۱۴۰۳ تیر ۲۴, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۱۳)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

بدان زهره دست ات زدم در رکاب

که خود را نیاوردم اندر حساب.»

معنی تحت اللفظی:

دلیل جسارت به بوسیدن رکابت

هیچ انگاری خویشتن خویش بود.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

نه تنها دیالک تیک عشق را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز مسخ و مثله و مخدوش می کند، بلکه آن را به مثابه حقیقتی بی چون و چرا در ضمیر گدازاده تزریق می کند.

گدازاده نه تنها منکر خودیت و هویت خویش است،

 بلکه حتی خود را در شاهزاده مضمحل می داند و او را (۱) اراده، عمل و اندیشه خود می شمارد.

  

بلکه حتی خود را در شاهزاده مضمحل می داند و او را منبع اراده، عمل و اندیشه خود می شمارد.

 

سعدی با این مزخرفات به تخریب شعور توده ها دست می زند و توده ای نوکرصفت و بی شخصیت تربیت می کند.

 

ما با چشم باز در آثار او دنبال حداقل یک مورد خواهیم گشت که شاهزاده ای عاشق گدازاده ای شده و به انکار هویت و فردیت و منیت خویش برخاسته باشد.

 

سعدی و حافظ

در لفافه عشق

حاکمیت طبقاتی اشراف بنده دار، فئودال و دربار را تحکیم می بخشند و روان جامعه را به پذیرش بندگی و سرسپردگی آماده می سازند.

 

اکنون می توان فهمید، که منظور واقعی حافظ از شیرین دهنان چیست، که خدا انسانها را نسبت به آنها متعهد کرده و برای تحمل جور و جفای شان صبر و ثبات داده است:

 

 

 

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا

ما همه، بنده و این قوم خداوندان اند.

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر