۱۴۰۳ خرداد ۹, چهارشنبه

معنای زندگی از دید این و آن (۲۹)

  Bild


تحلیلی

از

شین میم شین

 

همانطور که ذکرش گذشت:

طبیعی است که معمار جامعه،

 عاشق جامعه و حیات و دستاودرهای تولیدی باشد

و

علاف جامعه

متنفر از حیات باشد.


سؤال اکنون این است

که

  اقلیت استثمارگر و ایده ئولوگ آن

به پوچی حیات، به جهنم وارگی حیات،  به تهوع انگیزی حیات، به بی معنایی حیات

چگونه واکنش نشان می دهد؟


اقلیت استثمارگر و ایده ئولوگ آن

نیز طبیعتا می کوشد تا به حیات انگلی «معنا» بدهد.

اشراف برده دار و فئودال و بورژوازی امپریالیستی و انگل های فاشیستی، فوندامنتالیستی و اولیگارشیستی و ایده ئولوگ های آنان

 نیز به حیات انگلی خود به انحای متنوع زیر چه بسا به طور موقتی و لحظه ای «معنا» می دهند:

 

۱

از طریق افراط در لهو و لعب و لاابالیگری و بی بندوباری

 

 تجلیل اشراف و شعرای نظامات برده داری و فئودالی 

از شراب و ساغر و ساقی و مغبچه و رندیت و مستی و بی خیالی و خوشگذرانی

ترفندی برای «معنا» ی موقتی و لحظه ای بخشیدن به زندگی بی معنا ست.

فونکسیون و محتوای تئوری غنیمتدانی دم (خیام و حافظ و غیره) همین است.

با رسیدن به پوچی حیات و کوتاهی کذایی عمر،

مکیدن حریصانه لذات فیزیکی و مکانیکی و جنسی و بیهوشی و خماری و مواد مخدر

یکی از طرق رهایی از پوچی و معنای کذایی بخشی به زندگی قلمداد می شود.

 

اگزیستانسیالیسم 

چیزی جز توسعه و تکمیل افراط در لهو و لعب و لاابالیگری و بی بندوباری به میراث مانده از نظامات ماقبل سرمایه داری نیست.


ژان پل سارتر و همسرش سیمون دبوار

نمونه بارز نظری و عملی این معنای کذایی بخشی به حیات (اگزیستانس) تشریف دارند.

زن و نری در دور و بر ایندو یافت نمی شود که توسط ایندو به تخت کشیده نشده باشد.

 

۲
از طریق انتحار (خودکشی) به زندگی  نفرت انگیز پوچ بی معنا، خاتمه بخشیده می شود.

 

ما با دو نوع انتحار پاسیو و اکتیو سر و کار پیدا می کنیم:

 

۱

انتحار پاسیو (منفعل) فردی

شق القمری که صادق هدایت و کامو و کافکا و غیره هم تئوریزه و تبلیغ و توصیه می کنند و همه چه بسا عملی می سازند.

۲

انتحار پاسیو کلکتیو (دسته جمعی)

شق القمری که سکت های مذهبی عملی می سازند.

۳

انتحار پاسیو باواسطه 

مثلا

بغل کردن زن و نر  در بستر و فروکردن خنجر در سینه همدیگر در اوج اورگاسم.

خالی کردن گلوله در جمجمه رفیق خود و معنای کذایی بخشی به زندگی بی معنای او

 

۴

هاراکیری


ب

انتحار اکتیو (فعالانه و آگاهانه و برنامه ریزی شده)

۱

مثلا

بمب گذاشتن در جیب و رفتن به میان انبوهه ای از مردم

شق القمری که آنارشیست ها می کردند.

 

۲

انتحار کامی کازه

با هواپیمای مملو از بنزین خود زدن به کشتی دشمن.

۳

بمب بستن بر کمر خود 

و

منفجر کردن آن در مسجدی، میدانی، محلی

شق القمری که فوندامنتالیست های اسلامی و مجاهدین و داعش و غیره می کنند.

۴

ربودن هواپیمایی و زدن به برجی و کشتار هزاران تن

 ۵

اگرچه انتحار در دین اسلام گناه است،

ولی فوندامنتالیسم اسلامی مثلا حماس و القاعده و داعش و غیره

از آن ترفندی برای ورود به بهشت برین و عیش و نوش و سکس ابدی

 اختراع کرده اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر