۱۴۰۳ آبان ۲۸, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۰۷)

     

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت سوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۴ ـ ۸۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

۱

چنین نقل دارم ز مردان راه

فقیران منعم، گدایان شاه

معنی تحت اللفظی:

مردان راه که فقرای ثروتمند و گدایان شاه واره اند، گفته اند:

  

سعدی

 در این بیت شعر،

 برای توصیف مردان راه،

دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

به شکل دیالک تیک منعم و فقیر و دیالک تیک شاه و گدا بسط و تعمیم می دهد.

 

او به کمک این شناخت افزار دیالک تیکی، مردان راه را دیالک تیکی از منعم و فقیر و گدا و شاه تلقی می کند.

این بهترین وسیله برای جعل و تحریف حقایق اجتماعی است.

مفاهیم « فقیران منعم» و « گدایان شاه» را سعدی بر مبنای تفکر دیالک تیکی خود مطرح می سازد:

فقیران منعم،

مظاهر وحدت فقر و نعمت اند،

مظاهر وحدت اضداد اند.

 

گدایان شاه نیز مظاهر وحدت گدا و شاه اند،

یعنی مطاهر وحدت اضداد اند.

 

سعدی

 برای اثبات این ادعا،

 دیالک تیک نمود و بود (ماهیت) را به شکل دیالک تیک ظاهر و باطن بسط و تعمیم می دهد و می گوید که مردان راه، به ظاهر فقیر و در باطن منعم اند، به ظاهر گدا و در باطن شاه اند.

این وارونه سازی خودسرانه سعدی نه برای تفنن، بلکه به قصد عوامفریبی است.

سعدی واقعیت عینی را وارونه و معکوس جلوه گر می سازد، تا تحمل وضع موجود را برای توده های تحت ستم سهلتر سازد و به بقا و درازی عمر آن کمک کند.

شاه گدا و گدای شاه فقط در عالم تخیل می تواند وجود داشته باشد و نه در عالم واقع.

سعدی با این وارونه سازی های بی دردسر به تحریف حقایق دست می زند و شعور مردم را مخدوش می سازد.

واقعگرائی مثل سعدی، گاهی به پنداربافی چیره دست مبدل می شود، تا بتواند وظایف ایدئولوژیکی ـ طبقاتی خود را به انجام رساند.

او حتی به طرزی سوبژکتیویستی و خودسرانه

 تفاوت و تضاد شاه و گدا را منکر می شود و چه بسا گدا را خوشبختتر از شاه قلمداد می کند.

حافظ این هنر سعدی را هم به خدمت می گیرد:

 

مبین حقیر گدایان عشق را، کاین قوم

شهان بی کمر و خسروان بی کله اند.

معنی تحت اللفظی:

گدایان عشق را دستکم مگیر.

آنها شاهانی بی کمربند شاهی و خسروانی بی تاج خسروی اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر