۱۴۰۳ بهمن ۲۲, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۵۸)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هشتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷ ـ ۸۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

میان دو عم زاده وصلت فتاد

دو خورشید سیمای مهتر نژاد

 

یکی را به غایت خوش افتاده بود

دگر نافر و سرکش افتاده بود

معنی تحت اللفظی:

حریف زیبا رویی از نژاد عالی با دختر عموی ماهرویش ازدواج کرده بود، بی آنکه از او خوشش بیاید.

دختر عمویش اما دلباخته او بود.

 

سعدی در این بیت شعر،

برای توصیف دو عم زاده، دیالک تیک نمود و بود (ماهیت) را به شکل دیالک تیک سیما و (۱) بسط و تعمیم می دهد.

 

سعدی در این بیت شعر،

برای توصیف دو عم زاده، دیالک تیک نمود و بود (ماهیت) را به شکل دیالک تیک سیما و نژاد بسط و تعمیم می دهد.

او ضمنا اوتوماتیسمی را میان نمود و بود در خاطر خواننده شعرش احیا می کند:

خورشید وشی سیما و مهتری نژاد لازم و ملزوم یکدیگر اند.

 

انگار نه مهتر نژاد می تواند بد سیما باشد و نه خورشید سیما می تواند کهتر نژاد باشد.

 

این یکی از تئوری های خرافی سعدی است:

برون هر چیز و هر کس نشاندهنده درون او

و

ظاهر هر چیز و هر کسنشاندهنده باطن وذات او ست.

 

سعدی

در این تئوری

به هویت (یکسانی) و وحدت اقطاب دیالک تیکی می رسد و عملا فاتحه ای بر خصلت دیالک تیکی مربوطه می خواند و به منجلاب  فکری عرفان می افتد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر