سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
فصل دوم
کردوکار روانی و واقعیت عینی
۴
۱
· با به میان کشیدن زبان، وضع عوض می شود.
۲
· محتوای حسی عینیت یافته در زبان، عینا (به طور اوبژکتیو و یا عینی) از فکری متفاوت می گردد.
(برای درک منظور مؤلف از مفهوم «محتوای حسی عینیت یافته»،
باید به دیالک تیک واژه و مفهوم (و دیالک تیک حکم (فکر) و جمله) پی برد:
دیالک تیک واژه و مفهوم
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست.
مثال:
مفهوم درخت،
چیزی فکری و ذهنی (سوبژکتیو) است.
فقط در ذهن بشر وجود دارد.
گذار از مفهوم درخت به کلمه درخت و یا واژه درخت و جاری شدن بر زبان و یا نشستن بر روی کاغذ،
به معنی عینیت و مادیت یابی روح (عینی و مادی گشتن مفهوم و یا حکم) است.
به همین دلیل
مؤلف از «محتوای حسی عینیت یافته» سخن می گوید.
مترجم)
۳
· اینجا، محتوای فکری عینیت یافته در واژه و کشیده شده به سیستم علمی هر مفهومی به طرز دیگری عرض اندام می کند.
(مارکس می گوید:
واژه غلاف خنجر مفهوم (جمله غلاف خنجر حکم و یا فکر) است.
رابطه غلاف با خنجر،
همان رابطه فرم با محتوا، ظرف با مظروف است.
مترجم)
۴
· محتوای فکری در علوم تاریخا (به طور تاریخی) پدید آمده، برای سوبژکت، به مثابه «واقعیت عینی و یا اوبژکتیو» عرض اندام می کند.
· واقعیت عینی ئی که به صورت رئال و واقعی قد کشیده است.
(همانطور که به قول مارکس،
تجرید کار، به طور کلی تنها با توسعه جامعه کاپیتالیستی، واقعیت (رئالیته) کسب می کند.)
۵
· قبل از همه، مفهوم، واقعا (به طوررئال) به مثابه چیزی فکری نمودار می گردد.
۶
· تصادفی نبود که ایدئآلیسم عینی آن را به همین دلیل، ایزوله می کرد و در مقابل جهان مادی چیزهای حسی (محسوس) موجود قرار می داد.
۷
· به همان سان، که تز سوبژکتیویته (و تز اوبژکتیویته) شناخت در ادراک (استنباط) و در تفکر، معانی مختلف کسب می کند.
ادراک
(استنباط، دریافت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7941
تفکر
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13147
۸
· ادراکات (استنباطات) بدان معنی، اوبژکتیوند، اگر چیزها و پدیده های واقعیت، خود، اوبژکت (موضوع) آنها باشند.
(بعد به این موضوع برمی گردیم.)
۹
· اینجا، اما اثر جمعبندی شده از تأثیر متقابل سوبژکت و اوبژکت شناخت در ادراک (استنباط) را نمی توان چنان بررسی (تجزیه و تلخیص) کرد که انگار تصویر حسی چیز مربوطه و خواصش فقط توسط خود چیز به طور واضح تعیین می شود.
۱۰
· احساس گرما، که توسط دست لمس کننده چیزی کسب می شود، به عنوان مثال، گرمای آن چیز را به روشنی و وضوح مشخص نمی کند.
۱۱
· برای اینکه آن، نه فقط وابسته به گرمای چیز مربوطه، بلکه علاوه بر آن، وابسته به وضع سوبژکت، دستگاه گرمایی آن و وابسته بدان است که انسان قبلا کدام چیز گرم و یا سردی را لمس کرده است.
۱۲
· امکان ناپذیری بررسی صریج اثر جمعبندی شده تأثیر متقابل میان سوبژکت و اوبژکت شناخت و بدین طریق، نیل به تعیین واضح و ثابت خواص اوبژکت که فقط وابسته بدان باشد، ما را عینا (به طور عینی و یا اوبژکتیو) به گذار به تفکر انتزاعی وامی دارد.
۱۳
· البته می توان تعین عامی برای عینیت شناخت عرضه کرد که شامل حال کلیه فرم ها و مراحل شناخت باشد:
· عینیت شناخت در معنی عامش، عبارت است از انطباق شناخت با وجود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر