مارتین هایگر
فیلسوف نازی از نازی آباد آلمان
(۱۸۸۹ – ۱۹۷۶)
درنگی
از
شین میم شین
حریف
هایدگر در کل منتقد سوبجکتیویسم دکارتی و <تکنولوژی> به مثابه بستر سازان تمدن جدید و زندگی انسان ها بود.
مخالفت با علم و فن و عقل و پیشرفت جامعتی
یکی از خطوط اساسی در «تفکر» بورژوازی مرتجع واپسین و معاصر است.
فقط هایدگر نیست.
ضمنا
سوبژکتیویسم بر خلاف علم و فن (تکنیک و تکینولوژی) نه بسترساز تمدن بشری،
بلکه نشانه عقب ماندگی فکری و علمی و فنی و فرهنگی است.
حریف
به عقیده من
لُب لباب نظر هایدگر این است
که انسان در رابطه سه گانه: ا نسان - وسیله - هدف دچار بیگانگی شده است.
دیالک تیک انسان ـ وسیله و هدف
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک سیستم ـ وسیله و هدف و دیالک تیک سیستم ـ وسیله و آماج است.
آماج
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8902
هدف
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4997
پایان
هدف
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4323
پایان
سیستم هم می تواند چیزی طبیعی و جامعتی باشد و هم می تواند فردی باشد و هم می تواند طبقه ای و یا جامعه ای باشد.
مثال:
دیالک تیک چاقو ـ وسیله ـ ذبح گوسفند و یا پوستگیری از سیب زمینی.
دیالک تیک انسان ـ کتاب ـ علم و فن و فرهنگ
منظور از بیگانه گشتن در دیالک تیک سیستم ـ وسیله ـ هدف و یا آماج چیست؟
حریف
چون هدف (تکنولوژیک ) وسیله را تعیین می کند و انسان این وسیله را بکار می گیرد ولی با هدف تعیین شده احساس بیگانگی می کند.
روی این ادعای حریف باید اندکی خم شد:
هدف در دیالک تیک وسیله و هدف، نقش تعیین کننده دارد.
مثال:
برای شرکت در مسابقه فوتبال (هدف)، بشر به توپ (وسیله) نیاز دارد.
منظور حریف حواسپرت از خرافه هدف (تکنولوژیک ) چیست؟
فن و یا تکنیک ویا تکنولوژی همه از دم بسط و تعمیم مفهوم فلسفی وسیله اند.
انسان
قبل از استعمال وسیله، هدف خود را تعیین می کند و بر طبق هدف از قبل تعیین شده، وسیله درخور نیل به هدف و آماج خود را تهیه ویا تولید می کند.
مثال:
انسان (سیستم) برای شرکت در مسابقه فوتبال (هدف)، توپ و کفش و مخلفات لازمه (وسیله) را تهیه می کند.
اگر انسان خر باشد و به عوض توپ، کله قند بخرد، دچار بیگانگی کذایی با هدف کذایی می شود.
حریف
خرافه می بافد و با خرافات بی محتوا پوز می دهد.
حریف
بیگانگی به زبان ساده یعنی <رابطه بدون ارتباط>.
عجب تحریفی حریف از مفهوم فلسفی بیگانگی سرهم بندی می کند.
رابطه بی ارتباط به چه معنی است؟
رابطه اصلا چیست؟
رابطه = پل پیوند میان اشیاء و افراد.
بیگانگی
در فلسفه مارکس به معنی خالق خود خیال کردن مخلوق خود است.
مثال:
طبقه کارگر سازنده وسایل تولید (کارخانه و ابزارهای کار و ماشین آلات و استخراج کننده مواد خام و غیره) است.
اگر طبقه کارگر خیال کند که وسایل کار او را خانه خراب می سازند و به تخریب کارخانه و مخلفات بپردازد،
مخلوق خود را خالق خود (اوبژکت خود را سوبژکت خود، معلول را علت و مفعول را فاعل) تصور کرده است.
یعنی از فرط خریت با فراورده های کار خود بیگانه گشته است.
مراجعه کنید
به
بیگانگی
(الیناسیون، از خودبیگانگی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11398
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر