۱۴۰۳ آبان ۲۴, پنجشنبه

درنگی در شعری از سیاوش کسرایی، تحت عنوان «هوای آفتاب» (۲)

  

درنگی

از

شین میم شین

هوای آفتاب
 
۱
هوای آفتاب
 
این عنوان  این شعر سیاوش است.
در عنوان هر شعری، محتوای ماهوی آن شعر تجرید و تقطیر می یابد.
 هوای آفتاب، مفهومی آب و هوایی و جغرافیایی است.
 
شاعر حزب توده و  مفاهیم جغرافیایی!
 چی شده است که سیاوش به این روز افتاده است؟

۱
ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سرد
تمام روزهای ماه 
را
فسرده می نماید و خراب می کند
و
 من
ـ به یادت ای دیار روشنی، کنار این دریچه ها -
دلم هوای آفتاب می کند
معنی تحت اللفظی:
هوا در تمام طول ماه، ابری و آسمان بسته و اتاق سرد است
و
 در نتیجه، همه روزهای ماه افسرده و خراب اند.
شاعر
بر لب پنجره اتاق سرد ایستاده و با یاد آوری ایران به مثابه سرزمین بی ابر و آفتابی،
آرزوی برگشت به کشور و برخورداری از هوای آفتابی می کند.
 
این شعر احتمالا در مسکو سروده شده است.
مسکو
یکی از زیباترین شهرهای جهان است.
مسکو کجا و تهران کجا که محل سکونت سیاوش بوده است؟
 
شرایط حاکم بر این شعر سیاوش،
پسیکولوژیکی اند
و
مقایسات جغرافیایی و آب و هوایی، بهانه اند و ثانوی اند.
 
۲
خوشا 
به
 آب و آسمان آبی ات
به 
کوه های سربلند
به
 دشت های پر شقایقت
به
 دره های سایه دار
و 
مردمان سختکوشِ توده کرده رنج روی رنج
زمین پیر پایدار!
 
معنی تحت اللفظی:
ایران اما بر خلاف روسیه، 
سرزمین آب و آسمانی آبی و کوه های سربلند و دره های سایه دار و سکنه زحمتکش و رنجبر و باستانی است.
 
سیاوش
در این بند شعر، 
به مقایسه سوبژکتیو (سطحی، ساده لوحانه، احساسی، عاطفی و دلبخواهی) 
دست می زند و از کیسه خلیفه می بخشد.
دلیل این تصورات و توهمات سیاوش،
روان شناسی خرد و خراب او ست.
 
این شعر سیاوش
نه شعری سرشته به شعور و شناخت و نه شعری مبتنی بر رئالیسم و راسیونالیسم (واقعگرایی و خردگرایی)، بلکه واکنشی روانی و غریزی و عاطفی و عصبی بر شرایط حاصل از سرکوب و شکست و ورشکست تئوریکی ـ اتیکی  ـ ایده ئولوژیکی حزب توده و بحران اردوگاه سوسیالیستی است.
 
و گرنه سیاوش، اشعار دیگری دارد که محتوای به کلی دیگری دارند.
هم در رابطه با اتحاد شوروی و هم در رابطه با حزب توده و ایران.
 
ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر