از
شین میم شین
اینک آخرین کلام
سیاوش کسرایی
حیف آن هزارها گلی که همچو دل
پیش پایت اوفتاد
حیف باوری که خلق بر تو داد
حیف از آن بلند موج سر شکن
حیف از آن خروش
حیف از آن قیام!
اوف بر آن امید
تف بر این نظام
معنی تحت اللفظی:
حیف بر بزرگداشت خمینی توسط مردم
حییف بر ایمان آوردن مردم به خمینی
حیف از موج سرشکن و خروش و قیام توده ای و امید مردم به خمینی.
تف بر نظام فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ اسلامی.
این احکام و مفاهیم سیاوش را باید مورد تأمل قرار داد:
۱
حیف آن هزارها گلی که همچو دل
پیش پایت اوفتاد
سیاوش
چنان وانمود می کند که انگار خمینی و اراذل و اوباش به طور تصادفی و ناگهانی از آسمان افتاده است و مردم دل خود را به صورت دسته گلی به پایش انداخته اند.
این تصور و تصویر مطلقا باطلی است.
جنبش فئودالی ـ فوندامنتالیستی
(جنبش خمینیستی)
و
تروریسم فئودالی ـ فاشیستی فدایی و مجاهدین اسلام و خلق و غیره
پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی خجسته سفید
در دیالک تیک داخلی و خارجی («ملی» و بین المللی)
شکل گرفته، اوج گرفته و قوت و نیرو گرفته است
و
سر انجام با «وحدت کلام» و گام (دیالک تیک وحدت «نظر» و وحدت عمل)
به سرنگونی رژیم انقلاب سفید و پیروزی ارتجاع سرخ و سیاه منجر شده است.
پشت دار و دسته ارتجاعی خمینی
به طبقه اجتماعی داخلی و خارجی ارتجاعی
(اشرافیت فئودالی ـ روحانی، بورژوازی و خرده بورژوازی سنتی ـ بازاری) و امپریالیسم جهانی گرم بوده است.
ضمنا
جنبش فئودالی ـ فوندامنتالیستی
فقط در ایران نبوده است.
قبل از ایران در کشورهای قبیلتی ـ برده داری مسلمان نشین
توسط طبقه حاکمه ارتجاعی «ملی» و امپریالیستی به عنوان آلترناتیوی برای جنبش رهایی بخش ملی
تقویت و تغذیه و حمایت شده است
و
در خلاء حاصل از شکست سوسیالیسم در اروپای شرقی
عرض «عن ـ دام» کرده است و به فاجعه ای ارتجاعی بدل شده است.
هم شکست سوسیالیسم
علل تئوریکی
داشته است
و
هم
پیروزی جنبش فئودالی ـ فوندامنتالیستی.
حزب توده و احزاب به اصطلاح سوسیالیستی عربی و عجمی و کمونیستی
باید قبل از دشنام دادن و افسوس خوردن و نفرین کردن،
به انتقاد علمی و انقلابی از خود بپردازند
و
برای بر آمدن از عهده انتقاد علمی و انقلابی از خود و جامعه و جهان
به عوض خودفریبی و عوامفریبی
به فراگیری مارکسیسم خطر کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر