پروفسور دکتر گونتر کروبر
(۱۹۳۳ ـ ۲۰۱۲)
برگردان
۴
· وظیفه ای که دترمینیسم مکانیکی برای علوم محول می کند، عبارت است از مورد بررسی قرار دادن همه پدیده های طبیعی بر مبنای روابط مکانیکی.
· دترمینیسم دیالک تیکی اما برعکس، وظیفه علوم را در کشف تنوع پیوندهای عینی و در گذر از چیزهای منفرد موجود در کنارهم، به کشف روابط علی و در گذر از یک فرم پیوند و وابستگی متقابل به فرم دیگر، عمیقتر و عامتر می داند.
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۲۱۳)
۵
· دترمینیسم مکانیکی ضرورت (جبر) را مطلق می کند و وجود عینی تصادف را منکر می شود و دلیل قبول تصادف را در نارسائی شناخت بشری می داند.
· دترمینیسم دیالک تیکی اما وجود عینی ضرورت و تصادف و پیوند دیالک تیکی ضرورت و تصادف و ضرورت و آزادی (جبر و اختیار) را به رسمیت می شناسد و به برکت آن و علاوه بر آن به دلیل داشتن درک دیالک تیکی از رابطه علت و شرط، قانون و شرط، امکان و واقعیت از افتادن به دام فاتالیسم (سرنوشتگرائی) پرهیز می کند.
قانون
https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/blog-post_84.html
علت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7618
امکان
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8956
واقعیت
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4582
پایان
۶
· دترمینیسم مکانیکی فقط یک نوع سیستم، یعنی سیستم نقاط توده ای را به رسمیت می شناسد که رفتارش بنا بر وضع اولیه آن و بر طبق قوانین مکانیکی به طور خطی ـ واضح تعیین شده است.
· دترمینیسم دیالک تیکی اما می تواند سیستم هائی را نیز در نظر بگیرد که بنا بر ساختار بغرنج خود قادر به نشان دادن عکس العمل نسبت به اختلالات محیط، دمساز کردن خود با محیط و تغییر هدفمندانه خودند.
· سیستم هائی که بر مبنای قانونمندی های دیالک تیکی تشکیل می یابند و خصلت سیبرنتیکی آنها را فقط بر مبنای روابط متقابل دیالک تیکی، برمبنای تضادهای درونی و برونی، علت و معلول، ضرورت و تصادف، امکان و واقعیت می توان درک کرد.
۷
· سیستم های استوشاستیکی نیز حاکی از وجود دیالک تیک امکان، احتمال، ضرورت و واقعیت اند و به نظر دترمینیسم مکانیکی به صورت سیستم های فاقد تعین مندی جلوه می کنند.
· تعین مندی پدیده ها از نظر دترمینیسم مکانیکی یکسان با قابل پیشگوئی بودن آنها ست.
· دترمینیسم دیالک تیکی تعین مندی سیستم های استوشاستیکی را به رسمیت می شناسد و پیشگوئی در باره آنها را از طریق علم احتمالات امکان پذیر می داند.
۸
· اگر به این تفاوت های ماهوی میان دترمینیسم مکانیکی و دترمینیسم دیالک تیکی توجه نشود، خطر آن می رود که با استناد به نظریات علوم طبیعی مدرن، به ویژه فیزیک قرن بیستم (که دارای خطوط بارز دیالک تیکی است) مدعی کهنه شدن دترمینیسم باشیم.
· این حادثه در نقطه عطف قرن بیستم با گذار از فیزیک کلاسیک به فیزیک مدرن واقعا هم صورت گرفته است:
· هایزنبرگ با کشف رابطه نادقیق (که به طور کمی مشخص شده بود) دوئالیسم ذره ای ـ موجی را مطرح می کند و صادق نبودن دترمینیسم مکانیکی در عرصه ذرات هسته ای را اثبات می کند.
۹
· فلاسفه بورژوائی و دانشمندان علوم طبیعی هوادار آنان، این حقیقت امر را بهانه قرار داده و اعلام می کنند که دترمینیسم کهنه شده و باید دور انداخته شود و یا حداقل در عرصه ذرات هسته ای جای خود را به ایندترمینیسم (فقدان تعین مندی) بدهد.
۱۰
· این نظر تا درجه ای رواج می یابد که حتی خود مکانیک کلاسیک، دترمینیسم را مطرود شمرده است.
· (بورن)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر