فلسفه مَشّاء یا مکتب مشاء
مکتبی از فلسفه است که از آموزههای ارسطو الهام میگیرد.
ویکی پیدیا
درنگی
از
شین میم شین
دیدگاه ابن عربی
در
زبان عرفانیِ مبتنی بر وحدتِ وجود که از ابن عربی به پیروانش رسیده،
حقیقتِ کلیِ وجود
در سیری نزولی،
ابتدا صورتِ طبیعتِ کلی یا نیرویِ نفس را که در همۀ اجسام ساری است،
پس صورتِ هیولای اولی،
سپس صورتِ اجسامِ بسیط ــ اعـم از افلاک، اجرامِ آسمـانی و عنـاصرِ زمینی ــ
و
سرانجام موجوداتِ
مرکب را
ایجاد میکند.
آنچه که ابن عربی سیر نزولی می نامد، اصولا سیر صعودی است و نه نزولی:
نخست طبیعت کلی و یا قوه نفس پدید می آید.
قوه ای که در همه اجسام جاری می شود.
این خرافه همان خرافه فرم و یا خدای ارسطو است.
فرمی که با نفوذ در ماده بی فرم، گذار از ناچیز به چیز (فردوسی) امکان پذیر می گردد.
در پلکان نازلتر نردبان توسعه
جوهر (هیولای اولی) قرار دارد.
جوهری که به اجسام ساده مثلا اجرام آسمانی مبدل می شود
و
آخر سر سر و کله موجودات مرکب پیدا می شود
که
دیالک تیکی و یا دوئالیسمی از ماده و روح اند.
در قاموس حضرات
موجودات در نردبان توسعه
نازلتر از جمادات
و
جمادات نازلتر از جوهر کذایی اند.
جوهر
را می توان همان ماده بی فرم در فلسفه ارسطو تلقی کرد
که
با نفوذ فرم در آن، چیزهای جامد و جاندار پدید می آیند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر