۱۴۰۴ خرداد ۲۲, پنجشنبه

دو تحلیل از دو دیدگاه از شعری از احمد شاملو (۳)

undefined

درنگی

از

شین میم شین

 
شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت ـــ
پیرانِِ‌شان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی این چنین فرموده بودند.
فرزانه در خیالِ خودی را
لیک
آن که به تُندر
پارس می‌کند،
گمان مدار که به قانونِ بوعلی
حتا
جنون را
نشانی از این آشکاره‌تر
به دست کرده باشند.

 
محتوای تئوریکی (نظری) این شعر شاملو

را

تخطئه وقیحانه تئوری (نظر) همنوع  خوداندیش و دگر اندیش

 تشکیل می دهد.

محتوای پراتیکی (عملی) این شعر شاملو

را

فرار بی شرمانه از هماندیشی خیرخواهانه با همنوع خوداندیش و دگر اندیش

تشکیل می دهد. 

شاملو

به عوض ارائه متا نقدی بر نقد همنوعی،

دیالک تیک خیر و شر 

(دیالک تیک هابیل و قابیل)

را

به صورت دوئالیسم های زیر بسط و تعمیم می دهد:

به صورت دوئالیسم  ماه بلند و شغال گر

به صورت دوئالیسم تندر و سگ

به صورت دوئالیسم عاقل و دیوانه

به صورت دوئالیسم شاملوی خوشیفته از خود راضی و همنوع خود اندیش و دگراندیش.

 

این شعر شاملو

را

پیروان بی شرم او

بهتر از بقیه اشعارش درک کرده اند 

و

 از آن در هماندیشی های  مستقیم و غیر مستقیم

به مثابه تف و توهین و هارت و پورت و مشت و لگد و فحش و بد و بیراه

بهره بر می گیرند.

منشاء این شیوه برخورد لاشخوریستی شاملو به خیام و حافظ و مولانا می رسد.


شیخی به زنی فاحشه گفتا:

«مستی»

هر لحظه به دام دگری پا بستی

گفتا:

«شیخا هرآنچه گویی هستم

اما تو چنان که مینمایی هستی؟ »

خیام

گر رنج پیش‌آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مَکُن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فضل نیست

فهمِ ضعیفْ رایْ فضولی چرا کند؟

حافظ

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر