمالی وجود ندارد.
روابط آن‌ها، حول منافع آنی می‌چرخد.
حتی روسیه با وجود دریافت کمک‌های نظامی از ایران، رابطه‌اش با اسرائیل و کشورهای عربی را فدای دوستی با تهران نمی‌کند.
ــ احتیاط استراتژیک پکن
چین نیز در مواجهه با درگیری‌های ایران با غرب،
 موضعی محتاطانه دارد.
 با وجود محکومیت آمریکا در مواردی، از هرگونه دخالت مستقیم پرهیز کرده و هم‌زمان روابطش را با رقبای منطقه‌ای ایران، از جمله عربستان و امارات، گسترش داده است.
برای پکن، ثبات در خاورمیانه اولویت دارد نه اتحاد نظامی.
ــ روابط محدود و مشروط
اگرچه برخی همکاری‌های تسلیحاتی و فناورانه میان این کشورها وجود دارد،
 اما بی‌اعتمادی به ساختار دینی حکومت ایران، موجب محدود شدن حمایت عملی چین و روسیه شده است.
 این دو کشور، ایران را بازیگری ناپایدار و غیرقابل پیش‌بینی می‌دانند که بیش از آن‌که شریک باشد، مشتری درمانده‌ای است در جستجوی حمایت.

مثلث جین ـ روسیه ـ ایران
تنها الترناتیو واقعی برای امپریالیسم تحت سرکردگی امریکا ست.
اگر این مثلث
نباشد
تشکیل جهان بی پولار (دو قطبی) محال خواهد بود.
ایران
اما
اسرائیل و عربستان و امارات و غیره نیست.
ایران
میراث تمدنی چند هزارساله را و در نتیجه عزت و غرور سنتی خلل ناپذیری را به دوش می کشد.
ایران
فقط به رابطه برابر حقوق تن در میدهد.
نوکر و وابسته کسی نمی شود.
محتوای خط مشی نه شرقی ـ نه غربی ایران
خودمختاری (استقلال) نظری و عملی است.
تشکیل و تقویت و تحکیم این مثلث
الزامی و جبری است.
تجاوز صهیونیسم و امپریالیسم به ایران
 تشکیل و تقویت و تحکیم این مثلث را سرعت بخشیده است.
این اما در بستری از تضادهای رنگارنگ صورت می گیرد:
تضاد بین جناحین  ماگا و میگا در خود امریکا
درگیری روسیه در جنگ اوکراین و تلاش به قطع حمایت ترامپ از اوکراین
نیاز چین به زمان برای کسب نفوق همه جانبه اقتصادی و نظامی و غیره بر امپریالیسم
تلاش برای از بین بردن تحریم ها علیه روسیه و ایران
غلبه بر تضادهای ملی و غیره در این کشورها
حرکات و سکنات سمبولیک سران چین و روسیه مثلا تلاوت آیاتی از قرآن در جلب اقلیت های مذهبی است.
ایران در این زمینه هم بانی خدماتی به آندو ست
حوزه های علمیه برای مسلمانان چین
آخوند تعلیم می دهند و تربیت میکنند



در  شیرینی های ایران
محتوای اصلی مواد غذایی ایران انعکاس می یابد.
مواد غذایی ایران
عمدتا
مبتنی بر مواد قندی اند.
مواد قندی
اما
فقط به درد سوخت می خورند.
بنزین واره اند.
عاری از پروتئین اند.
که
مبنای سوخت و ساخت (ساز) اند.
به همین دلیل
مواد غذایی ایران
ارزش بیولوژیکی چشمگیری ندارند.
به همین دلیل
ایرانی ها عمدتا شکم فربه دارند که مانع تحرک سریع و سلامتی  آنان می شود.


طبقه کارگر
شکست خورده است
و
در حال فرار از همه سنگرها ست.
تاریخ
سوبژکت تاریخ را از دست داده است.
دیگر از جنبش کارگری خبری نیست
چه رسد به اینکه از جنبش کارگری ـ کمونیستی خبری باشد
ما در جهنم جنون به سر می بریم
و
جنگ بین مجانین است.
تفاوت طبقاتی  ماهوی
بین پوتین و پالان و عربان و لطان و عردوغان و سیدعلی و بن سلمان وجود ندارد.
آخرالزمان است
دوئالیسم و دیالک تیک خیر و شر فروپاشیده است
به داد امت عالم
مگر خدا برسد



معیارهای ارزشی
 مفهوم مستقل دیگری در جامعه شناسی مارکسیستی  است.
 تعریف
 یک مفهوم فلسفی است و تعریف خاص خود را  دارد.
ما ۲۰ سال است که مفاهیم مارکسیستی را ترجمه و منتشر می کنیم
ضمنا
فوت و فن کاربست مفاهیم را تمرین میکنیم
که اجنه  و ملائکه می خوانند.
البته وقتی سر  از سجده برمی دارند.
ابنای بشر
فقط شعار می دهند


هگل تاریخ عینی را هم‌چون نمودهای پی‌در پی روح جهانی تلقی می‌کرد،
در برابر #مارکس جنبش عینی را بر فرایند تولید استوار ساخت.
اما مبتنای او مبتنی بر هسته‌ی روش هگلی یعنی خودجنبی (Selbstbewegung) که از لحاظ درونی ضروری است زیرا شیوه‌ی تکامل خودِ اندام‌واره می‌باشد را در خودفعالیتی (Selbstaktivität) پرولتاریا می‌دید.
این بینش با تشخیص این که تولید تعیین‌کننده است زیرا شیوه‌ی تکامل خود اندام‌واره است»،
ریشه‌ی برسازنده‌ی مارکسیستی را در فعلیت (Wirklichkeit) قرار می‌دهد.
همان‌طور که مارکس آشکارا در دست‌نوشته‌ها بیان کرده است، کارگران به یقین برای غذا و شرایط کار طغیان می‌کنند، اما بنیادی‌تر از آن به این دلیل که فعالیتِ نوعیِ حیاتی آن‌ها با دوپارگی، یعنی شیوه‌ی تکامل آن‌ها به‌عنوان انسان از آنان بیگانه یا جدا شده است.
 بنابراین انقلاب صرفاً سرنگون کردن نیست، بلکه تحقق درونی‌ترین جنبه‌ی وجود ماست.
انقلاب ضرورتاً فرایند آزادی تمام عیار است.
قسم به قبر قمر بنی هاشم که مترجم خودش ترجمه خود را نفهمیده است.
با حرف های هگل و مارکس پوز می دهیم و یا قصد روشنگری داریم ؟
ضمنا
مگر (Wirklichkeit)
به معنی  فعلیت است و نه به معنی واقعیت؟
فعلیت ترجمه اکتوئآلیته است و نه رئالیته



جاسوسان اسرائیلی پست‌های کلیدی شرکت‌های فناوری را اشغال کرده‌اند"
به گزارش منتشر شده توسط مینت‌پرس، صدها مأمور سابق سازمان جاسوسی بدنام اسرائیل موسوم به «واحد ۸۲۰۰»، پست‌های تأثیرگذار در بسیاری از بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری جهان از جمله گوگل، فیسبوک (متا)، مایکروسافت و آمازون را به دست آورده‌اند.
واحد ۸۲۰۰ ارتش اسرائیل به دلیل کنترل جمعیت فلسطینیان و تهدید معترضان از طریق اخاذی و باج‌گیری شهرت دارد. این واحد با جاسوسی از چهره‌های ثروتمند و مشهور جهان، سال گذشته پس از رسوایی نرم‌افزار «پگاسوس» در تیتر خبرها قرار گرفت. افسران سابق این واحد، نرم‌افزاری را طراحی و اجرا کردند که ده‌ها هزار سیاستمدار را تحت نظر گرفت و احتمالاً در قتل روزنامه‌نگار سعودی، جمال خاشقجی نقش داشت.
بر اساس پروفایل‌های شبکه‌ی کاری «لینکدین»، حداقل ۹۹ کهنه‌سرباز واحد ۸۲۰۰ در حال حاضر برای گوگل کار می‌کنند. با این حال، این رقم تقریباً قطعاً دامنه همکاری بین دو سازمان را دست‌کم گرفته است. اولاً شامل کارمندان سابق گوگل نمی‌شود. همچنین افرادی که پروفایل عمومی لینکدین ندارند یا وابستگی‌های پیشین خود به این واحد جاسوسی پیشرفته اسرائیل را فاش نکرده‌اند، در این آمار لحاظ نشده‌اند.
این گزارش به نام‌هایی مانند گابریل گویدل، جاناتان کوهن، اوری دانیل، بن بارایخ و دیگران اشاره می‌کند.
واحد ۸۲۰۰ تا حدی یک سازمان جاسوسی و اخاذی است که از دسترسی به پایگاه‌های داده برای باج‌گیری و سرکوب مخالفان آپارتاید استفاده می‌کند. حضور این تعداد مأمور (به معنای واقعی کلمه صدها نفر) در پست‌های کلیدی شرکت‌های فناوری بزرگی که جهان حساسترین داده‌های ما (پزشکی، مالی و غیره) را به آنها می‌سپارد، باید موجب نگرانی عمیق باشد. برای واحد ۸۲۰۰ به نظر می‌رسد همه «شکار ساده» هستند.
گوگل پیش‌تر نیز روابط نزدیکی با دولت اسرائیل داشته است. سال گذشته، این شرکت به همراه آمازون قراردادی ۱.۲ میلیارد دلاری با اسرائیل برای ارائه خدمات فناوری نظارت نظامی امضا کرد؛ فناوری‌ای که به ارتش اسرائیل امکان جاسوسی غیرقانونی از فلسطینیان، تخریب خانه‌های آنان و گسترش شهرک‌های غیرقانونی را می‌دهد.
این توافق باعث شورش در هر دو شرکت شد و حدود ۴۰۰ کارمند با امضای نامه‌ای سرگشاده از همکاری خودداری کردند. گوگل یک کارمند یهودی به نام «آریل کورن» را به دلیل نقشش در مخالفت با این قرارداد مجبور به استعفا کرد. کورن بعداً اعلام کرد:
«گوگل به‌طور سیستماتیک صدای فلسطینیان، یهودیان، اعراب و مسلمانانی را که نگران همدستی گوگل در نقض حقوق بشر فلسطینیان هستند خفه می‌کند؛ تا جایی که علیه کارگران اقدام تلافی‌جویانه رسمی انجام می‌دهد و فضایی از ترس ایجاد می‌کند [...] ساکت‌کردن گفتگو و اعتراض از این طریق به گوگل کمک کرده تا منافع تجاری خود با ارتش و دولت اسرائیل را حفظ کند.»
«متا»، شرکت مادر فیسبوک، اینستاگرام و واتس‌اپ نیز تعداد زیادی جاسوس از واحد ۸۲۰۰ استخدام کرده است. یکی از تأثیرگذارترین افراد در متا، «امی پالمور» است که یکی از ۲۳ عضو «شورای نظارتی فیسبوک» محسوب می‌شود. مارک زاکربرگ این شورا را «دادگاه عالی فیسبوک» توصیف کرده است. شورای نظارتی به‌صورت جمعی تصمیم می‌گیرد کدام محتوا در پلتفرم پذیرفته و تبلیغ شود و کدام باید سانسور، حذف یا مسدود گردد.
یکی از وظایف اصلی واحد ۸۲۰۰ ارتش، استفاده از تخصص فناورانه برای انجام عملیات جاسوسی در سراسر جهان است. همان‌طور که روزنامه هاآرتص تأکید کرده: «اسرائیل به یکی از صادرکنندگان اصلی ابزار جاسوسی از غیرنظامیان تبدیل شده است». این کشور نرم‌افزارهای نظارت تهاجمی را به ده‌ها دولت می‌فروشد که بسیاری از آنها جزو بدترین ناقضان حقوق بشر در جهان هستند.
واحد ۸۲۰۰ شهروندان آمریکایی را نیز جاسوسی می‌کند. ادوارد اسنودن فاش کرد که آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) به‌طور منظم داده‌ها و ارتباطات شهروندان آمریکایی را به این گروه اسرائیلی منتقل می‌کند.
مشهورترین نمونه نرم‌افزار جاسوسی اسرائیلی، «پگاسوس» است؛ محصولی از گروه ان‌اس‌او (NSO Group) که شرکتی به‌ظاهر خصوصی و عمدتاً متشکل از کهنه‌سربازان واحد ۸۲۰۰ است. از این نرم‌افزار برای جاسوسی از بیش از ۵۰٫۰۰۰ چهره سرشناس جهانی از جمله ده‌ها مدافع حقوق بشر، نزدیک به ۲۰۰ روزنامه‌نگار، چندین عضو خانواده سلطنتی عرب و بیش از ۶۰۰ سیاستمدار – از جمله وزیران دولت اسپانیا، نخست‌وزیر سابق پاکستان عمران خان و رئیس‌جمهور عراق برهم صالح – استفاده شده است.
نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، از این نرم‌افزار برای یافتن اطلاعات مخرب علیه مخالفان شخصی خود استفاده کرد. اعضای دیگر دولت او نیز تلفن زنی را هک کردند که رئیس دیوان عالی هند را به تجاوز متهم کرده بود.
پگاسوس روی تلفن جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار کشته‌شده واشنگتن‌پست نیز نصب بود که حاکی از همکاری ان‌اس‌او با دولت عربستان برای خاموش‌کردن صداهای منتقد و مخالف است.
پگاسوس با ارسال پیامک به دستگاه هدف عمل می‌کند. اگر کاربر روی لینک کلیک کند، نرم‌افزار جاسوسی به‌طور خوددانلود می‌شود. پس از آلودگی دستگاه، ردیابی موقعیت و حرکات فرد، ثبت تصاویر صفحه، فعال‌سازی دوربین و میکروفون، استخراج پیام‌ها و سرقت رمزهای عبور ممکن می‌شود.
اما در حالی که پگاسوس تیتر اول رسانه‌های جهان بود، شرکت دیگری به‌مراتب شوم‌تر و خطرناک‌تر زیر رادار رفت: «توکا» (Toka) که توسط ایهود باراک، وزیر دفاع و نخست‌وزیر سابق اسرائیل با کمک چند افسر واحد ۸۲۰۰ تأسیس شد.
توکا قادر به نفوذ به هر دستگاه متصل به اینترنت – از تلویزیون‌ها، یخچال‌ها تا لوازم خانگی دیگر – است. سال گذشته، روزنامه‌نگار ویتنی وب اعلام کرد این شرکت پوششی برای عملیات جاسوسی دولت اسرائیل عمل می‌کند.
سومین شرکت خصوصی جاسوسی با کارکنان فارغ‌التحصیل واحد ۸۲۰۰، «کاندیرو» (Candiru) است. این شرکت مستقر در تل‌آویو عملاً وجود رسمی ندارد: وب‌سایتی ندارد و با مراجعه به دفتر مرکزی‌اش، هیچ نشانه‌ای از حضور شرکت دیده نمی‌شود. با این حال، گمان می‌رود کاندیرو پشت حملات سایبری در عربستان سعودی، امارات متحده عربی، سنگاپور، قطر و ازبکستان بوده است.
داده‌های لینکدین نشان می‌دهد حداقل ۱۶۶ عضو واحد ۸۲۰۰ برای مایکروسافت کار کرده‌اند. این انحصارگر مستقر در سیاتل نیز برای طراحی و حفظ سیستم امنیتی جهانی‌اش به‌شدت متخصصان واحد ۸۲۰۰ را به کار گرفته است. دیگر محصولات امنیتی مایکروسافت مانند «Microsoft Defender Antivirus» و سرویس ابری امن «Microsoft Azure» نیز توسط اعضای واحد ۸۲۰۰ طراحی و نگهداری شده‌اند.


جاسوسان اسرائیلی پست‌های کلیدی شرکت‌های فناوری را اشغال کرده‌اند"  

خواب خرد به بیداری هیولا می انجامد:
نتیجه نهایی این تجسس (جاسوس بازی ها) چیست.
پرونده سازی به هر همنوع
برنامه ریزی برای ترور هر همنوع
صرف اوقات گرانبها برای ترور او
چه هنری و چه شق القمری است؟
جامعه می تواند جای خالی هر عضو خود را دیر یا زود پر کند
قحط آدم که نیست.
فرض کنیم
همین کسب و کار موساد وسیا و ساواک و غیره
تعمیم یابد.
یعنی
همه هم و غم  و فکر و ذکر همه ملت ها و امت ها
شناساسی همنوعان دیگر
پرونده سازی برای آنان
و
 ترور آنها باشد.
از بشریت و جامعه بشری در این صورت
چه باقی می ماند؟
بشر به عهد توحش و بربریت برنمی گردد؟
اینکه رسم بخردانه ای برای زندگی نمی شود.


جهان شده
صحنه پهناور تئاتر.
هیچ چیز دیگر اصالت ندارد.
همه چیز
نمایش محض است.
همه کس هنر پیشه اند.
عوامفریبی سرشته به خود فریبی
راست راست راه می رود
بی قطره ای شرم بر پیشانی.
بشر سهلتر از پشه کشته می شود
و
کسی عین خیالش نیست.
زندگی
بی شرمانه تحقیر می شود
تروریسم
ابلهانه ستوده می شود
تخریب و تجسس و توطئه و ترور
جشن گرفته می شود
بر ما چه می رود؟


ترامپ چه می گوید ؟
بی ستاره

ترامپ
در حقیقت
چیزی نمی گوید.
حرف اکنون ترامپ
با حرف ۲۰ دقیقه قبل او
تناقض دارد.
حرف ترامپ
ضمنا
ربطی به عمل او ندارد.
ضمن مذاکره
ترور بمباران می کند
ضمن ترور و بمباران
دعوت به مذاکره میکند.
ترامپ علنا رشوه می گیرد.
سرکرده جهان بی سامان
مفسد است
زورگیر است
جیب بر است.
هدف ترامپ
گیج و گمراه و سر در گم کردن شنونده است.
ترامپ
مثل پوکر بازها (قماربازها) ست.
شیوه برخورد ترامپ
شبیه شیوه اجامر مافیا ست.
ترامپ اصلا سیاستمدار نیست.



کشتار نیم ملیون کودک عراقی ارزش ساقط کردن صدام را داشت.
(مدلین اولبرایت - وزیر خارجه آمریکا)


انعکاس (عکس اندازی چیزها در آیینه ذهن و یا عکس برداری آیینه  ذهن از چیزها)
از فیلترهای طبقاتی می گذرد.
به همین دلیل
تفاوت معرفتی (شتاخت) سکنه کاخ با سکنه کوخ از زمین تا آسمان است.
نمی توان به کسی خرده گرفت.
خرده را باید به کسی گرفت که شهری را بمباران می کند و فرماندهان و  دانشمندانش را به طور کلکتیو (دسته جمعی، حتی با قوم و خویشانش) ترور می کند و ۵ بیمارستان را با کادر پزشکی و پرستاری و بیمارانش  نابود می سازد و کارخانحات کشور را با خاک یکسان میکند
و
ضمنا از سکنه ان شهر می خواهد که به خیابان آیند و جاوید شاه بفرمایند.
همین خریت لطان و ترامپ  را پوتین هم کرده است.
قبل از حمله پوتین به پالان
۵۰ در صد سکنه اوکراین
طرفدار روسیه بودند.
پس از ترور سران و بمباران
صد در صد آنان روی از روسیه برگرداندند.
هر که ناموزد ز پوتین زمان
هیچ ناموزد ز شاه و شیخ و خان



اگر خواستی سرزمینت را آزاد کنی
‏۱۰ گلوله در تفنگت بگذار
‏۹ گلوله برای خائنین و وطن‌فروشان
‏و تنها ۱ گلوله برای دشمن کافی است.
رستگار

مفاهیم خیانت و وطن و امثالهم
فاقد اعتبار علمی اند و به درد درک و توضیح مسائل نمی خورند.
خیانت در دیالک تیک عهد و وفا معنی داشته است
که یکی از دیالک تیک های عهد بوق و چماق و چپق است.
وطن = وسایل اساسی تولیدی هر حامعه
مگر شازده فروشنده وسایل تولید است؟
هدف شازده و شرکاء
بازستانی مالکیت بر وسایل تولید است ونه فروش آن.
وقتی شعار مید هند:
بازت می ستانیم ای وطن
منظورشان همین است.

ما باید تا دیر نشده
  تعریف مفاهیم را و فوت و فن تفکر مفهومی (مارکسیستی) را بیاموزیم
اگر می خواهیم رستگار شویم.


هانا آرنت و ابتذال شر
در آثار آرنت، به‌ویژه در کتاب ابتذال شر، او توضیح می‌دهد که چگونه انسان‌های عادی می‌توانند در شرایطی خاص به عاملان شر بدل شوند، نه از سر شرارت، بلکه از روی بی‌فکری و بی‌تفاوتی.
جمله‌ی بالا هم‌راستا با همین مفهوم است:
کسانی که ترس را کنار می‌گذارند، نه به دلیل شجاعت اخلاقی، بلکه از بی‌اعتنایی به پیامدهای اعمال‌شان، تبدیل به تهدیدی برای جامعه می‌شوند.

هانا آرندت
معشوقه هایدگر (تازی سرسخت المان) بوده است
عادولف به همین دلیل علیرغم یهودی بودن او را  نکشته است.
هانا رفته امریکا
و
شده علامه امپریالیسم
تا عوامفریبی کند.
در قاموس هانا
تفاوتی بین هیتلر و پینوچه و مائو و هوشی مین و کاسترو و غیره وجود ندارد.
هانا خرپروری است که  مبلغ ظاهرپرستی است
ماهیت طبقاتی افراد و اعمال
برای هانا کشک حتی نیست

بعد فلسفی
1. هانا آرنت و ابتذال شر
در آثار آرنت، به‌ویژه در کتاب ابتذال شر، او توضیح می‌دهد که چگونه انسان‌های عادی می‌توانند در شرایطی خاص به عاملان شر بدل شوند، نه از سر شرارت، بلکه از روی بی‌فکری و بی‌تفاوتی. جمله‌ی بالا هم‌راستا با همین مفهوم است: کسانی که ترس را کنار می‌گذارند، نه به دلیل شجاعت اخلاقی، بلکه از بی‌اعتنایی به پیامدهای اعمال‌شان، تبدیل به تهدیدی برای جامعه می‌شوند.
2. نگاه میشل فوکو به قدرت
از نگاه فوکو، قدرت نه‌تنها در نهادها بلکه در گفتمان‌ها جاری است. او معتقد است وقتی شر بدون ترس سخن می‌گوید و امید خاموش می‌شود، یعنی گفتمان‌های مقاومت سرکوب شده‌اند. جمله‌ی آرنت را می‌توان نشانی از لحظه‌ای دانست که قدرت به شکل عریان و بی‌پروای خود بر جامعه مسلط شده است.
3. اگزیستانسیالیسم و پوچی
آلبر کامو، با دیدگاه اگزیستانسیالیستی خود، ممکن بود این جمله را به عنوان تصویری از پوچی و بحران معنا ببیند. او بر این باور بود که انسان باید حتی در برابر بی‌معنایی جهان، امید و معنا بیافریند. جمله‌ی آرنت بیانگر وضعیتی است که انسان‌ها از این تلاش بازمی‌مانند.
 بعد روان‌شناختی
1. کارل یونگ و روان جمعی
یونگ معتقد بود هر انسانی یک «سایه» در روان خود دارد که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند خطرناک شود. در این جمله، "بدترین افراد که ترس خود را از دست داده‌اند"، به نظر می‌رسد همان‌هایی هستند که سایه‌ی خود را انکار کرده‌اند و با آن یکی شده‌اند، بی‌هیچ احساس گناه یا مسئولیتی.
2. ویکتور فرانکل و معنا در رنج
فرانکل که در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها زندگی کرده بود، می‌گفت انسان می‌تواند در هر شرایطی معنا بیابد. اما اگر امید از بین برود، انسان پیش از مرگ جسمی، دچار مرگ روانی می‌شود. این جمله‌ی آرنت با تجربه‌ی فرانکل هم‌راستاست: بهترین انسان‌ها وقتی امید خود را از دست می‌دهند، عملاً از توان تغییر نیز تهی می‌شوند.
3. درماندگی آموخته‌شده (مارتین سلیگمن)
وقتی انسان‌های خوب بارها شکست می‌خورند و تجربه‌ی تأثیر نداشتن را درونی می‌کنند، دچار "درماندگی آموخته‌شده" می‌شوند. این مفهوم روان‌شناختی توضیح می‌دهد که چرا امید در بهترین انسان‌ها خاموش می‌شود و چرا جامعه‌ای که این اتفاق در آن بیفتد، در معرض سقوط اخلاقی قرار می‌گیرد.
 جمع‌بندی
جمله‌ی هانا آرنت، تنها یک هشدار سیاسی یا فلسفی نیست؛ بلکه دعوتی است به بازاندیشی در ارزش‌هایی چون ترس سالم، وجدان، امید و مسئولیت‌پذیری. جامعه‌ای که در آن بدترین‌ها بی‌پروا عمل می‌کنند و بهترین‌ها سکوت پیشه می‌کنند، جامعه‌ای است در آستانه‌ی انحطاط.
بازگرداندن امید به دل‌های خوبان، و برانگیختن ترس اخلاقی در دل بدکاران، شاید مهم‌ترین وظیفه‌ی اخلاقی ما در این دوران تاریک باشد.


احترام عمیق پزشکیان برای الهام علیف.
همه نشستند این الدنگ تمام قد جلوی علی اوف بلند می‌شود.
واقعا خاک بر سرت سید علی با این تدارکاتچی که انتخاب کردی.
ط. زمانی
اولا
عراقچی هم به احترام حریف پا شد.
ثانیا
پا شدن به پای هر تازه واردی
از سنن دیرین آذری ها و مسلمانان است.
پا شدن به پای هر تازه واردی
جزو اتیک و اخلاق آذری ها ست.
خیلی هم خوب است.

ثالثا
عراقچی و پزشکیان شخصیت های سیاسی رشگ انگیزی
حتی در مقیاس بین المللی اند
و
صدهزار بار فهمیده تر و زرف اندیش تر از سران هپیلی هپوی اوپوزیسیون هشلهف اند.

رابعا
عراقچی و پزشکیان
دل شیر دارند
چون جان شیرین شان حتی در خانه و خوابگاه  در خطر است.

عراقچی و پزشکیان
هر لجظه می توانند ترور شوند
و علیرغم آن در ملاء عام همیشه حضور دارند
یاداور فیدل کاسترو هستند.

خامسا
رئیس جمهور قبلی پس از دیدار با علی اوف (یار غار لطان و عردوغان)
در هلیکوپتر جزغاله شد.
قلم به دست ابلیس است
پا شدن به پای جلاد بالقوه
بهتر از جزغاله شدن در راه و خیمه گاه است.
امپریالیسم و صهیونیسم با تروریسم لگامگسیخته خود
جامعه را برای دانشمندان و فرماندهان و سیاستمداران و ایرانیان به طور کلی
به جهنم تبدیل کرده است.
برای درک شخصیت عراقچی و پزشکیان و یاران
باید  ذره ای فانتزی داشت
خود را به جای این دلاوران و شهیدان زنده گذاشت.



نیچه ابله بوده است.
نیچه فیلسوف کج و کوله فاشیسم بوده است
نیچه خاتم الفلاسفه امپریالیسم بوده است.
مخالفت نیچه با مذهب
نه به دلیل مخالفت با خرافات مذهبی،
بلکه به دلیل مخالفت با بشردوستی مذهبی (هومانیسم مذهبی) است
مذهب
هرگز اجازه قتل عام مردم به هر دلیلی را نمیدهد
مذهب
هرگز اجازه بنای کوره های آدمسوزی را صادر نمی کند
مذهب
هرگز کشتار میلیون ها تن از گرسنگی و تشنگی  را به کسی نمی دهد.


فحاشی مشاور رضا پهلوی به مردم تهران.
الهیار کنگرلو سخنگو و از مشاوران رضا پهلوی و مدیر پروژه ققنوس!
جالب توجه اینستکه این اراجیف (اراذل و یا اجامر و نه اراجیف) رسوا مدعی هستند که می خواهند برای مردم ایران آزادی و خوشبختی بیاورند!
دار و دستهء ورشکستهء بازگرداندن سلطنت به ایران و وابستگان آنها، به معنی اضمحلال کامل اخلاق و معرفت انسانی می باشند!
زهی و زهی بی شرمی!
اراجیف؟ اراجیف به لاطائلات و مزخرفات اطلاق می شود. منظور حضرت مسعود اراذل ویا اجامر ویا اوباش است


طرح و متنی از روزنامهٔ لوموند فرانسه
خوشتر آن باشد که سر دلبران
  گفته آید در حدیث دیگران
 
ایران شیراسا
 با زخم های خونچکان درجسم و جان
به توطئه تروریستی خونین «شیر کاغدی جهنده» امپریالیسم و صهیونیسم واکنشی کوبنده نشان می دهد
سید علی
از
دیالک تیک شبیخون غافگیرانه و سیلی جانانه
سخن گفته است




رجز خوانی نیست.
ایران
ایران زمان شاه نیست.
ایران
رشد کرده است.
آنهم
چه رشد تکنیکی و تکنولوژیکی و علمی ستایش انگیزی.
آنهم
 بدون حمایت کشوری دیگر.
لیاقت و فراست و ابتکار عمل مهندسین و علمای ایرانی
مثلا
در زمینه تسلیحات موشکی
بهره گیری از رهاوردهای علمی در پزشکی و غیره
فخر انگیز است.
  بمباران ۵ بیمارستان در توطئه تروریستی اخیر
بی دلیل نیست.

شرم انگیز
 ترور دانشمندان و فرماندهان و سیاستمداران ایرانی با حمایت اوپوزیسیون ارتجاعی است.
سکنه ایران خر نیستند و عاجز از تمیز «هر» از «بر» نیستند.



در این برنامه، مصاحبه کننده از یک مقام اسرائیلی می پرسد که چرا جهان باید تسلیحات هسته ای اسرائیل را تحمل کند و در عین حال حق داشتن تسلیحات هسته ای را از ایرانیان سلب می کند.  مقام اسرائیلی پاسخ می دهد: "سؤال شما بسیار توهین آمیز است، که ما را با ایرانی ها مقایسه می کنید! ما دچار هولوکاست بوده ایم." مصاحبه کننده پاسخ می دهد: "پس به دلیل هولوکاست، شما معتقدید که حق دارید سلاح هسته ای داشته باشید، اما ایران نباید؟" اسرائیلی در پایان می گوید: من  به این مصاحبه ادامه نمی دهم!

حریف اسرائیلی دچار خودبزرگ بینی شده است سید علی راسوینالتر از نتانیاهو و شرکاء ست:


در این برنامه، مصاحبه کننده از یک مقام اسرائیلی می پرسد که چرا جهان باید تسلیحات هسته ای اسرائیل را تحمل کند و در عین حال حق داشتن تسلیحات هسته ای را از ایرانیان سلب می کند. مقام اسرائیلی پاسخ می دهد: "سؤال شما بسیار توهین آمیز است، که ما را با ایرانی ها مقایسه می کنید! ما دچار هولوکاست بوده ایم." مصاحبه کننده پاسخ می دهد: "پس به دلیل هولوکاست، شما معتقدید که حق دارید سلاح هسته ای داشته باشید، اما ایران نباید؟" اسرائیلی در پایان می گوید: من به این مصاحبه ادامه نمی دهم!

سید علی را نباید دستکم گرفت.
سید علی چه کم از سران دیگر کشورها دارد.
سواد سیدعلی
صدهزار برابر سواد ترامپ و لطلن و عربان و عردوغان و پوتین و پالان است
سیدعلی
رهبر با صلابت و با صلاحیت ستایش انگیزی است
و
در توطئه خونین اخیر
لیاقت و فراست خود را نشان جهانیان دارد.
مثال:
ایران در حمله (عکس العمل) به اسرائیل
شهروندان را مورد حمله قرار نداد
فقط مراکز نظامی و امنیتی و اقتصادی را مورد حمله قرار داد
حتی مراکز اتمی اسرائیل را مورد حمله قرار ندارد
حمله به پایگاه امریکا در قطر هم سمبولیک بود
این نشاندهنده راسیونالیته سیدعلی است
حتی خمینی
اجازه حمله موشکی به بغداد را نداده بود.



وقتی از نویسنده روسی آنتون چخوف درباره ماهیت جوامع شکست خورده سوال شد، او پاسخ داد:
در جوامع شکست خورده، به ازای هر فرد عاقل، هزار احمق وجود دارد، و به ازای هر کلمه آگاهانه، هزار کلمه احمقانه.
اکثریت همیشه احمق باقی می‌مانند و دائماً خردمندان را شکست می‌دهند.

چخوف آثار ارجمندی عرضه کرده است.
این حرف او اما یاوه است.
اولا
احمق
کسی است که
اکثریت اعضای جامعه را
یعنی
توده خردمند تاریخساز خدا واره را خر تصور می کند.
ثانیا
جامعه شکست خورده و شکست نخورده وجود ندارد
جامعه طبقاتی  و بی طبقه وجود دارد.
جنگ هم بین طبقات اجتماعی است و نه بین عاقلان و جاهلان
هیچ کس احمق نیست
در طبیعت و جامعه
تقسیم کار هست
و
هر نبات و جانور و بشر
در رشته خاص خود علامه است.
سگ احمق تر از گربه نیست
نانوا احمق تر از علما نیست
همه انسانها برابرند و خواهر ـ برادرند



وقتی از نویسنده روسی آنتون چخوف درباره ماهیت جوامع شکست خورده سوال شد، او پاسخ داد:
در جوامع شکست خورده، به ازای هر فرد عاقل، هزار احمق وجود دارد، و به ازای هر کلمه آگاهانه، هزار کلمه احمقانه.
اکثریت همیشه احمق باقی می‌مانند و دائماً خردمندان را شکست می‌دهند.
  اگر می‌بینید:
موضوعات بی‌اهمیت بر بحث‌ها غالب هستند،
و افراد سبکسر در مرکز صحنه قرار دارند...
پس شما درباره یک جامعه بسیار شکست خورده صحبت می‌کنید.
  به آهنگ‌های بی‌معنی نگاه کنید!
میلیون‌ها نفر آنها را می‌خوانند، با آنها می‌رقصند، و خوانندگان آنها به ستاره‌های درخشانی تبدیل می‌شوند که نظراتشان در امور زندگی در نظر گرفته می‌شود!
  در مورد دانشمندان، نویسندگان و متفکران؟
هیچ کس آنها را نمی‌شناسد،
و هیچ کس به آنها ارزش یا وزنی نمی‌دهد.
  مردم کسانی را دوست دارند که آنها را بی‌هوش می‌کنند، نه کسانی را که آنها را بیدار می‌کنند.
آنها کسانی را دوست دارند که با چیزهای بی‌اهمیت آنها را می‌خندانند، بیشتر از کسانی که با حقیقت به آنها آسیب می‌رسانند.
  خطر جهل در اینجاست:
دموکراسی برای جوامع جاهل مناسب نیست،
زیرا اکثریت جاهل سرنوشت شما را تعیین خواهند کرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر