۱۴۰۳ اسفند ۸, چهارشنبه

درنگی در کالبد شکافی "پرویز ثابتی" به قلم رضا علوی (۲)


 

پرویز ثابتی

 ( ۱۳۱۵)

 


 کالبد شکافی "پرویز ثابتی" 

رضا علوی  

درنگی 

از

میم حجری
 
عنوان این پژوهش رضا علوی
( کالبد شکافی "پرویز ثابتی" )
  است.

 کالبد شکافی  
به معنی تحلیل یا بررسی دقیق و عمیق موضوعی و یا پدیده ای  است.
 
هدف ما از تحلیل این پژوهش رضا علوی،
نه فقط تحلیل کالبد شکافی او، بلکه علاوره بر آن، تحلیل متد تحلیلی او نیز است.
به زبان رضا علوی:
هدف ما کالبد شکافی کالبد شکاف هم است.

رضا علوی
  آقای ثابتی،

 ۳۳ سال می گذرد، اما از هم تباران من و تو، فراوان کسانی هستند که با کمر شکسته، پاهای ورم کرده، انگشتان بریده و چهره خونابه گون،

 صورت خشمگین و صدای دهشتناک ترا بیاد دارند.

معنی تحت اللفظی:
آقای ثابتی
از هم تباران من و تو خیلی ها هنوز هم آثار شکنجه را و جهره خشمگین و پرخاش  وحشتناک تو را به خاطر دارند.
 
این اولین جمله مؤلف این مطلب است.
او
به عوض کالبد شکافی پرویز ثابتی به مثابه موضوع پژوهش،
به او حمله ور می شود.
اگر پرویز ثابتی دم دستش بود، با چوب و چماق و چاقو حمله ور می شد.
ولی چون او دم دستش نیست، با تسلیحات کلامی به او حمله ور می شود.
او را مورد خطاب قرار می دهد.
کسب و کار روشنفکران وطنی همین است.
 
دلیلش اما چیست؟
 
 
 
بدین طریق این تصور در خواننده این مطلب تشکیل می یابد که پرویز ثابتی شکنجه گری هپیلی هپو از طراز شعبان بی مخ بوده است.
 
بیوگرافی پرویز ثابتی اما حاکی از شخصیت و ماهیت و کیفیت دیگری است:

پرویز ثابتی

 ( ۱۳۱۵)

از بلندپایه‌ترین مقام‌های امنیتی در حکومت محمدرضا پهلوی ب

 او طی سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ در رأس ادارهٔ سوم ساواک قرار داشت که مهم‌ترین و مقتدرترین رکن ساواک بود. 

او در پست «قائم‌مقام ساواک»، مسئولیت حفظ امنیت داخلی ایران را برعهده داشت.

  دانش‌آموختهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران ب

 و در بهمن ۱۳۳۷ به عنوان «تحلیلگر سیاسی» به استخدام سازمان اطلاعات و امنیت کشور درآمد.

پرویز ثابتی
روشنفکری از تبار رضا علوی و امثال بیشمار او ست.
 
پرویز ثابتی
نه شکنجه گری عادی و پیش پا افتاده، بلکه روشنفکری  تحصیلکرده و تحلیلگر بوده است.
یعنی
صدها بار اندیشنده تر از شاه و بقیه بوده است.
 
رضا علوی و امثال بیشمار او
اصلا از خود نمی پرسند که چرا  پرویز ثابتی سمتگیری سیاسی دیگری اتخاذ کرده است و عملا پشت پت بر اعتقادات مذهبی ـ بهایی خود زده است.
آنهم در دوره ای که سمتگیری ضد سلطنتی فخرانگیز بوده است و مد مدرن روز بوده است. 

رضا علوی

 تصور مکن که تبهکاری های زیاده (از حد؟) حکومت اسلامی 

ترا به حاشیه و سایه می راند. 

 

رضا علوی
به انکار آفتاب می پردازد:
همه کسانی که از شکنجه گاه های شیخ گذشته اند،
 به این نتیجه رسیده اند که شکنجه گران شاه، صدهزار بار متمدن تر و راسیونال تر  و آدم تر از شکنجه گران شیخ بوده اند.


 
مراجعه کنید
به
خاطرات محمد علی عمویی و غیره.

راستی چرا و به چه دلیل؟
فرق و تفاوت و تضاد شکنجه گران شاه با شکنجه گران شیخ
چه بوده است و به چه دلیل بوده است؟
 
رضا علوی
 شاهدان فراوانی حضور دارند و سرافراز و استوار ایستاده اند ...
 
خوب.
همین خبر دال بر چیست؟
از قربانیان شیخ  فقط می توان در خاوران خای آشکار و نهان باخبر شد و نه در باختران.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر