۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۵۸)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

  

۱

شب و روز در بحر سودا و سوز

ندانند ز آشفتگی شب ز روز

 

معنی تحت اللفظی:

عشاق حق (اهل طریق)

غرقه در دریای سودا و سوز اند.

به همین دلیل فرق شب با روز را نمی دانند.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

به تشریح وضع و حال اهل طریق می پردازد.

 

اهل طریق به نظر سعدی،

دیالک تیک سودا و سوز اند و از این رو قادر به تمیز شب از روز نیستند.

 

چه بهتر از این؟

 

اگر همه روشنفکران جامعه چنین باشند، دیگر کسی روشنگری نخواهد کرد و فئودالیسم هزاران سال بر جامعه مسلط خواهد بود.

 

۲

چنان فتنه بر حسن صورت نگار

که با حسن صورت ندارند کار

 

معنی تحت اللفظی:

اهل طریق

چنان مفتون زیبایی خالق اند که به مخلوق زیبا اعتنایی ندارند.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دیالک تیک عشق

را

به دو شکل متفاوت بسط و تعمیم می دهد :

دیالک تیک عاشق  و صورت

و

دیالک تیک عاشق و صورت نگار

 

دیالک تیک عاشق  و صورت

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت است.

 

عاشق صورت پرست است.

صورت موضوع پرستش توسط عاشق است.

 

در دیالک تیک عاشق  و صورت نگار

دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت به شکل  دیالک تیک عاشق و حق بسط و تعمیم می یابد.

 حق و صورت نگار

 اوبژکت واره می شود.

بت واره می شود.

 

همان خدایی که سوبژکت مطلق است،

به درجه نازل اوبژکت عشق تنزل می یابد.

   

 

سعدی

 دیالک تیک عاشق و صورت نگار

را

 برتر از دیالک تیک عاشق  و صورت قرار می دهد.

 

شگفتا که حکیم بی بدیل دیالک تیک

 از

عشق به صورت و یا صورت نگار صحبت می کند.

 

سعدی

مقوله «صورت»

را

اغلب به دو معنی متفاوت به کار می برد:

صورت

به معنی فرم،

در دیالک تیک فرم و محتوا

و

صورت

 به معنی نمود

در دیالک تیک نمود و بود (ماهیت).

 

صورت بی سیرت و یا صورت بی معنی وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد.

فرم و نمود نمی توانند به تنهائی وجود داشته باشند.

نه فرم و نمود محض وجود دارد و نه محتوا و ماهیت محض.

کسی نمی تواند عاشق صورت محض شود و محتوا و یا ماهیت مربوط بدان را در نظر نگیرد.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر