۱۴۰۳ آبان ۲۲, سه‌شنبه

درنگی در فرمایشات ابن عربی (۴) (بخش آخر)

ابن عربی 

درنگی

از

میم حجری

ابن ‌عربی
تصوف بر "مدار عشق می‌چرخد" ، نه بر مدار "جبر و تعبد و زور مداری" ..
 
 ابن عربی از عشق عرفان و تصوف به چه چیزی دم می زند؟

عشق
همیشه در دیالک تیک عاشق و معشوق وجود دارد.
عارفان و صوفیان
عاشق چیستند و یا کیستند؟

وقتی اقطاب دیالک تیکی و حتی دوئالیستی در یکدیگر ذوب شوند و هیچ شوند،
وقتی فرقی بین عاشق و معشوق نباشد،
 از کدام عشق می توان دم زد.
عشق به هیچ و پوچ نه عشق، بلکه توهم است.

مولانا
از عشق به شمس تبریزی دم می زند.

معشوق مولانا می تواند شمس تبریزی باشد.

تصوف و عرفان مولانا بر مدار حوایج غریزی می چرخد.
چه فرقی بین عشق مولانا به شمس با عشق هر کس به هر کس دیگر وجود دارد؟
 
اتفاقا 
برخلاف ادعای ابن عربی
 عشق عابدان به خدا، اصیلتر و واقعی تر و عقلایی تر از عشق عابدان و صوفیان به اوهام است.

عابدان
خدا را چیزی واقعا موجود می پندارند و با چنین موجودی رابطه برقرار می کنند و در مقابلش زانو می زنند.
 
عابدان 
منکر دیالک تیک خلق و خدا، خویشتن و خالق نیستند.
واقع بین تر و خردگراتر از عارفان و صوفیان اند.

عابدان
همان رابطه را با خدا برقرار می کنند که بردگان با اربابان برده دار، رعایا با اربابان فئودال، سگان با صاحبان شان برقرار می کنند.
 
عارفان و صوفیان 
با چه مرجعی و اوتوریته ای رابطه عاشقانه برقرار می کنند؟

با مذاب همه چیز مادی و فکری که نمی توان رابطه عاشقانه برقرار کرد.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر