درنگی
در
از
شین میم شین
هنر از دیدگاه مارکسیستی
مهرداد پرولتاریا
هنر در مارکسیسم:
بیطرف نیست، همیشه متأثر از ساختار طبقاتی جامعه است.
میتواند ابزار سلطه یا مقاومت باشد.
هدف آن باید آگاهیبخشی و تغییر اجتماعی باشد، نه سرگرمی صرف
طرفداری ویا جانبداری هنر و هر فرم دیگر شعور
را
اندکی توضیح دادیم.
جانبداری کذایی هنر از دید مهرداد
نه جانبداری هنر به عنوان فرمی از شعور، بلکه جانبداری هنرمند است.
حتی جانبداری آثار هنری نیست.
مثال:
رمان دن آرام
شولوخف و یا رمان
جانبدار کیست و چیست؟
مثال دیگر:
رمان کلیدر
دولت آبادی و یا رمان
جانبدار کیست و چیست؟
در هر اثر هنری اصیل و نه قلابی و باسمه ای
جامعه انعکاس می یابد.
جامعه ای که هنرمند هم عضوی از آن است.
یعنی
خود هنرمند هم در اثر هنری اش انعکاس می یابد.
به عبارت دقیقتر،
در هر اثر هنری
جامعه انعکاس هنری ـ استه تیکی ـ اروتیکی ـ عاطفی ـ احساسی می یابد.
مثال:
خود دولت آبادی،
مخالف سلطنت بوده است و چه بسا میهمان ساواک بوده است و آش و لاش شده است.
در حالیکه محتوای رمان کلیدر،
انعکاس مقاومت ارتجاع فئودالی و خانخانی و خرابکاری مأیوسانه و نیهلیستی است.
رمان جنگ و صلح تولستوی
انعکاس مناسبات فئودالی و عادات و افکار و ارزش های اخلاقی اشرافیت فئودالی است.
خود تولستوی که طرفدار اشراف نبوده است.
محتوای آثار هنری
پس از تحلیل مارکسیستی آشکار می گردد.
سمتگیری طبقاتی و سیاسی هنرمند
نقش تعیین کننده ای به عهده ندارد.
این البته بدان معنی نیست که هیچ نقشی به عهده ندارد.
این نقش اما نه تحمیلی و تقلبی و فرمایشی و دستوری، بلکه طبقاتی است.
خاستگاه و پایگاه طبقاتی هنرمند
خواه و ناخواه
در کیفیت اثر هنری اثر می گذارد.
برای اینکه انعکاس از هر نوع
از فیلترهای طبقاتی می گذرد.
اینکه احمد محمود در آثارش چه چیزی از جامعه و طبیعت را انعکاس هنری می بخشد،
تحت تأثیر تعلقات طبقاتی و سیاسی و ایده ئولوژیکی او نیز است.
این امر اما نه تصنعی و دستوری، بلکه طبیعی و طبقاتی است.
این بدان معنی است
که
هر اثر هنری
نه فقط آیینه جامعه و طبیعت (واقعیت)، بلکه ضمنا آیینه چند و چون هنرمند است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر