درنگی
از
شین میم شین
احسان طبری
نوشته های فلسفی و اجتماعی
جلد دوم
شیخ محمود شبستری
گلشن راز
قدیم و مُحْدَث از هم خود جدا نیست
که از هستی است، باقی دائما نیست
همه آن است و این مانند عنقا ست
جز از حق جمله اسم بیمسمّا ست
عدم موجود گردد، این محال است
وجود از روی هستیِ لایزال است
نه آن این گردد و نه این شود آن
همه اَشکال گردد بر تو آسان
جهان خود جمله امر اعتباری است
چو آن یک نقطه که اندر دَوْر ساری است
برو یک نقطهٔ آتش بگردان
که بینی دایره از سرعت آن
یکی گر در شمار آید به ناچار
نگردد واحد از اعدادِ بسیار
حدیث «ما سوی الله» را رها کن
به عقلِ خویش این را زان جدا کن
چه شک داری در آن کاین چون خیال است
که با وحدت دویی عین محال است
عدم مانند هستی بود یکتا
همه کثرت ز نسبت گشت پیدا
ظهورِ اختلاف و کثرتِ شان
شده پیدا ز بوقلمونِ امکان
وجودِ هر یکی چون بود واحد
به وحدانیّت حقّ گشت شاهد
پایان
ما این شعر شیخ شبستر را
بیت به بیت
نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:
۱
قدیم و مُحْدَث از هم خود جدا نیست
که از هستی است، باقی دائما نیست
معنی تحت اللفظی:
ما با دیالک تیک قدمت و احداث سر و کار داریم و نه با دوئالیسم قدمت و احداث.
قدمت به معنی وجود (ماده) است و مابقی گذرا ست و نه ابدی و همیشه همان.
شیخ شبستر
هستی به طور کلی را، متشکل از قدیم (ازلی، وجود، ماده) و جدید (پدیده، محدث، احداث شده، مخلوق) می داند.
می توان گفت
که
شیخ شبستر
خواه آگاهانه و خواه ناخودآگاهانه
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)
را
به شکل دیالک تیک قدیم (ازلی و ابدی) و جدید (متغیر، نتیجه تغییر مداوم قدیم)
بسط و تعمیم می دهد.
این بدان معنی است
که
در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور، قدیم و جدید، قدمت و احداث)
نقش تعیین کننده از آن ماده
است.
این برخورد شیخ شبستر به مسئله اساسی فلسفه (اقدم و تأخر ماده بر روح)
ماتریالیستی است.
مشخصه اساسی جهان بینی ماتریالیستی
مقدم دانستن ماده (قدیم) بر روح (جدید) است.
شیخ شبستر
اما
عارف است و نه حکیم (فیلسوف)
شیخ شبستر
نماینده عرفان است.
مشخصه عام و یونیورسال عرفان هم همین است:
بیان حیرت انگیز حقایق امور ماتریالیستی، رئالیستی، راسیونالیستی.
علیرغم داشتن موضع پانته ئیستی (همه چیز خدایی)، طرز تفکر ایرئالیستی (ضد رئالیستی) و ایراسیونالیستی (خردستیزانه) .
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر