۱۴۰۳ بهمن ۲۹, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۶۱)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هشتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷ ـ ۸۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

سعدی

 

آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس

آدمی خوی شود، ور نه همان جانور است.

معنی تحت اللفظی:

کسی که فقط به ظاهر آدم (آدمنما) باشد، به شرطی خوی آدمیان را کسب می کند که بر هوای نفس چیره شود.

در غیر اینصورت، جانور خواهد بود و نه بشر.

 

 

سعدی

 در این بیت شعر

 دیالک تیک نمود و (۱)

را

به شکل دیالک تیک صورت و خوی بسط و تعمیم می دهد و به شرطی آدمی روئی توأم با آدمی خوئی را ممکن می داند که انسان غرایز نفسانی را سرکوب کند.

 

سعدی

 در این بیت شعر

هم دیالک تیک نمود و بود (ماهیت) را به شکل دیالک تیک صورت و خوی بسط و تعمیم می دهد و به شرطی آدمی روئی توأم با آدمی خوئی را ممکن می داند که انسان غرایز نفسانی را سرکوب کند.

 

سعدی این مفهوم ارتجاعی «نژاد» را از فردوسی اقتباس کرده است، که به معنی دودمان به کار برده است.

 


جوانشیر

 این مسئله را در پژوهشی تحت عنوان «حماسه داد» مفصلا توضیح داده و اثبات کرده است.

 

نژاد یک مقوله بیولوژیکی و (۲) است.

 

نژاد یک مقوله بیولوژیکی و آنتروپولوژیکی است.

 

در عالم جانوران هر نوعی به زیرنوع ها و بالاخره به نژادهای جغرافیائی تقسیم بندی می شود و در سیر تطبیق خود با شرایط محیط زیست توسعه می یابد.

 

نژادهای حیوانی تابع قوانین (۳) اند.

 آنها شکل وجودی نوع معینی را تشکیل می دهند و تحت تأثیر شرایط معینی (طبیعی و یا مصنوعی) می توانند به انواع جدیدی بدل شوند.

 

نژادهای حیوانی تابع قوانین طبیعی اند.

 آنها شکل وجودی نوع معینی را تشکیل می دهند و تحت تأثیر شرایط معینی (طبیعی و یا مصنوعی) می توانند به انواع جدیدی بدل شوند.

نژاد انسانی بمثابه یک مقوله بیولوژیکی تابع قوانین جلمعتی است.

نژادهای انسانی از گروه هائی از انسانها تشکیل می یابند که دارای منشاء و شاخص های بغرنج خودویژه نوع فیزیکی مشترکند.

 

با توسعه تولید، شاخص های نژادی توانائی تطبیق خود به طبیعت را از دست می دهند و رابطه انسان با طبیعت رابطه ای (۴) می گردد.

 

با توسعه تولید، شاخص های نژادی توانائی تطبیق خود به طبیعت را از دست می دهند و رابطه انسان با طبیعت رابطه ای باواسطه می گردد.

 

به همان اندازه که انسان به برکت توسعه (۵) خود را از پیوند بیواسطه با طبیعت آزاد می سازد، به همان اندازه هم نژادهای طبیعی در همدیگر ذوب می شوند و خود را به (۶) اجتماعی مبدل می سازند.

 

به همان اندازه که انسان به برکت توسعه تولید خود را از ارتباط متقابل بیواسطه با طبیعت آزاد می سازد، بهمان اندازه هم نژادهای طبیعی در همدیگر ذوب می شوند و خود را به طبقات اجتماعی مبدل می سازند.

نژاد در جامعه بشری یک مفهوم تاریخی است که در تحلیل نهائی بوسیله شیوه تولید مادی تعیین می شود.

 

با گذار سرمایه داری به مرحله امپریالیستی اش

 از مفهوم «نژاد» سوء استفاده های خونینی شده است و می شود.

تئوری های نژادی که از سوی استعمارگران برای توجیه سیاست غارتگرانه و انسان ستیزانه خود مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و می گیرند، اعتبار علمی ندارند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر