احمد شاملو
نه
به خاطرِ جنگلها،
نه
به خاطرِ دریا
به
خاطرِ یک برگ
به
خاطرِ یک قطره روشنتر از چشمهای تو
به خاک افتادند.
معنی تحت اللفظی:
توده ای ها
که برادران من و عموهای تو بوده اند،
به خاطر جنگل و دریا اعدام نشده اند.
آنها به خطر یک برگ اعدام شده اند.
به خاطر یک قطره روشنتر از چشمان نوزادی اعدام شده اند.
جنگل و دریا
در شعر نو کشور ما
سمبل های و استعاره های ادبی ـ هنری برای توده مردم بوده اند.
بدین طریق
ادبا و شعرای مخالف رژیم کودتا
جان از مهلکه سانسور و سرکوب به در برده اند.
ادبا و شعرای مخالف رژیم کودتا
از سمبلها و استعاره ها استفاده کرده اند و درک و فهم من ـ زور شان را به فانتزی و تخیل و خیال بافی های دلبخواهی خواننده و شنونده محول کرده اند.
هاشم رضی
(۱۳۱۳ – ۱۴۰۰)
ایرانشناس، پژوهشگر، نویسنده و مترجم ایرانی
او بیش از ۲۰ کتاب تألیفی در مورد
ایرانشناسی، آیین زرتشت، ادیان جهان و روانشناسی داشت.
هاشم رضی
یکی از مهمترین دلایل پیدایش مذاهب در عربسان و حوالی را
دمای بالای هوا
جا زده است.
کسانی که زمستان ها را با کرسی گذرانده اند، می دانند.
گرمای کرسی، همان و تخیل حاصلخیز، همان.
همولایتی های شاملو در خیالبافی جهانپهلوان جهانند.
به همین دلیل
سکنه کشور ما به مدد تخیل از زباله ای تانک و توپ و مسلسل بیرون می کشند
و به عرش اعلی حمله می برند.
شاملو و امثالهم هم همین امکان را در اختیار حضرات قرار می دهند.
دلیل کثرت چشمگیر طرفداران شاملو همین است.
اهل خیال
حالا باید بفرمایند که منظور شاملو از برگ و قطره چه بوده است
که
فرزندان توده و حزب توده به خاطرشان به خاک افتاده اند؟
اگر جنی از اجنه این تحلیل ما را بخواند،
به این سؤال ما جواب پیدا کند و به کامنتی ما را سرافراز سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر