۱۴۰۳ آذر ۱۴, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۴۵۷)

    


میم حجری

 

داستان حسنک وزیر
حسنک در زمان حکومت سلطان محمود غزنوی به مقام وزارت رسید. او شخصی با تدبیر، هوشمند و شجاع بود که با تلاش‌های خود توانست به قدرت و نفوذ بالایی دست یابد. اما پس از مرگ سلطان محمود، دوران دشواری برای حسنک آغاز شد. سلطان مسعود غزنوی که جانشین محمود شده بود، به دلایل سیاسی و اختلافات شخصی با حسنک، او را متهم به خیانت کرد. یکی از دلایل اصلی این اتهام، نزدیکی حسنک به خلافت فاطمیان مصر بود، که مخالف خلافت عباسیان بودند.
حسنک را به دربار آوردند و در یک محاکمه نمایشی به خیانت محکوم کردند. بیهقی با دقت، روایت می‌کند که چگونه حسنک در این محاکمه، با شجاعت و وقار رفتار کرد و از خود دفاع نمود. با این حال، دشمنان سیاسی او تصمیم به نابودی‌اش گرفته بودند.
اعدام حسنک
یکی از تکان‌دهنده‌ترین بخش‌های داستان، صحنه اعدام حسنک است. او را با زنجیر به میدان بردند و به دار آویختند. بیهقی این لحظه را با جزئیاتی دردناک توصیف می‌کند، به‌طوری که خواننده به شجاعت و مظلومیت حسنک پی می‌برد. حسنک در برابر مرگ خم به ابرو نیاورد و با شجاعت به استقبال آن رفت.


تمامی تاریخ فرماسیون اقتصادی فئودالی سرشته به اعدام وزرا ست.
فقط حسنک اعدام نشده است.
برای درک دلیل این اعدام ها
باید به نقش وزرا در دربارها پی برد.
وزرا
ایده ئولوگ های (روشنفگران) ارگانیک طبقات حاکمه بوده اند وبا دربار به همین دلیل در افتاده اند و از چشم سلاطین افتاده اند و  بر دار شده اند.
یعنی خود را فدای مصالح و منافع استراتژیکی  طبقات حاکمه کرده اند.
ترور و اعدام روشنفکران ارگانیک طبقه کارگر در کشورهای به اصطلاح سوسیالیستی هم چه بسا به همین دلیل بوده است





شما خیال کردید کتاب‌های مرا سانسور کنید می‌آیند کتاب‌های شما را می‌خوانند؟ نه؛ ملتی که به سانسور عادت کند نه کتاب شما را می‌خواند، نه کتابِ من را. این حاصلِ زحماتِ شماست، جوان‌ها این‌جور بار آمدند، بی‌مطالعه، بی‌هویت. بی‌هویتی یعنی همین
علی اشرف درویشیان

همین حرف علی اشرف نشانه حواسپرتی او ست.
اولا
کتاب های علی اشرف ها اصلا ارزش خواندن نداشته اند و   سانسور انها ربطی به محتوای کتب کذایی نداشته است.
ثانیا
ممنوعیت هرچیز کنترا پرودوکتیو است
یعنی باعث کشش بیشتر مردم به کتاب ممنوعه می شود.
ثالثا
« کتاب‌های شما » یعنی  ایده ئولوژی طبقات حاکمه چه بسا حتی به صورت کتب درسی تدریس می شود و از رسانه ها و مناابر و مناره ها شب و روز به خورد خلایق داده می شود.

مگر می شود
نظامی از بدو تشکیل
بحران زده باشد؟
بحران به چه معنی است و نتیجه چیست؟
سرمایه داری
اصلا
چیست؟
کسانی که تعریف مفااهیم را نمی دانند
از مفاهیم
 فحشواژه می سازند.

مارکسیسم
وعظ نیست.
مارکسیسم
 علم است.
مارکسیسم
علمی فلسفی و یا فلسفه ای علمی است.
مارکسیسم
ربطی به سرمایه داری ندارد.
همین کریم (مؤلف قران)
مارکسیستی تر از خیلی از مدعیان مارکسیسم است.
مارکسیسم
مبتنی بر متد دیالک تیکی است که نماینده اش در ایران شیخ شیراز تحت تأثیر کریم است.
مارکسیسم
فقط منتقد سرمایه داری نیست
مارکسیسم
ضمنا ستایشگر نظام سرمایه داری است
صفحات آغازین مانیفست حزب کمونیستی
به تجلیل از نظام سرمایه داری اختصاص دارند.
مارکس
در کشاکش ایده ئولوژیکی  با پرودن
از نظام سرمایه داری دفاع می کند
نظام سرمایه داری
صدها بار مترقی تر از نظامات برده داری و فئودالی است


بلبل آهسته به گل گفت شبی
که مرا از تو تمنائی هست
من به پیوند تو یک رای شدم
گر ترا نیز چنین رائی هست
گفت فردا به گلستان باز آی
تا ببینی چه تماشائی هست
گر که منظور تو زیبائی ماست
هر طرف چهرهٔ زیبائی هست
پا بهرجا که نهی برگ گلی است
همه جا شاهد رعنائی هست
باغبانان همگی بیدارند
چمن و جوی مصفائی هست
قدح از لاله بگیرد نرگس
همه جا ساغر و صهبائی هست
نه ز مرغان چمن گمشده‌ایست
نه ز زاغ و زغن آوائی هست
نه ز گلچین حوادث خبری است
نه به گلشن اثر پائی هست
هیچکس را سر بدخوئی نیست
همه را میل مدارائی هست
گفت رازی که نهان است ببین
اگرت دیدهٔ بینائی هست
هم از امروز سخن باید گفت
که خبر داشت که فردائی هست .... پروین اعتصامی






صهیونیسم = نازیسم؟
صهیونیسم
تعریف دارد
امیر نیک آیین مفهوم صهیونیسم را از دایرة المعارف شوروی ترجمه کرده است.

صهیونیسم

۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13332
 
پایان




خواب وبیداری
----------
نا نوشته ترین
شعر هایم را  در بیداری
فراموش می کنم
در خواب شجاع ترم

کلمات آغوش باز می کنند
     در دستانم .
بیدار که می شوم
مدادم گم و
حافظه ام پاک است .
شهناز هماپور

 خواب وبیداری
----------
نا نوشته ترین
شعر هایم را  در بیداری
فراموش می کنم
در خواب شجاع ترم

معنی تحت اللفظی:
اشعاری را که در خواب سروده ام، پس از بیدار شدن قراموش می کنم
در عالم خواب دلاورترم.

در عالم خواب نمی توان شعر سرود.
در روند تلاش برای خوابیدن
 شعرای شعر سنتی پیرو  قوافی
 شعر می سرودند و فوری چراغ روشن می کردند و یاد داشت  می کردند
شهناز اما اهل شعر نو است و نه شعر سنتی.
سرایش شعر
 ضمنا شجاعت لازم ندارد
امروزه حتی انتشار شعر شجاعت لازم ندارد
به همین دلیل
شاعر برخی از اشعار
ناشناس می ماند.
یکی از مزایای انقلاب علمی و فنی همین است.



تصور و تصویر و تجسم هنری وحدت کارگران، دهقانان و روشنفکران خلقی در جامعه سوسیالیستی


بحث بر سر گذار از اوتوپی به علم و از رؤیا به اندیشه و عمل و واقعیت نیست.
بحث بر سر شاهکار جا زدن رؤیا توسط بعضی ها ست.



کدام شاهکاری در رؤیا شکل گرفته است؟
کدام دهنی با حلوا حلوا کردن
شیرین شده است؟
اوتوپی و رؤیا
نشانه غیاب علم و عقل است.
اوتوپی و رؤیا
به اتلاف نیرو و انرژی بشر منجر می شود و به زابش فاجعه.
خرد
بهتر از هرچه ایزد بداد.






بدون روشنگری علمی و انقلابی (مارکسیستی)
بدون تعریف مستمر مفاهیم و تمرین مدام و کسب لیاقت تفکر مفهومی
نه کمونیستی تربیت می شود و نه حزب کمونیستی تشکیل و تقویت می یابد.
با اشاعه عوامفریبانه  شور و شوق ضمن بی اعتنایی به شعور طبقاتی ـ پرولتری
فقط می توان آب به آسیاب ارتجاع ریخت.
منم منم کردن و هندوانه زیر بغل خود چپاندن
نه صفت و فضیلت کمونیستی،‌ بلکه صفت و فضیلت فاشیستی ـ فوندامنتالیستی است.
مشک باید خودبو باشد و نه عطارگو.
دوران کنونی نه تیره ترین دوران ها
بلکه دوران گذار گلوبال به سوسیالیسم و کمونیسم است
و
جنگ های کنونی نه جنگ های طبقاتی، بلکه جنگ های زرگری اند:
جنگ بین اجامر مختلف ارتجاع جهانی اند
اکنون تمیز جبهه خیر از شر محال گشته است:
بین پوتین و پالان و لطان و عردوغان و نعلین و حماس و جهاد و حزب الله
فرق ماهوی وجود ندارد.
ما با خرتوخر بین المللی سر و کار داریم که به تقویت روزافزون خردستیزی و جریانات خردستیز منجر می شود
و
عملا جنگ جهانی سوم تدارک دیده می شود


داروین:
شریف ترین خصیصه بشری
عشق به همه موجودات هستی است.

این عشق خود داروین به موجودات است و نه عشق اشراف به موجودات.
اشراف چه بسا بدترین دشمنان زیباترین حیوانات و پرندگان اند و از شاخ و سر و اندام آنها
قصور خود را می آرایند و عظمت شکارپیشگی خود را به رخ این و آن می کشند.
داروین
  قیاس به نفس می کند و عشق خود  به موجودات را تعمیم تمام بشری می بخشد:
 
یکی از دلایل مهم عشق به چیزی
تولید فیزیکی و فکری و نوعی  آن چیز است و کار بر روی آن چیز است:
مثال:
عشق بنا و معمار به خانه و پل و کارخانه
عشق آهنگر به آهن و داس و دیگ و دشنه
عشق مادر و پدر به فرزند
عشق پرنده به جوجه
عشق حیوان به توله
عشق شاعر به شعر
عشق نویسنده به قصه و حکایت و رمان
عشق داروین به نباتات و حانوران و انسان ها (موجودات)



ویکتور «هو» گو:
تفکر
کردوکار ذهن است
و
رؤیا تفنن آن.

نه.
رؤیا
«تفکر» کسی است که عاجز از تفکر است.
رؤیا پردازی افراد
شبیه کردوکرا ساختمانی  کودکان  در سواحل دریا ست
رؤیا شبیه خانه شنی کودکانه است که به هیچ دردی نمیخورد.



عشق چیست؟
از معلم دینی پرسیدند عشق چیست؟
گفت: حرام است
خروس

هیچ معلم دینی این حرف را نمی زند.
بخش اعظم قصص قران
عاشقانه اند.
مثلا قصه زلیخا و یوسف
قران را باید از نو شناخت


فبثاغورث جان
گفتار چیست؟
کردار چیست؟
حریفی در ایران باستان به نام زرتشت
شعار معروفی داشته است که از سر تا پا علمی و عقلی و ضمنا دیالک تیکی است:
دیالک تیک پندار (افکار) ـ گفتار ـ کردار
هم
منشاء گفتار
افکار است
و
هم
منشاء کردار.
به قول مارکس:
کلمه و جمله = غلاف خنجر مفهوم و حکم (فکر)
به قول انگلس:
هر کرداری از کله آدمی می گذرد.
یعنی
بشر قبل از انجام کاری
آن را در ذهن خود به انجام می رساند.
به قول مارکس:
بنا قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه (اندیشه مربوطه) را ذر ذهن خود می سازد
و
بعد
با مصالح ساختمانی و نیروی عضلانی خانه فکری را به خانه مادی مبدل می سازد.



کوچکترین کاری که میتونیم بکنیم خوشحال کردن اطرافیانمان است.
مارنی

ویرایش:
بیهوده ترین کاری که می توانیم بکنیم...
خوشحالی
به شرطی خوشحالی محسوب می شود که خودجوش باشد و نه قلقلکی و زورکی و مصلحتی




بابک برزویه
شاطر را با شاعر عوضی گرفته است.
شاعر
مصرف کننده بی مصرف نان است.
تولید کننده نان
نه شاعر
بلکه
برزگر و آسیابان و خمیرگیر و شاطر است.




ضرب المثل چینی:
تعیین کننده مسیر کشتی
نه
باد، بلکه بادبان است.

نه.
تعیین کننده مسیر کشتی
همان تعیین کننده مقصد آن است.
یعنی همان کشتی بان است.





  ما در لابه لای دیوارهای جبر حرکت می کنیم.
کودکی که در زباله دانی دنبال قوت لایموت می گردد،
 خودش این شیوه زیست را انتخاب نکرده است.
سیستم جامعتی
 این شیوه زیست را به او تحمیل کرده است.
 اگر سیستم عوض شود
طرز زیست او هم عوض می شود

زنده باد شعور به عوض شعر و شور و شوق و شعار
پیش شرط زیستن
زنده بودن پیشایپش  است.
 اصولا از یک میلیون نفر
حتی  یک نفر یافت نمی شود که بیندیشد و بتواند بیندیشد.
خلایق حرف های این و آ نرا طوطی وش تکرار می کنند و خیال میکنند که می اندیشند.
اندیشیدن کار فکری است و ساز و برگ (وسیله کار) و نوهاو (دانش حرفه ای و فنی و علمی) می طلبد



استفان تسوایگ:
احساسات زیبا را چه سود، اگر نتوانرد و بدل کرد.

شناخت حسی و عاطفی
بهتر از هیچ است.
ولی چه بسا سطحی و سرسری و ساده لوحانه است.
با طناب احساسات زیبا
نمی توان به چاهی اندر شد و در چاه نماند و نمرد.
پیش به سوی شناخت فلسفی ـ علمی (مارکسیستی)

مربی کودکان (نسل بعدی)
که مادران و پدران نیستند.
مربی کودکان کیست؟
مربی کودکان
همان مربی خود مادران و پدران و مادران و پدران مادران و پدران مادران و پدران است.
کیست؟




من اعتقاد دارم یک چیزی از آن بالا مراقب ماست، ولی متاسفانه باید بگم اون دولت است!
وودی آلن

آره.
دولت ولی ماشین سرکوب طبقات حاکمه است
پیدایش دولت
دال بر آن بوده است که جامعه بشری به جهنم تضادهای طبقاتی تبدیل شده است.
دولت
دستگاه تا دندان مسلحی برای جلوگیری از انفجارات طبقاتی است
روشنفکران
یعنی
 امثال تو
هم خدمه ایده ئولوژیکی طبقات حاکمه اند.
 تو جزو همان ماشین دولتی هستی که بالای سر توده ایستاده است و خط و نشان می کشد




آثار ساعدی و هر کس دیگر باید تحلیل مارکسیستی شوند. پیش به سوی تحلیل به عوض تجلیل

نه.

  رهایش  و پویش و جنبش
همیشه دیالک تیکی است:
فردی و کلکتیو (دسته جمعی) همزمان است.
نه بدون رهایش  و پویش و جنبش  فردی، رهایش  و پویش و جنبش  دسته جمعی وجود دارد و نه بدون رهایش  و پویش و جنبش  دسته جمعی، رهایش  و پویش و جنبش  فردی.
خصلت و ساختار همه چیزهستی
 از ذرات تا کاینات
دیالک تیکی است.
فردگرایی
نقطه عطف مهمی در گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم بوده است.
پرچم ایندیویدوئآلیسم (فردگرایی) را در دوران کنونی پرولتاریا به دوش می کشد.
هم و غم و فکر و ذکر پرولتاریای پیروزمند در جامعه سوسیالیستی و کمونیستی
اشاعه همه جانبه شعور و پرروش خستگی ناپذیر شخصیت های سوسیالیستی است

یادروز «جا خالی نکردن» روزای سیاهپوست در امریکا برای سفیدپوست

۶۹ سال قبل روزا پارک
از «جا خالی کردن» در اوتوبوس برای سفید پوست سر باز زد.


دو نفر که همدل نباشن با دو امضا محرم نمیشن.
گلنار

اگر همدل نباشند امضا نمی کنند.
پس از امضا
هم
محرم می شوند
امضا را نباید دستکم گرفت.
هورمونی هست که اعجاز می کند و اوکسی توسین نام دارد
و به هورمون وفا معروف است.
حتی پس از طلاق دست از سر افراد برنمی دارد
این هورمون ضمنا رد شیر مادر هم هست و مادر را به نوزاد پیوند عاطفی می دهد




این ادعای کودکانه را آخوندها هم گفته اند و می گویند. سیستم تعیین کننده سوبژکت است و نه برعکس.


نفرین کردن و بد و بیراه گفتن به «پنجاه‌و‌هفتی‌ها»
حریف

متد فکری کسانی که از این مفهوم بهره برمی گیرند،
درک و توضیح تاریخ بر اساس نسل ها ست.
مفهوم نسل
یکی از مفاهیم تئوری فاشیستی نخبگان است که مؤسسش فاشیست اسپانیایی به نام خوزه گارسیا (رفیق هایدگر) است.
مجاهدین خلق هم در آغاز از این مفهوم استفاده کردند تا با حزب الله مرزبندی کنند.
بدین طریق
جای تحلیل طبقاتی جامعه را تحلیل نسلی می گیرد.
بدون اینکه قادر به درک و توضیح تاریخ گردد.



دیروز در تلویزیون اسرائیل، وزیر دفاع سابق اسرائیل در زمان بنیامین نتانیاهو گفت که اسرائیل مرتکب پاکسازی قومی به منظور اسکان مجدد غزه برخلاف میل مردم اسرائیل است.

این که جزو اسرار نبوده است. مؤتلفین نتانیاهو علنا در بلندگوها حتی می گویند و از دیرباز جامه عمل می پوشانند.


آره. تعارف مشخصه سنتی ایرانیان است


پیش شرط درک جهان دیگران
شنیدن حرف های انان است.
فرنگی

عجب حقایقی فرنگیان دارند.


" خدا گفت" دشمن خود را دوست بدار" و من از او اطاعت کردم
و خودم را دوست داشتم. "
 جبران خلیل جبران

خدا کجا گفته که دشمنت را دوست بداری؟
مگر زبان عربی بلد نیستی تا کتاب خدا را بخوانی و بدانی؟
ما برای اجنه کتاب خدا را تحلیل و منتشر می کنیم.
سری به زیر پا بزنید تا سربلند  شوید



افراد
می بینند، می شنوند و حرف می زنند.
اما
متأسفانه
بد می بینند
کم می شوند
و
بیشتر حرف می زنند.
فرنگی

ویرایش:
افراد
می نگرند و گاهی زل می زنند
ولی
نمی بینند.
دیدن با زل زدن و نگاه کردن تفاوت دارد.
افراد
می شنوند
بی انکه بشنوند.
ما با دو نوع شنیدن سر و کار داریم:
شنیدن پاسیو که اصلا به معنی شنیدن ینست.
شنیدن اکتیو
که فرمی از کار است و انرژی زدا  ست.
ما بخش اعظم کتاب ها را به صورت کاست شنیده ایم که مثل مطالعه خسته کننده بوده است.

افراد
 حرف نمی زنند.
اصلا نمی توانند حرف بزنند.
افراد
فقط
وراجی می کنند.
پیش شرط حرف زدن
تفکر پیشاپیش است.
سخن = غلاف اندیشه (مارکس)


قدرت سیاسی از لوله تفنگ بیرون می آید (و نه برمی خیزد.)
برخاستن به چه معنی است؟

مائو
آدم بدی نبوده، ولی سواد نداشته است.
۹۹ درصد آثار مائو
یاوه است.
به همین دلیل
ساواک کتاب های سرخ مائو را به دست جوانان میرساتد تا بخوانند و سقوط فکری و سیاسی بکنند
و از جست و جوی میراث نظری حزب توده دست بردارند.
مبارزه سیاسی
چه مسلحانه و چه مسالمت آمیز
چه پارلمانی و چه خیابانی
فقط یکی از فرم های مبارزه طبقاتی است
قدرت سیاسی
فقط اولین قدم در تسخیر حاکمیت طبقاتی است.
گاهی حتی به معنی تسخیر حاکمیت طبقاتی هم نیست.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر