۱۴۰۳ مهر ۱۴, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقوق طبیعی (۱۹)


پروفسور دکتر وینفرید شرودر

برگردان

 شین میم شین

 

  تاریخ تئوری های حقوق طبیعی

ادامه 

تئوری های حقوق طبیعی در آلمان

ادامه

 

۴

کانت

 

۱

·    تئوری حقوق طبیعی تنها در پایان قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم توسط کانت (۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)، فیشته (۱۷۶۲ ـ ۱۸۱۴) و قبل از همه، توسط هگل (۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)  به مواضع انگلیس و فرانسه می رسد و ضمنا با به خدمت گرفتن تجارب انقلاب فرانسه توسعه و تکامل می یابد.

 

۲

·    کانت اندیشه روی برتافتن از نظریه وضع طبیعی ایدئال و حقوق طبیعی مطلق را به اتمام می رساند.

 

۳

·    به نظر کانت، وضع طبیعی اگرچه مبتنی بر بی عدالتی نیست، اما مبتنی بر بی حقوقی است.

 

۴

·    به نظر او با اتحاد تعداد بیشماری از انسان ها تحت قوانین حقوقی، دولت به وجود می آید.

·    (کانت، «متافیزیک عادات»، پاراگراف ۴۴)

 

۵

·    به نظر او، «قوه مقننه فقط می تواند شامل حال اراده و خواست جمعی مردم باشد و رئیس دولت تنها می تواند نماینده آن باشد.

 

۶

·    کانت به پیروی از هوبس به این نتیجه می رسد که «مردم بر ضد رئیس دولت قانونی حق مقاومت ندارند.

·    زیرا وضع حقوقی تنها به شرط تبعیت مردم از اراده قانونگزار عمومی او می تواند امکان پذیر گردد.

 

۷

·    از این رو مردم حق قیام ندارند، چه برسد به حق شورش بر ضد او ـ به مثابه شخص منفرد (سلطان) ـ به بهانه سوء استفاده از قدرت (خود کامگی)، حمله به شخص او و به خطر انداختن جان او....

 

۸

·    تغییر قانون اساسی دولتی غلط که بعضی وقتها می تواند ضروری باشد، تنها توسط خود خود مختار می تواند از طریق رفرم صورت گیرد.

·     ولی نه به وسیله مردم، از طریق انقلاب.»

 

۹

·    کانت ادامه می دهد:

·    «اگر روزی انقلابی پیروز شود و قانون اساسی جدیدی تصویب گردد، آنگاه غیرقانونی بودن عمل آغازین (انقلاب) و غیر قانونی بودن اجرای قانون اساسی جدید نباید سبب نافرمانی تبعه کشور ـ به مثابه شهروندان خوب دولت ـ از نظام جدید چیزها شود و آنها نباید از اطاعت صادقانه از ریاست جدید دولت خود داری کنند.»

·    (کانت، «متافیزیک عادات»، پاراگراف ۴۹)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر