۱۴۰۳ خرداد ۳, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۷۷)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

غلامی شکستش سر و دست و پای

که باری نگفتیمت:

»ایدر میای؟»

معنی تحت اللفظی:

یکی از غلامان دربار، گدازاده عاشق به پادشاه زاده را آش و لاش کرد و گفت:

«مگر نگفته بودیم، گورت را این جا گم کن؟»

 سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک عاشق و رقیب

را

 به شکل دیالک تیک گدازاده و غلام بسط و تعمیم می دهد.

 

گدازاده واقعا آدمی شده است.

سر و دست و پایش را می شکنند و از سر کوی «دوست» می رانند و برایش خط و نشان می کشند.

او همه این مقامات را به برکت عشق کسب کرده است:

 

همـچو حافـظ غریب در ره عشق 

بـه مـقامی رسیده‌ام که مپرس

معنی تحت اللفظی:

افراد در سایه عشق، به مقام تصورناپذیری می رسند.

 

حافظ در این بیت غزل

از عشق نردبام ترقی اجتماعی می سازد.

 

حافظ

 دیالک تیک وسیله و هدف

 را

 به شکل دیالک تیک نردبام عشق و ترقی اجتماعی بسط و تعمیم می دهد.

عشق به مثابه وسیله ترقی اجتماعی مجازی

 از سوی «بی همه چیزان» جامعه فئودالی

مورد استفاده قرار می گیرد.

وقتی راه ترقی حقیقی اجتماعی به کلی مسدود باشد، کسب وجهه مجازی

 بهتر از هیچ است،

حتی اگر به بهای ضرب و شتم و تحقیر و توهین باشد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر