۱۴۰۳ مرداد ۲۹, دوشنبه

درنگی در لاطائلات اجامر وطنی و اجنبی (۳۱)

    

درنگی 

از 

میم حجری

زندگی بسیار کوتاه تر از آن است که، آن را صرف کینه ورزی،لجبازی، و گیر کردن در سوءتفاهم‌ها کنیم، 

چه خوب است که حرف ها،احساسات خوب یا بد، و حتی گلایه هایمان از یکدیگر را، رُک و بی‌پرده به همدیگر بگوییم، تا اینکه با خودخوری،پرده بکشیم روی حقایق؛ و رنج و دل‌آزردگی را عمدا امتداد دهیم.
متا
 
 
ما بهتر است که این مفاهیم متا را مورد تأمل قرار دهیم:
خودخوری
رنجش 
دلخوری
 
۲
رنجش و دلخوری
 
رنجش و دلخوری از همنوع 
ربط تعیین کننده ای به رک گویی و سربسته گویی ندارند.
رنجش و دلخوری
 علل مادی و فکری و معیشتی و طبقاتی و معرفتی و شخصیتی و اجتماعی دارند.
 
دلیل رنجش و دلخوری خلایق از همنوع 
مثلا در صورت تحقیر و تمسخر و توهین و تخریب
ربطی به رک گویی و سربسته گویی ندارد.
 
مثال:
سران توده را جلادان شاهان و شیخان تحت شکنجه های جهنمی آش و لاش می کنند.
بعد به توبه وامی دارند.
به تله ویزیون می آورند تا از وحشت بازگشت به شکنجه گاه
داوطلبانه  ابراز ندامت و پشیمانی کنند و رسوا شوند.
 
جلاد اوین بر سر پیران و زنان و جوانان مردم رک و رو راست داد می زند:
اقرار کنید که جاسوس و خاین و خودفروش بود هاید
و
تئوری های شما، بی اعتبار بوده اند.
در حالیکه احکام و آیات و احادیث و روایات و لاطائلات ما بدون استثناء علمی و حقیقی و مطمئنند.
 
رنجش ٖو دلخوری از این افراد 
دلایل طبقاتی و شخصیتی و اخلاقی و غیره دارند و نه دلایل فرمال تبیینی.
 
 ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر