۱۴۰۳ اسفند ۱۸, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۷۱)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هشتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷ ـ ۸۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

دیوان حافظ و سعدی جولانگاه وارونه سازی های رنگارنگ است:

 

حافظ

گرچه بی سامان نماید کار ما، سهلش مبین

کاندر این کشور گدائی رشک سلطانی بود.

معنی تحت اللفظی:

از این نکته سهل انگارانه مگذر که کار ما بی سامان به نظر می آید.

فراموش مکن که در کشور ما سلاطین به گدایایان رشگ می برند.

 

خواجه در این بیت غزل هم دیالک تیک گدا و توانگر را به شکل دوئالیسم سلطنت و ذلت (پادشاهی و گدایی) بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.

آن سان که توانگر به گدا رشگ می برد و خیلی دلش می خواهد که به عوض سلطنت، به گدایی بپردازد.

 

غمناک نباید بود از طعن حسود، ای دل

شاید که چو وابینی، خیر تو در این باشد.

معنی تحت اللفظی:

از طعنه حسود غمگین مشو.

اگر تیز بنگری شاید خیر تو در همین باشد.

 

معلوم نیست که منظور خواجه چیست؟

مخاطب خواجه از چه چیزی نباید غمگین نشود؟

از طعنه حسود و یا از معایب دل که مورد طعنه قرار می گیرد؟

 

دولت فقر، خدایا، به من ارزانی دار

کاین کرامت، سبب حشمت و تمکین من است.

معنی تحت اللفظی:

خدایا سعادت فقر و بی چیزی را نصیب من کن.

برای اینکه فقر و بی چیزی کرامتی است و موجب جلال و جبروت من می شود.

 

خواجه در این بیت غزل هم دیالک تیک فقر و ثروت را به شکل دوئآلیسم کرامت و حشمت  بسط و تعمیم می دهد و ضمنا وارونه می سازد:

فقر و ذلت

به چرخش چشم به آرزوی اربابان برده دار تبدیل می شود.

 

یکی از مشخصات مهم خریت و خردستیزی

وارونه سازی و وارونه بینی و وارونه نمایی حقایق امور است.

 

دلیل علافه مفرط نیچه به خواجه هم همین خردستیزی و وارنه بینی و وارونه نمایی و وارونه سازی او ست.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر