۱۴۰۳ مرداد ۲۹, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۴۴)

Bild

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

۱

پریشیده عقل و پراکنده هوش

ز قول نصیحتگر آکنده گوش

معنی تحت اللفظی:

مشخصه مهم عشاق حق، پریشانی عقلی و حواس پرتی از سویی

و

اندرز باران گشتن شان از سوی دیگر است.

 

 

سعدی و به ویژه حافظ

اول هندوانه زیر بغل کسی می گذارند، او را تافته جدا بافته جا می زنند، بعد وقتی زهر شان کارگر افتاد، او را به جرم خودبینی، احساس عالی مقامی، پاک سرشتی، ریا و تزویر و زرق و تظاهر و ظاهرپرستی می کوبند.

 

در اهل عرفان، به نظر سعدی، نه از عقل سلیم بشری خبری هست و نه از فراست و هوش.

 

آه، اگر واقعا چنین می بود!

 

اما چه بسا زهر سعدی کارگر نمی افتد و اهل عرفان به جای بی اعتنائی بر افکار عمومی و قناعت به حق پسندی،

جانب توده مولد و زحمتکش را می گیرند و از ایده توحید، سلاح تئوریکی ئی برای نفی سلطنت مطلقه می سازند.

 

خود سعدی این پدیده را در حکایت عارفی به نام «خدا دوست» در بوستان نشان می دهد.

 

مبارزه لاینقطع سعدی و حافظ با عرفان و خانقاه نیز دال بر این واقعیت امر است:

 

 

ملک نوبتی گفت اش:

«ای نیک بخت،

به نفرت ز من در مکش روی سخت

 

مرا با تو دانی سر دوستی است

تو را دشمنی با من از بهر چیست؟

 

گرفتم، که سالار کشور نی ام

به عزت، ز درویش کمتر نی ام»

 

نگویم:

«فضیلت نه، ام بر کسی

چنان باش، با من که با هر کسی.»

 

شنید این سخن، عابد هوشیار

برآشفت و گفت:

«ای ملک، هوش دار،

وجودت پریشانی خلق از او ست

ندارم پریشانی خلق، دوست

 

تو با آن، که من دوستم، دشمنی

نپندارمت، دوستدار منی

 

مده، بوسه بر دست من، دوستوار

برو دوستداران من، دوست دار

 

«خدا دوست» را گر بدرند پوست

نخواهد شدن دشمن دوست، دوست.»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر