آخوند خر و خدا از دید ایرج میرزا
همین شعر ایرج میرزا اگر تجزیه و تحلیل شود
معلوم می گردد که ایرج میرزا به لحاظ جهان بینی کمترین تفاوتی با روحانیت ندارد.
اختلاف ایرج میرزا با دوستش عارف قزوینی
به دلیل سمتگیری ارتجاعی ایرج در جنبش مشروطه و طرفداری از سلاطین قاجار بوده است.
برای درک تضاد اشراف فئودال و دربار با روحانیت
باید تفاوت و هویت (همانندی) طبقه و ایده ئولوگ طبقه را کشف کرد.
فقها و روحانیت
دیالک تیکی از طبقه و ایده ئولوگ طبقه اند:
هم مالکین اراضی کشت و مستغلات و اوقاف و غیره اند
و
هم مبلغ ایده ئولوژی نظامات برده داری، فئودالی و حتی سرمایه داری اند.
یک پای روحانیت در حاکمیت (زیربنای اقتصادی) است و پای دیگرش در روبنای ایده ئولوژیکی است.
روحانیت و فقها
حتی سعدی و حافظ
مدافع منافع استراتژیکی طبقات حاکمه برده دار و فئودال هستند.
سعدی و حافظ
حتی پادشاهان را به چالش می کشند
هشدار می دهند:
ساقی به جام عدل بده، باده
تا گدا غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند.
حافظ سران طبقات حاکمه را از شورش ناگهانی توده عاصی به دلیل فقر و فاقه هشدار می دهد.
ولی فقها و روحانیت و سعدی و حافظ
عملا و در تحلیل نهایی توده را به تسلیم در مقابل طبقات حاکمه فرامی خوانند.
روحانیت از افراط طبقات حاکمه انتقاد می کند.
به همین دلیل
روحانیان را اشراف فئودال
گدا می نامند و تحقیر می کنند.
غلامان دربار سعدی را بارها از حوالی قصر پادشاهان چلقوز فارس رانده اند.
شاه پس از انقلاب سفید
مجبور به سرکوب نسبی روحانیت می شود
ولی ضمنا حمایت عظیم از ان به عمل می اورد.
همین ناصر مکارم برنده جایزه سلطنتی بوده است.
هزاران مسجد و حسینیه عرشاد در زمان شاه ساخته می شود.
روحانیت از کثافتکاری های اخلاقی اشراف انتقاد می کند تا به نارضایتی توده دامن نزنند و مانع تحمیق توده نشوند .
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر