۱۴۰۳ خرداد ۳۱, پنجشنبه

وجود و شعور (۴۹)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوم

کردوکار روانی و واقعیت عینی 

 ۲

روانی به مثابه فکری

ادامه

 

 

۴۵

·     روند شناخت جامعتا سازمان یافته بشر، سیستم علوم پدید آمده در توسعه تاریخی، برای افراد به مثابه اوبژکت از آن خود کردن (به مثابه موضوع فراگیری و هضم و جذب) عرض اندام می کند.

 

۴۶

·    در فراورده های (محصولات) کردوکار روانی و معرفتی، گذار از حوزه روانی به مثابه موضوع پژوهش پسیکولوژیکی به حوزه محتوای فکری دانش، یعنی دانش مته متیکی،  فیزیکی و غیره صورت می گیرد (و این فکری به معنی واقعی کلمه است).

 

۴۷

·    در فراورده های (محصولات) کردوکار روانی و معرفتی، جوانب معینی از وجود انعکاس می یابند که در ورای (در خارج از) کردوکار معرفتی و مستقل از کردوکار معرفتی وجود دارند.

 

۴۸

·    این بدان معنی است که کردوکار روانی، انعکاس واقعیت عینی است و یا به عبارت دیگر، کردوکار روانی، در نتیجه نهایی با فراورده هایش (با نتایجش) به چیزی کیفیتا دیگر، به چیزی خاص مبدل می شود.

·    به دانش مته متیکی، فیزیکی و غیره از این و یا آن جانب خواص وجود مبدل می شود.

 

۴۹

·    ماهیت به اصطلاح پسیکولوژیسم که هسته اصلی ایدئآلیسم ذهنی است، متشکل از آن است که آن به این تز بنیادی بی اعتنا ست و محتوای فکری ـ عینی دانش را به تفکر فردی تقلیل می بخشد و این را فقط در وابستگی اش به مراحل متوالی روند معرفتی (روانی) می بیند که به این شناخت منجر شده است.

 

۵۰

·    پسیکولوژیسم اما به وابستگی متقابل محتوای عینی شناخت افکار که منعکس کننده قانونمندی واقعیت عینی اند، بی اعتنا ست.

 

۵۱

·    در نتیجه ی وابستگی معارف به وجود و وابستگی متقابل عرصه های مختلف دانش، محتوای معارف از نقطه نظر معینی مستقل از سوبژکت می گردد.

 

۵۲

·    اینها ریشه های معرفتی ـ نظری افلاطونیسم اند.

 

·    مراجعه کنید به افلاطونیسم

 

افلاطونیسم

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8540

 

پایان

 

۵۳

·    افلاطونیسم به مثابه فرم کلاسیک ایدئالیسم به اصطلاح عینی پا به صحنه تاریخ می نهد.

 

۵۴

·    اینها علاوه بر آن، ریشه های معرفتی ـ نظری هر ایدئآلیسم عینی اند که ایده ها را ایزوله (مجزا) می کند و محتوای فکری دانش را از فاکت های حسی موجود جهان مادی مجزا می سازد و اینها را همزمان در مقابل سوبژکت شناسنده و کردوکار فکری او قرار می دهد.

 

(از انجا که ایدئالیسم عینی

 محتوای فکری دانش را از کردوکار معرفتی،

یعنی از کردوکار روانی سوبژکت

ایزوله می کند،

به صورت به اصطلاح آنتی پسیکولوژیسم (ضد پسیکولوژیسم) جلوه گر می شود که بسان به اصطلاح پسیکولوژیسم یک نقطه مرکزی ایدئالیسم ذهنی است.)

 

 

ایدئالیسم

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13034

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13039

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13046

 

۴

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13047

 

پایان

 

۵۵

·    مواضع هم ایدئالیسم عینی و هم ایدئالیسم ذهنی  (و در تحلیل نهایی آنتی پسیکولوژیسم و پسیکولوژیسم نیز) به الترناتیو (بدیل) غلطی گره خورده اند:

·    بنا بر آن مواضع، محتوای دانش، یا عینی است، یعنی در ورای (در خارج از) کردوکار معرفتی سوبژکت وجود دارد و یا فراورده (محصول) کردوکار معرفتی سوبژکت است، یعنی سوبژکتیو است.

 

۵۶

·    در واقع اما بدون کردوکار معرفتی سوبژکت، ایده ها، مفاهیم و معارف (شناخت ها، دانش ها) تشکیل نمی یابند.

 

۵۷

·    این حقیقت امر، اما عینیت آنها (ایده ها، مفاهیم و معارف) را مستثنی نمی دارد (مانع عینی بودن انها نمی شود.)

 

۵۸

·    پیش شرط عینیت ایده ها و مفاهیم و معارف و دانش، این نیست که آنها بدون کردوکار معرفتی بشر پدید می آیند.

 

(عینیت ایده ها و مفاهیم و معارف و دانش

 به این دلیل است که آنها نتیجه انعکاس چیزهای عینی در آیینه ضمیر بشرند.

مترجم)

 

۵۹

·    کل دانش فکری، هم به معنی انعکاس وجود است و هم نتیجه کردوکار معرفتی سوبژکت است.

 

(برای اینکه پیش شرط شناخت چیزی،

 انعکاس آن در آیینه ذهن و ضمیر بشر است.

شنااخت چیزهای هستی

سوبژکتیو و دلبخواهی و ارادی نیست.

بدون کار کردن بر روی چیزی، بدون کلنجار عملی و نظر یا کسی و یا چیزی،

شناخت او و ان محال است.

شناخت

عملا

نتیجه کار است.

کاری که دیالک تیکی از کار فیزیکی و فکری است.

مترجم)

 

۶۰

·    هر مفهوم علمی، هم کنستروکسیون (داربست) فکری اصلی است و هم انعکاس وجود مثلا واقعیت عینی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر